کلمه جو
صفحه اصلی

real estate broker

انگلیسی به فارسی

دلال مسکن


انگلیسی به انگلیسی

• realtor, real-estate agent, one who creates ties between people selling their property and potential buyers for a percentage of the sale

جملات نمونه

1. J., real estate broker Terry Gamble.
[ترجمه ترگمان]J, کارگزار املاک و مستغلات، تری گمبل
[ترجمه گوگل]جی, کارگزار املاک و مستغلات، تری گمبل

2. The real estate broker required 10 % down payment for buying this house.
[ترجمه ترگمان]دلال معاملات ملکی به ۱۰ % پیش پرداخت خرید این خانه نیاز داشت
[ترجمه گوگل]کارگزار املاک و مستغلات 10٪ تخفیف برای خرید این خانه نیاز داشت

3. It's famous for other reasons, too. Corcoran real estate broker Alex Nicholas says anthropologist Margaret Mead and poet Edna St. Vincent Millay once called it home.
[ترجمه ترگمان]به دلایل دیگری هم مشهور است الکس نیکلاس، دلال معاملات املاک و مستغلات می گوید که انسان شناس مارگارت مید و شاعر Edna سنت وینسنت زمانی آن را خانه نامیدند
[ترجمه گوگل]این نیز به دلایل دیگری مشهور است کارشناس املاک و مستغلات Corcoran الکس نیکلاس می گوید: انسان شناس مارگارت مید و شاعر ادنا سنت وینسنت میلیون یک بار آن را خانه خوانده است

4. Beijing association reaches square real estate broker company General Manager Yang Shaofeng to express like this.
[ترجمه ترگمان]انجمن پکن به مدیر کل دلال معاملات املاک و مستغلات یانگ Shaofeng می رسد تا چنین چیزی را بیان کند
[ترجمه گوگل]انجمن پکن به Yang Shaofeng مدیر کل شرکت املاک و مستغلات می رسد تا اینگونه بیان شود

5. Beijing Central Plains real estate broker Limited is a part of the general Yin shared perspective.
[ترجمه ترگمان]کارگزار املاک و مستغلات دشت های مرکزی پکن بخشی از چشم انداز مشترک \"یین\" است
[ترجمه گوگل]پکن Central Plains کارگزار املاک و مستغلات، بخشی از چشم انداز مشترک یین است

6. Vincent French is a real estate broker at the sharp end of a tough and exacting business.
[ترجمه ترگمان]وینسنت فرانسوی یک دلال معاملات املاک در انتهای تند یک کسب وکار سخت و سخت است
[ترجمه گوگل]وینسنت فرانسوی یک کارگزار املاک و مستغلات است که در پایان کسب و کار دشوار و سخت است

7. They spoke to a real estate broker about listing their house and rental property.
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک دلال معاملات ملکی در مورد اجاره خانه و املاک اجاره ای حرف می زدند
[ترجمه گوگل]آنها با یک کارگزار املاک و مستغلات در مورد فهرست خانه و ملک اجاره خود صحبت کردند

8. Think about how anonymous the typical real estate broker is.
[ترجمه ترگمان]به این فکر کنید که کارگزار املاک چقدر معمولی است
[ترجمه گوگل]فکر می کنید که چگونه ناشر معمول کارگزار املاک و مستغلات است

9. I'm a real estate broker.
[ترجمه ترگمان]من یک دلال معاملات ملکی هستم
[ترجمه گوگل]من یک کارگزار املاک و مستغلات هستم

10. Each reading, which costs $50 per half-hour, is conducted in the Hastings-on-Hudson office of her husband, Dominick Lopriore, a real estate broker.
[ترجمه ترگمان]هر قرائت، که ۵۰ دلار در نیم ساعت هزینه دارد، در دفتر حقوق هیستینگز، دومینیک Lopriore، یک دلال املاک و مستغلات، هدایت می شود
[ترجمه گوگل]هر یک از خواندن، که هزینه آن 50 دلار در هر نیم ساعت است، در دفتر Hastings-on-Hudson شوهر خود، Dominick Lopriore، یک کارگزار املاک و مستغلات انجام می شود

11. Non-agency relationship: where no written agreement nor fiduciary relationship exists, a real estate broker (and his agents) works with a principal who is then known as the broker's customer.
[ترجمه ترگمان]رابطه غیر کارگزاری: جایی که هیچ توافق کتبی و هیچ رابطه fiduciary وجود ندارد، یک دلال املاک (و عوامل او)با یک مدیر کار می کند که سپس به عنوان مشتری دلال شناخته می شود
[ترجمه گوگل]رابطه غیرمستقیم که در آن هیچ توافقنامه و روابط متقابل وجود نداشته است، یک کارگزار املاک و مستغلات (و نمایندگان آن) با یک مدیر کار می کند که سپس به عنوان مشتری کارگزاری شناخته می شود


کلمات دیگر: