کلمه جو
صفحه اصلی

readmit

انگلیسی به فارسی

پذیرش


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of admit.

• admit again, allow reentry

جملات نمونه

1. He was readmitted only a week after being discharged.
[ترجمه ترگمان]او فقط یک هفته پس از مرخص شدن به آنجا آمده بود
[ترجمه گوگل]او پس از اخراج فقط یک هفته مجددا پذیرفته شد

2. He was readmitted to the school after examination.
[ترجمه ترگمان]بعد از معاینه او به مدرسه رفته بود
[ترجمه گوگل]او بعد از بررسی به مدرسه بازگشت

3. Eighteen days after discharge from hospital he was readmitted as an emergency complaining of epigastric pain and vomiting for 24 hours.
[ترجمه ترگمان]هجده روز پس از مرخص شدن از بیمارستان، او به عنوان یک شکایت اورژانسی از epigastric درد و استفراغ به مدت ۲۴ ساعت به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]هجده روز پس از ترخیص از بیمارستان، او بهعنوان شکایت اورژانسی درد درد و استفراغ 24 ساعته مجددا تصویب شد

4. Patients readmitted consistently had a shorter length of stay in all specialisms than non-readmitted patients.
[ترجمه ترگمان]بیماران readmitted به طور مداوم دارای طول کوتاه تر تری از بیماران غیر - هستند
[ترجمه گوگل]بیمارانی که مجددا مجددا پذیرفته بودند، طول عمر کوتاهتری در همه تخصصها نسبت به بیماران غیر مجاز داشتند

5. The average length of stay of readmitted patients was 12 days compared with 15 for those not readmitted.
[ترجمه ترگمان]میانگین طول اقامت بیماران readmitted ۱۲ روز در مقایسه با ۱۵ مورد برای کسانی بود که readmitted نبودند
[ترجمه گوگل]میانگین مدت اقامت بیماران بستری مجدد 12 روز بود و 15 نفر برای کسانی که مجددا پذیرفته نشدند

6. Mrs T had recently been readmitted to hospital following a psychotic episode.
[ترجمه ترگمان]خانم تی به تازگی به بیمارستان رفته بود و یک حادثه روانی را دنبال می کرد
[ترجمه گوگل]خانم T به تازگی به بیمارستان پس از یک دوره روانپزشکی بازگشته است

7. On 23 November, Pollitt and Campbell withdrew their support from the initial statement and were readmitted to their positions.
[ترجمه ترگمان]در ۲۳ نوامبر، Pollitt و کمپبل از بیانیه اولیه حمایت خود را کناره گیری کردند و به مواضع خود بازگشتند
[ترجمه گوگل]در تاریخ 23 نوامبر، Pollitt و کمپبل حمایت خود را از بیانیه اول رد کردند و به سمتشان مجددا پذیرفتند

8. Finding herself unable to gain entry the plaintiff obtained an exparte injunction to readmit her to the premises.
[ترجمه ترگمان]شاکی چون دید که نمی تواند به شاکی اجازه ورود بدهد، دستور اکید صادر کرد که او را به محل کارش بکشاند
[ترجمه گوگل]پیدا کردن خود را قادر به به دست آوردن شاکی به دست آورد یک دستور العمل عادلانه برای پذیرش او را به محل

9. Bidders missing the deadline for offers or not shortlisted for the second phase may not be readmitted.
[ترجمه ترگمان]Bidders که مهلت ارائه پیشنهاد را از دست داده و یا در فهرست نهایی برای فاز دوم قرار نمی گیرند ممکن است readmitted نباشد
[ترجمه گوگل]داوطلبان مهلت مهلت ارائه پیشنهادات را نادیده می گیرند و یا برای فاز دوم انتخاب نمی شوند

10. The cable was written amid heated controversy over Pope Benedict XVI's decision to readmit an ultra-traditionalist bishop who turned out to be a public Holocaust denier.
[ترجمه ترگمان]این تلگراف در میان بحث های داغ بر سر تصمیم پاپ بندیکت شانزدهم به تصویب یک اسقف ultra که تبدیل به هولوکاست عمومی شده بود، نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]این کابل در میان بحث های داغ مطرح شده در مورد تصمیم پاپ بندیکت XVI برای پذیرفتن یک اسقف فوق العاده سنتی بود که تبدیل به یک انکار عمومی هولوکاست شد

11. I had been come up against many such stationmaster, they are static after idea passes, sincere letter is a person, make a station anew, the bosom with broad Baidu is final readmit them.
[ترجمه ترگمان]من در برابر بسیاری از این stationmaster بزرگ شده ام، پس از رد شدن ایده ها ثابت هستند، حرف صادقانه یک شخص است، و یک ایستگاه را از نو می سازند، سینه با Baidu پهن، آخرین آن ها است
[ترجمه گوگل]من در برابر بسیاری از این ایستگاه های ایستاده بودم، پس از گذشت ایده ها، ایستا هستند، نامه صادقانه شخصی است، یک ایستگاه را دوباره بسازید، بوزو با گسترده Baidu نهایی می کند

12. I admit that I was disappointed to read the UEFA motivations after they decided to readmit us to the tournament, but I don't believe that we will encounter any additional obstacle for this reason.
[ترجمه ترگمان]من اعتراف می کنم که بعد از اینکه تصمیم گرفتند ما را به این مسابقات بکشاند، ناامید شدم، اما باور نمی کنم که با هیچ مانع اضافی برای این دلیل مواجه شویم
[ترجمه گوگل]من اعتراف می کنم که ناامید شدم که انگیزه های یوفا را پس از تصمیم گیری برای پذیرفتن ما در مسابقات، ناامید کنیم، اما من اعتقاد ندارم که با هر مانعی اضافی روبرو می شویم

پیشنهاد کاربران

دوباره پذیرفتن و دوباره کسی را در مکانی و منصبی قرار دادن


کلمات دیگر: