1. Neoclassicism allowed that some offenders were less guilty than others because they were less responsible.
[ترجمه ترگمان]Neoclassicism به این مساله اشاره کرد که برخی از مجرمان نسبت به دیگران احساس گناه کمتری داشتند، زیرا آن ها مسئول آن نبودند
[ترجمه گوگل]نئوکلاسیسیسم اجازه داد که بعضی از مجرمان کمتر از دیگران مجازات شوند، زیرا مسئولیت کمتری دارند
2. The grip of neoclassicism seems finally to have been shaken off.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که فشار of بالاخره از بین رفته باشد
[ترجمه گوگل]در نهایت ظاهر شدن نئوکلاسیسیسم به نظر می رسد
3. Today, reside in the home neoclassicism tide was lifted again in decorating.
[ترجمه ترگمان]امروزه، اقامت در خانه neoclassicism در تزئین مجدد ازسر گرفته شد
[ترجمه گوگل]امروز در جزایر نئوکلاسیکا اقامت در منزل دوباره در تزئینات برداشته شد
4. More recently the periods of Neoclassicism, Romanticism and Realism were also included.
[ترجمه ترگمان]در اواخر دوران of، رومانتیک و رئالیسم نیز گنجانده شدند
[ترجمه گوگل]اخیرا دوره های نئوکلاسیسیسم، رمانتیسم و رئالیسم نیز گنجانده شده است
5. Neoclassicism first gained influence in England and France, through a generation of French art students trained in Rome and influenced by the writings of Johann Joachim Winckelmann.
[ترجمه ترگمان]Neoclassicism نخستین بار در انگلستان و فرانسه نفوذ کرد، از طریق نسلی از دانشجویان هنر فرانسه که در رم تعلیم دیده بودند و تحت تاثیر نوشته های یوهان Joachim وینکلمان قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]اولین نئوکلاسیسیسم در انگلستان و فرانسه، از طریق یک نسل از دانش آموزان هنر فرانسه آموزش دیده در رم و تحت تأثیر نوشته های یوهان یوچیم وینکلمن، نفوذ کرد
6. The regression of the neoclassicism, comfortable, romantic, implicative, dream. . . the noun of these rich romance and poetic flavour is wrapped in these again reflect in the bag.
[ترجمه ترگمان]رگرسیون of، راحت، رمانتیک، implicative، رویا، اسم این داستان عاشقانه غنی و طعم شاعرانه، دوباره در این کیف منعکس شده است
[ترجمه گوگل]رگروه نئوکلاسیسیسم، راحت، عاشقانه، پی در پی، رویا اسم این عاشقانه غنی و طعم شاعرانه در این بسته بندی دوباره در کیسه بازتاب می شود
7. In the other work of neoclassicism period, be stranded Lowes exceeded the limit of human body from beginning to end.
[ترجمه ترگمان]در کار دیگر دوره neoclassicism، Lowes که در Lowes گیر افتاده بود از ابتدا تا انتها فراتر از حد بدن انسان بود
[ترجمه گوگل]در اثر دیگر دوره ی نئوکلاسیکاری، Lowes بیش از حد از بدن انسان از ابتدا تا انتها است
8. In France, the first phase of neoclassicism is expressed in the "Louis XVI style", the second phase in the styles we call " Directoire " or "Empire.
[ترجمه ترگمان]در فرانسه، مرحله اول of در سبک \"لویی شانزدهم\"، مرحله دوم در سبک هایی که ما آن را \"Directoire\" یا \"امپراطوری\" می نامیم، بیان می شود
[ترجمه گوگل]در فرانسه مرحله اول نئوکلاسیسیسم در سبک لوئیس XVI، مرحله دوم در سبک هایی که 'Directoire' یا 'Empire' نامیده می شود، بیان می شود
9. Speaking and thinking in English, "neoclassicism" in each art implies a particular canon of "classic" models.
[ترجمه ترگمان]سخن گفتن و تفکر به زبان انگلیسی، \"neoclassicism\" در هر هنر به معنای یک کتاب خاص از مدل های \"کلاسیک\" است
[ترجمه گوگل]صحبت کردن و تفکر به زبان انگلیسی، 'نئوکلاسیسیسم' در هر هنر، یک کانون خاص از مدل های 'کلاسیک' را بیان می کند
10. Stylist blends in the design style of the neoclassicism the design in, main body is mixed in the function now of the structure perfect on.
[ترجمه ترگمان]ترکیب Stylist در سبک طراحی of طراحی در داخل، بدنه اصلی در این تابع ترکیب می شود که در حال حاضر سازه کامل است
[ترجمه گوگل]طرح اصلی در طراحی سبک نئوکلاسیکیستی طراحی شده است، جسم اصلی در حال حاضر از ساختار کامل ساخته شده است
11. Deduce a neoclassicism, cooperate the mesa with plump and smooth-skinned colour and lustre, the Wen Wan that reflects goodwife is temperamental, tell about white dream to us.
[ترجمه ترگمان]یک neoclassicism را نتیجه گیری کنید، این تپه را با رنگ و رنگ پوست صاف و با پوست صاف کنید، ون وان که منعکس کننده goodwife است، خلق و خوی سفید را برای ما تعریف می کند
[ترجمه گوگل]نئوکلاسیسیسم را از بین ببرید، mesa را با رنگ و لعاب لخت و صاف پوست هماهنگ کنید، ون وان که نشان دهنده زنخواری است، ماهرانه است، در مورد رویای سفید به ما بگویید
12. But the Enlightenment and neoclassicism brought tightly fitted clothing to the surface.
[ترجمه ترگمان]اما جنبش روشن گری و neoclassicism لباس های کاملا متناسب را به سطح آوردند
[ترجمه گوگل]اما روشنگری و نئوکلاسیسیسم لباسهای محکم را به سطح ملحق کردند
13. The existing theories of neoclassicism fail to explain the empirical fact that some newspaper firms run into marginal loses in its circulation market.
[ترجمه ترگمان]نظریه های موجود of در توضیح این حقیقت تجربی که برخی از شرکت های روزنامه در بازار تیراژ خود شرکت می کنند، شکست می خورند
[ترجمه گوگل]نظریه های فعلی نئوکلاسیکسیسم به این واقعیت تجربی که تعدادی از شرکت های روزنامه در بازار ترافیک خود می گذرد نتوانست توضیح دهد
14. The lamps and lanterns of the neoclassicism combines collocation to go up to also have an implied meaning in what live in an element with other.
[ترجمه ترگمان]لامپ ها و فانوس های the با همنشینی ترکیب می شوند تا معنای ضمنی در آنچه که در یک عنصر با یکدیگر زندگی می کنند، داشته باشند
[ترجمه گوگل]لامپ ها و فانوس های نئوکلاسیسیسم ترکیبی از تقسیم بندی می شوند تا به معنای ضمنی در آنچه در یک عنصر با دیگران زندگی می کنند داشته باشند