• scientific description of the natural force that pulls objects towards the center of the earth
law of gravity
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Falling objects obey the law of gravity.
[ترجمه ترگمان]افتادن اشیا از قانون جاذبه
[ترجمه گوگل]اشیاء سقوط طبق قانون گرانش
[ترجمه گوگل]اشیاء سقوط طبق قانون گرانش
2. They know the law of gravity that rules planets and stars and the universe at large.
[ترجمه ترگمان]آن ها قانون جاذبه را می دانند که سیارات و ستارگان و کیهان را بزرگ می دانند
[ترجمه گوگل]آنها قانون گرانش را می دانند که قوانین سیارات و ستارگان و جهان را در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها قانون گرانش را می دانند که قوانین سیارات و ستارگان و جهان را در نظر می گیرند
3. Hammore to suspend the law of gravity?
[ترجمه ترگمان]میخوای قانون جاذبه رو معلق کنی؟
[ترجمه گوگل]هممور برای متوقف کردن قانون جاذبه؟
[ترجمه گوگل]هممور برای متوقف کردن قانون جاذبه؟
4. Some years later Newton, using his newly discovered law of gravity, proved that all objects must orbit in elliptical paths.
[ترجمه ترگمان]چند سال بعد نیوتن با استفاده از قانون تازه کشف شده خود ثابت کرد که همه اشیا باید در مسیرهای بیضوی قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]چند سال بعد، نیوتن، با استفاده از قانون جدید کشف شدۀ خود، ثابت کرد که تمام اشیاء باید در مسیرهای بیضوی قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]چند سال بعد، نیوتن، با استفاده از قانون جدید کشف شدۀ خود، ثابت کرد که تمام اشیاء باید در مسیرهای بیضوی قرار بگیرند
5. 'You don't even control the climate or the law of gravity.
[ترجمه ترگمان]شما حتی آب و هوا یا قانون جاذبه را کنترل نمی کنید
[ترجمه گوگل]شما حتی آب و هوا یا قانون گرانشی را کنترل نمی کنید
[ترجمه گوگل]شما حتی آب و هوا یا قانون گرانشی را کنترل نمی کنید
6. These include the law of gravity and a new explanation of color and light.
[ترجمه ترگمان]اینها شامل قانون جاذبه و توضیح جدیدی از رنگ و نور هستند
[ترجمه گوگل]این شامل قانون گرانش و یک توضیح جدید از رنگ و نور است
[ترجمه گوگل]این شامل قانون گرانش و یک توضیح جدید از رنگ و نور است
7. The law of gravity is nonsense.
[ترجمه ترگمان]قانون جاذبه بی معنی است
[ترجمه گوگل]قانون گرانش بی معنی است
[ترجمه گوگل]قانون گرانش بی معنی است
8. Newton's observations about nature led him to the law of gravity.
[ترجمه ترگمان]مشاهدات نیوتن درباره طبیعت او را به قانون جاذبه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]مشاهدات نیوتن در مورد طبیعت او را به قانون گرانش هدایت کرد
[ترجمه گوگل]مشاهدات نیوتن در مورد طبیعت او را به قانون گرانش هدایت کرد
9. The law of gravity has been proven.
[ترجمه ترگمان]قانون جاذبه ثابت شده است
[ترجمه گوگل]قانون گرانش ثابت شده است
[ترجمه گوگل]قانون گرانش ثابت شده است
10. The teacher give a demonstration of the law of gravity.
[ترجمه ترگمان]معلم نمایش قانون جاذبه را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]معلم تظاهرات قانون گرانش را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]معلم تظاهرات قانون گرانش را نشان می دهد
11. He called this the law of gravity.
[ترجمه ترگمان]او این قانون جاذبه را می نامید
[ترجمه گوگل]او این را قانون گرانش نامید
[ترجمه گوگل]او این را قانون گرانش نامید
12. We have to submit to law of gravity.
[ترجمه ترگمان]ما باید به قانون جاذبه تسلیم شویم
[ترجمه گوگل]ما باید به قانون گرانش بپردازیم
[ترجمه گوگل]ما باید به قانون گرانش بپردازیم
13. Newtow conclusively established the law of gravity.
[ترجمه ترگمان]Newtow به طور قطع قانون جاذبه را برقرار ساخت
[ترجمه گوگل]Newtow به طور قانونی قانون گرانشی را ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]Newtow به طور قانونی قانون گرانشی را ایجاد کرد
14. Isaac NEWTON: Laws of motion, Law of gravity, Calculus, Reflecting telescope.
[ترجمه ترگمان]اسحاق نیوتون: قوانین حرکت، قانون جاذبه، علم حساب و تلسکوپ
[ترجمه گوگل]اسحاق نیوتون: قوانین حرکت، قانون گرانش، محاسبه، بازتاب تلسکوپ
[ترجمه گوگل]اسحاق نیوتون: قوانین حرکت، قانون گرانش، محاسبه، بازتاب تلسکوپ
15. It's defying the law of gravity.
[ترجمه ترگمان]قانون جاذبه است
[ترجمه گوگل]این قانون قانون جاذبه است
[ترجمه گوگل]این قانون قانون جاذبه است
کلمات دیگر: