nettled، رنجه داشتن، بوسیله گزنه گزیده شدن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن، ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن
nettled
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• annoyed; aroused to intolerance or anger; peeved; irritated; pissed-off
if you are nettled, you are annoyed or offended.
if you are nettled, you are annoyed or offended.
جملات نمونه
1. He was nettled by her manner.
[ترجمه ترگمان]از رفتار او رنجیده بود
[ترجمه گوگل]او توسط شیوه ی او تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط شیوه ی او تزیین شده بود
2. She was nettled by Holman's remark.
[ترجمه ترگمان]از این حرف فیلیپ آزرده خاطر شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط هولمن اظهار نظر کرد
[ترجمه گوگل]او توسط هولمن اظهار نظر کرد
3. She looked up at me sharply, clearly nettled by the interruption.
[ترجمه ترگمان]او به تندی به من نگاه کرد، به طور واضح از این وقفه رنجیده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت به من نگاه کرد، به وضوح از وقفه قطع شده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت به من نگاه کرد، به وضوح از وقفه قطع شده بود
4. A joke nettled him.
[ترجمه ترگمان]یک شوخی او را رنجانده بود
[ترجمه گوگل]شوخی او را نابود کرد
[ترجمه گوگل]شوخی او را نابود کرد
5. My remarks clearly nettled her.
[ترجمه ترگمان]سخنان من آشکارا او را ناراحت کرده بود
[ترجمه گوگل]اظهارات من به وضوح او را نابود کرد
[ترجمه گوگل]اظهارات من به وضوح او را نابود کرد
6. The topic of a Midwestern identity has nettled writers for decades.
[ترجمه ترگمان]موضوع یک هویت ساکن غرب میانه نویسنده ده ها سال است که نویسنده را عصبانی می کند
[ترجمه گوگل]موضوع هویت میدوی غربی برای چندین دهه از نویسندگان است
[ترجمه گوگل]موضوع هویت میدوی غربی برای چندین دهه از نویسندگان است
7. I was rather nettled by his rude questions.
[ترجمه ترگمان]من از پرسش های his اندکی آزرده خاطر شده بودم
[ترجمه گوگل]من با سوالات بی رحمانه خودم روانه شدم
[ترجمه گوگل]من با سوالات بی رحمانه خودم روانه شدم
8. Her rude remarks about my clothes rather nettled me.
[ترجمه ترگمان]حرف های گستاخانه او درباره لباس هایم تا اندازه ای مرا نیش زده بود
[ترجمه گوگل]اظهارات بی رحمانه ای در مورد لباس های من و من nettled
[ترجمه گوگل]اظهارات بی رحمانه ای در مورد لباس های من و من nettled
9. Eustacia was nettled by her own contrivances.
[ترجمه ترگمان]Eustacia از این contrivances بدش می آمد
[ترجمه گوگل]Eustacia توسط خود contrivances nettled
[ترجمه گوگل]Eustacia توسط خود contrivances nettled
10. I was rather nettled by his rudeness.
[ترجمه ترگمان]من از بی ادبی او اندکی آزرده خاطر شده بودم
[ترجمه گوگل]من به شدت نگران او بودم
[ترجمه گوگل]من به شدت نگران او بودم
11. There was something in the last hint that nettled Jeanie's honest pride.
[ترجمه ترگمان]آخرین نشانه هایی بود که از غرور صادقانه روت سرچشمه می گرفت
[ترجمه گوگل]چیزی در آخرین نکته ای بود که غرور صادقانه جینی را ترسیم کرد
[ترجمه گوگل]چیزی در آخرین نکته ای بود که غرور صادقانه جینی را ترسیم کرد
12. She looked nettled by my remarks.
[ترجمه ترگمان]از سخنان من رنجیده بود
[ترجمه گوگل]او با سخنانم از بین رفت
[ترجمه گوگل]او با سخنانم از بین رفت
13. I was nettled by her persistency.
[ترجمه ترگمان]از لجاجت او برآشفته بودم
[ترجمه گوگل]من از طرز ماندگاری آن استفاده می کردم
[ترجمه گوگل]من از طرز ماندگاری آن استفاده می کردم
14. It was clear that my remarks nettled her.
[ترجمه ترگمان]واضح بود که سخنان من او را عصبانی کرده بود
[ترجمه گوگل]واضح بود که اظهارات من او را نابود کرد
[ترجمه گوگل]واضح بود که اظهارات من او را نابود کرد
کلمات دیگر: