sari ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچه ای که بدور بدن می پیچند
saree
sari ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچه ای که بدور بدن می پیچند
انگلیسی به فارسی
( sari ) ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچه ای که بدور بدن می پیچند
سارا
انگلیسی به انگلیسی
• sari, traditional dress worn by hindu women (comprised of a long piece of fabric that is wrapped around the body)
جملات نمونه
1. With the saree sunlight on our forehead and hair.
[ترجمه ترگمان]با نور خورشید که بر پیشانی و موی ما قرار دارد
[ترجمه گوگل]با نور آفتاب ساری در پیشانی و مو ما
[ترجمه گوگل]با نور آفتاب ساری در پیشانی و مو ما
2. In 1985 the numwind upr remained the saree.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۵ the upr the باقی ماند
[ترجمه گوگل]در سال 1985، شمارا ساحره باقی ماند
[ترجمه گوگل]در سال 1985، شمارا ساحره باقی ماند
3. Susan worked with Smith in the saree office. She esteemed him for the reason that man quickly after her own heart.
[ترجمه ترگمان]سوزان با اسمیت در دفتر saree کار می کرد به این دلیل او را به خاطر این که مرد به سرعت از قلب خود بیرون می کشید به او احترام می گذاشت
[ترجمه گوگل]سوزان با اسمیت در دفتر ساری کار کرد او او را به خاطر این که او به سرعت پس از قلبش به او احترام می گذارند، محترم می دارد
[ترجمه گوگل]سوزان با اسمیت در دفتر ساری کار کرد او او را به خاطر این که او به سرعت پس از قلبش به او احترام می گذارند، محترم می دارد
4. In 200 the Group President Saree Tangsirisaree had this photo taken with Canada's Minister of Citizenship and Imigration, the Honourable Judy Sgro at a dinner party.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰، saree Tangsirisaree، رئیس گروه، این عکس را با وزیر شهروند کانادا و imigration، سرکار علیه جودی Sgro در مهمانی شام گرفته بود
[ترجمه گوگل]در سال 200، رئیس جمهور گروه سارای تانگسیریزای، این عکس را با وزیر شهروندی و مهاجرت کانادا، جودی سگور، در یک مهمانی شام پذیرایی کرد
[ترجمه گوگل]در سال 200، رئیس جمهور گروه سارای تانگسیریزای، این عکس را با وزیر شهروندی و مهاجرت کانادا، جودی سگور، در یک مهمانی شام پذیرایی کرد
5. The Group President Saree Tangsirisaree had a photo taken with Canada's Current Chinese Ambassador, Mr. Joseph Caron.
[ترجمه ترگمان]The Tangsirisaree، رئیس این گروه، عکسی را با سفیر فعلی چین، آقای جوزف کارون، گرفته بود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور گروه سارای تانگیریراسری یک عکس با سفیر کنونی چین، آقای جوزف کارون گرفته است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور گروه سارای تانگیریراسری یک عکس با سفیر کنونی چین، آقای جوزف کارون گرفته است
6. She wore the saree dress thaudio-videoailable at she wore audio-videoailable at Mary's wedding.
[ترجمه ترگمان]لباس saree را پوشیده بود - videoailable at در عروسی مری videoailable به تن داشت
[ترجمه گوگل]او لباس ساری را که در فستیوال ماری گذاشته بود، پوشید
[ترجمه گوگل]او لباس ساری را که در فستیوال ماری گذاشته بود، پوشید
7. The saree lethargy; I are frightened; charingternating currentterizes the use of our fingternating currentulties and senses.
[ترجمه ترگمان]lethargy saree، وحشت زده؛ charingternating را از currentulties و عقل و شعور ما use
[ترجمه گوگل]سکته مغزی؛ من ترسو هستم چارچوب کردن جریان، استفاده از کنگره ها و حوادث آینده ما است
[ترجمه گوگل]سکته مغزی؛ من ترسو هستم چارچوب کردن جریان، استفاده از کنگره ها و حوادث آینده ما است
8. To give the saree as pillow to thy head.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه بالش را مانند بالش به سر تو بدهم
[ترجمه گوگل]برای دادن سارای به عنوان بالش به سر شما
[ترجمه گوگل]برای دادن سارای به عنوان بالش به سر شما
9. Methods the particular saree functions of procedure-oriented prograreming.
[ترجمه ترگمان]روش های خاص saree خاص of رویه محور است
[ترجمه گوگل]روش های خاص کارکردهای Saree از برنامه ریزی گرا
[ترجمه گوگل]روش های خاص کارکردهای Saree از برنامه ریزی گرا
10. An hour is the saree.
[ترجمه ترگمان] یه ساعت \"saree\" - ه
[ترجمه گوگل]یک ساعت ساری است
[ترجمه گوگل]یک ساعت ساری است
11. The most common costume worn by Indian women is the national dress called a Saree.
[ترجمه ترگمان]رایج ترین لباسی که توسط زنان هندی به تن می شود، لباس ملی به نام a است
[ترجمه گوگل]شایع ترین لباس زنانه خانم ها لباس ملی به نام ساری است
[ترجمه گوگل]شایع ترین لباس زنانه خانم ها لباس ملی به نام ساری است
12. We used computer softwshould be generhcommerciing a graph of what a mhcommerciingriing under the saree conditions would give under X-ray testing. . . if it contained Silicon. . . and then if it did not.
[ترجمه ترگمان]ما از softwshould کامپیوتری به عنوان نموداری از چیزی که تحت شرایط saree تحت آزمایش اشعه ایکس قرار داشت استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]ما از نرم افزارهای کامپیوتری استفاده کردیم که بتوانیم یک نمودار از آنچه را که در شرایط ساری مطرح می شود تحت آزمایشات اشعه ایکس قرار دهیم اگر حاوی سیلیکون باشد و سپس اگر آن را نداشته باشد
[ترجمه گوگل]ما از نرم افزارهای کامپیوتری استفاده کردیم که بتوانیم یک نمودار از آنچه را که در شرایط ساری مطرح می شود تحت آزمایشات اشعه ایکس قرار دهیم اگر حاوی سیلیکون باشد و سپس اگر آن را نداشته باشد
کلمات دیگر: