کلمه جو
صفحه اصلی

neonatal

انگلیسی به فارسی

نوزادان


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to newborn babies

جملات نمونه

1. Their baby is still in the hospital's neonatal unit.
[ترجمه ترگمان]نوزاد آن ها هنوز در واحد نوزادان بیمارستان است
[ترجمه گوگل]نوزاد آنها هنوز در بخش نوزادان بیمارستان است

2. You may have regular home visits from a neonatal nurse.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است مرتب از یک پرستار کودک دیدن کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است از یک پرستار نوزاد مطلع شوید

3. In one, no adverse effects on neonatal outcome were found.
[ترجمه ترگمان]در یک، هیچ اثر زیان آور بر روی نتایج نوزادی پیدا نشد
[ترجمه گوگل]در یک مورد، هیچ عارضه ای بر پیامدهای نوزادی یافت نشد

4. New York has substantially worse infant and neonatal mortality than London or Paris and some signs of worse problems of social deprivation.
[ترجمه ترگمان]نیویورک آمار مرگ و میر نوزادان و نوزادان بیشتری نسبت به لندن یا پاریس و برخی علائم مشکلات اجتماعی بدتر از محرومیت اجتماعی دارد
[ترجمه گوگل]نیویورک مرگ و میر نوزاد و نوزاد را به مراتب بدتر از لندن یا پاریس و برخی از علائم بدتر از مشکلات محرومیت اجتماعی دارد

5. The risk of neonatal group B streptococcal sepsis is also significantly increased in combination with perinatal risk factors.
[ترجمه ترگمان]خطر گروه نوزاد B streptococcal sepsis نیز به طور قابل توجهی در ترکیب با عوامل خطر perinatal افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]خطر جداسازی استرپتوکوک گروه B نوزادان نیز به طور معنی داری با عوامل خطرزای پریناتال افزایش می یابد

6. Neonatal convulsion is an uncommon problem but one that is potentially serious.
[ترجمه ترگمان]تشنج نوزادان یک مشکل غیر معمول است اما به طور بالقوه جدی است
[ترجمه گوگل]تشنج نوزادان یک مشکل غیر معمول است اما یکی از این موارد بالقوه جدی است

7. The neonatal pattern of drug elimination is reversed rapidly several weeks after birth and children generally utilize drugs more rapidly than adults.
[ترجمه ترگمان]الگوی نوزادان حذف مواد مخدر به سرعت چند هفته پس از تولد معکوس می شود و کودکان بطور کلی از مواد مخدر سریع تر از بزرگسالان استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]الگوی ناباروری از بین بردن مواد مخدر به سرعت چندین هفته پس از تولد تغییر می یابد و کودکان به طور کلی از داروها سریعتر از بزرگسالان استفاده می کنند

8. Neonatal physiologic jaundice due to an enzyme deficiency is hepatic in origin.
[ترجمه ترگمان]یرقان نوزادان در بدن به علت نقص آنزیم در اصل در کبد قرار دارد
[ترجمه گوگل]زردی فیزیولوژیکی نوزادان به علت کمبود آنزیمی در ابتدای کبد است

9. Some foals can suffer from so-called neonatal maladjustment syndrome.
[ترجمه ترگمان]برخی از foals می توانند از سندرم maladjustment نوزادی (neonatal neonatal)رنج ببرند
[ترجمه گوگل]بعضی از لانه ها می توانند از سندرم ناباروری به اصطلاح نوزادان رنج ببرند

10. There are studies in which neonatal assessment has been made after attempts at randomisation of analgesia during labour.
[ترجمه ترگمان]مطالعاتی وجود دارند که در آن ها ارزیابی ایزو پس از تلاش در randomisation of در طی کار انجام شده است
[ترجمه گوگل]مطالعاتی انجام شده است که در آن نوزادان پس از تلاش برای تشخیص درد زایمان در طول زایمان انجام شده است

11. She came to speak on neonatal care at one of the obs and gynae meetings.
[ترجمه ترگمان]او برای صحبت در مورد مراقبت های نوزادان در یکی از جلسات obs و gynae آمد
[ترجمه گوگل]او در یکی از جلسات obs and gynae در مراقبت نوزادان صحبت کرد

12. A neonatal intensive care unit is, on this view, a good example of special treatment.
[ترجمه ترگمان]یک واحد مراقبت های ویژه زایمان (this)یک مثال خوب از درمان خاص است
[ترجمه گوگل]یک واحد مراقبت ویژه نوزادان، بر این دیدگاه، نمونه خوبی از درمان ویژه است

13. Many represent a hazard to neonatal life.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها خطر زندگی نوزادان را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها به زندگی نوزادان آسیب می رسانند

14. Objective: To diagnose neonatal septicemia in early stage so as to reduce complications and decrease mortality.
[ترجمه ترگمان]هدف: تشخیص septicemia نوزاد در مراحل اولیه برای کاهش عوارض و کاهش مرگ و میر
[ترجمه گوگل]هدف: تشخیص سپسیس نوزاد در مراحل اولیه به منظور کاهش عوارض و کاهش مرگ و میر

پیشنهاد کاربران

نوزادی، مربوط به دوره نوزادی


کلمات دیگر: