نئوکلاسیک
neoclassical
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• of or in a new classical style; of the style of the late 17th and early 18th century in england
neoclassical architecture or art dates from the late 18th century and uses designs and motifs drawn from roman and greek architecture and art.
neoclassical architecture or art dates from the late 18th century and uses designs and motifs drawn from roman and greek architecture and art.
جملات نمونه
1. In the original neoclassical synthesis the practical relevance of a process of price deflation for establishing full employment was regarded as minimal.
[ترجمه ترگمان]در سنتز نئوکلاسیک اصلی، ارتباط عملی فرآیند کاهش قیمت برای ایجاد اشتغال کامل به حداقل می رسد
[ترجمه گوگل]در سنتز اصلی نئوکلاسیک، رابطه عملی یک فرایند کاهش قیمت برای ایجاد اشتغال کامل، حداقل بود
[ترجمه گوگل]در سنتز اصلی نئوکلاسیک، رابطه عملی یک فرایند کاهش قیمت برای ایجاد اشتغال کامل، حداقل بود
2. This great neoclassical house had been reprieved from imminent demolition in 197by ministers and taken into guardianship two years later.
[ترجمه ترگمان]این خانه بزرگ که در پرواز ۱۹۷ توسط وزرا و دو سال بعد توسط وزارت دفاع برگزار شده بود، لغو شده بود
[ترجمه گوگل]این خانه بزرگ نئوکلاسیک از زمان تخریب قریب الوقوع در سال 1973 توسط وزرا و دو سال بعد به حراست رسیده است
[ترجمه گوگل]این خانه بزرگ نئوکلاسیک از زمان تخریب قریب الوقوع در سال 1973 توسط وزرا و دو سال بعد به حراست رسیده است
3. Naturally, neoclassical economists will stand aghast at what they regard as an unwarranted political intrusion into the realm of positive economics.
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، اقتصاددانان نیوکلاسیک از آنچه که آن ها به عنوان یک نفوذ سیاسی غیرقابل توجیه در حوزه اقتصاد مثبت می نگرند، مبهوت خواهند ماند
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، اقتصاددانان نئوکلاسیک به آنچه که آنها به عنوان یک نفوذ سیاسی غیرقانونی در قلمرو اقتصاد مثبت به حساب می آورند، خجالت می کشند
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، اقتصاددانان نئوکلاسیک به آنچه که آنها به عنوان یک نفوذ سیاسی غیرقانونی در قلمرو اقتصاد مثبت به حساب می آورند، خجالت می کشند
4. The basic neoclassical approach to demand has received substantial criticism even within the economics profession.
[ترجمه ترگمان]رویکرد نیوکلاسیک پایه به تقاضا، حتی در حرفه اقتصاد، انتقاد عمده ای را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]رویکرد نئوکلاسیک پایه به تقاضا حتی در حرفه اقتصاد نیز انتقادی قابل توجهی دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]رویکرد نئوکلاسیک پایه به تقاضا حتی در حرفه اقتصاد نیز انتقادی قابل توجهی دریافت کرده است
5. No need to ponder stuff like neoclassical, traditional, deconstructionist or what the dancers should wear on their feet.
[ترجمه ترگمان]هیچ نیازی به فکر کردن درباره چیزهایی مثل نیوکلاسیک، سنتی، deconstructionist یا چیزی که رقصندگان باید بر روی پاهای خود داشته باشند، نیست
[ترجمه گوگل]بدون نیاز به چیزهایی مانند نئوکلاسیک، سنتی، تفکر سازنده و یا آنچه که رقصندگان باید در پای خود بپوشند، در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]بدون نیاز به چیزهایی مانند نئوکلاسیک، سنتی، تفکر سازنده و یا آنچه که رقصندگان باید در پای خود بپوشند، در نظر بگیرند
6. Rather it is neoclassical, and resembles a lyceum more than a church.
[ترجمه ترگمان]بلکه معماری نئو کلاسیک است و شبیه به یک lyceum بیشتر از یک کلیسا است
[ترجمه گوگل]در عوض، این نئوکلاسیک است و شبیه یک لیسیوم بیش از یک کلیسا است
[ترجمه گوگل]در عوض، این نئوکلاسیک است و شبیه یک لیسیوم بیش از یک کلیسا است
7. If one opts to play by neoclassical rules, as Lipsey in particular had, one should read the neoclassical rule book first.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی که با قوانین نئوکلاسیک بازی کند، مانند Lipsey به طور خاص، فرد باید ابتدا کتاب قانون نئوکلاسیک را بخواند
[ترجمه گوگل]اگر یکی از قوانین نئوکلاسیک بازی کند، همانطور که لیپسی به طور خاص داشت، اول باید کتاب قانون نئو کلاسیک را بخواند
[ترجمه گوگل]اگر یکی از قوانین نئوکلاسیک بازی کند، همانطور که لیپسی به طور خاص داشت، اول باید کتاب قانون نئو کلاسیک را بخواند
8. Nowhere is the collision between neoclassical detachment and Romantic fervour more acutely represented than in these two essays.
[ترجمه ترگمان]هیچ کجا برخورد بین انفصال نئوکلاسیک و شور و شوق رمانتیک بیشتر از این دو مقاله وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در این میان، برخورد بین جدایی نئوکلاسیک و احساس آرامش، بیشتر از این دو مقاله است
[ترجمه گوگل]در این میان، برخورد بین جدایی نئوکلاسیک و احساس آرامش، بیشتر از این دو مقاله است
9. Neoclassical equilibrium theory, which some macro economists had grown sceptical of, has also found new practitioners.
[ترجمه ترگمان]نظریه تعادل نیوکلاسیک، که برخی از اقتصاددانان ماکرو در مورد آن بدبین شده اند، همچنین افراد حرفه ای جدید را پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]تئوری تعادل نئوکلاسیک، که برخی از اقتصاددانان کلان نیز از آن شکایت کرده اند، نیز تمرینکنندگان جدید را پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]تئوری تعادل نئوکلاسیک، که برخی از اقتصاددانان کلان نیز از آن شکایت کرده اند، نیز تمرینکنندگان جدید را پیدا کرده اند
10. The whole paraphernalia of contemporary neoclassical economics seems to have become suddenly obsolete.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که کل وسایل اقتصادی نیوکلاسیک معاصر به طور ناگهانی منسوخ شده اند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد تمام ابزارهای اقتصاد نئوکلاسیک معاصر ناگهان منسوخ شده است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد تمام ابزارهای اقتصاد نئوکلاسیک معاصر ناگهان منسوخ شده است
11. Neoclassical in design, his pieces employ a variety of richly - colored woods, geometric shapes, and intricate patterns.
[ترجمه ترگمان]نئو کلاسیک در طراحی، قطعات او از انواع مختلف جنگل، اشکال هندسی و الگوهای پیچیده استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]در طراحی نئوکلاسیک، قطعه های او انواع گوناگون جنگل، اشکال هندسی و الگوهای پیچیده را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]در طراحی نئوکلاسیک، قطعه های او انواع گوناگون جنگل، اشکال هندسی و الگوهای پیچیده را در بر می گیرد
12. The building was in the neoclassical style of the time.
[ترجمه ترگمان]ساختمان به سبک نئوکلاسیک زمان بود
[ترجمه گوگل]این ساختمان در سبک نئوکلاسیک زمان بود
[ترجمه گوگل]این ساختمان در سبک نئوکلاسیک زمان بود
13. The neoclassical model assumes that capital demand depends on the user cost. In the cash flow model, internal funds play a key role in determining investment.
[ترجمه ترگمان]مدل نیوکلاسیک فرض می کند که تقاضای سرمایه به هزینه کاربر بستگی دارد در مدل جریان نقدینگی، وجوه داخلی نقش کلیدی در تعیین سرمایه گذاری ایفا می کنند
[ترجمه گوگل]مدل نئوکلاسیک فرض می کند که تقاضای سرمایه بستگی به هزینه کاربر دارد در مدل جریان نقدی، وجوه داخلی نقش تعیین کننده ای در تعیین سرمایه گذاری ایفا می کند
[ترجمه گوگل]مدل نئوکلاسیک فرض می کند که تقاضای سرمایه بستگی به هزینه کاربر دارد در مدل جریان نقدی، وجوه داخلی نقش تعیین کننده ای در تعیین سرمایه گذاری ایفا می کند
14. The neoclassical theory of marginal productivity holds that the pay of the employees is equal to the marginal product of labor. However this theory does not hold true for integral technology.
[ترجمه ترگمان]نظریه نئوکلاسیک بهره وری نهایی نشان می دهد که دست مزد کارکنان برابر با محصول نهایی کار است با این حال این نظریه برای تکنولوژی انتگرال صادق نیست
[ترجمه گوگل]تئوری نئوکلاسیک بهره وری حاشیه ای این است که پرداخت کارکنان برابر با محصول نهایی کار است با این حال این نظریه برای تکنولوژی یکپارچه درست نیست
[ترجمه گوگل]تئوری نئوکلاسیک بهره وری حاشیه ای این است که پرداخت کارکنان برابر با محصول نهایی کار است با این حال این نظریه برای تکنولوژی یکپارچه درست نیست
15. The neoclassical aggregate production function and the portfolio approach are based on the marginal analysis method that Keynes used.
[ترجمه ترگمان]تابع تولید انبوه نئوکلاسیک و رویکرد پورتفولیو براساس روش تحلیل حاشیه ای است که به کار می رود
[ترجمه گوگل]عملکرد تولید نئوکلاسیک و روش نمونه کارها بر اساس روش تجزیه و تحلیل حاشیه ای است که کینز استفاده می شود
[ترجمه گوگل]عملکرد تولید نئوکلاسیک و روش نمونه کارها بر اساس روش تجزیه و تحلیل حاشیه ای است که کینز استفاده می شود
پیشنهاد کاربران
سبک نوین، سبک های مربوط به اواخر قرن 17 و اوایل قرن 18 در انگلستان
کلمات دیگر: