کلمه جو
صفحه اصلی

neocolonialism


استعمار نو، نواستعماری

انگلیسی به فارسی

استعمار نو، نواستعماری


neocolonialism


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: neocolonial (adj.), neocolonialist (n.)
• : تعریف: the use of economic, political, or other means to retain control over former colonies.

• policy of seeking political and economic hegemony over an independent state or territory without taking that territory as a colony
neo-colonialism is economic control or political influence that one country has over another country, especially by having control of its businesses or financial institutions.

جملات نمونه

1. Those African leaders have now fallen victims of neocolonialism and sold their fellow Africans down the river.
[ترجمه ترگمان]آن رهبران آفریقایی در حال حاضر قربانی of شده اند و هموطنان خود را به پایین رودخانه فروختند
[ترجمه گوگل]این رهبران آفریقایی اکنون قربانی نئوکولانیالیسم شده اند و همتایان آفریقایی خود را به رودخانه فروخته اند

2. These processes were inaugurated by merchant capitalism and were to become more developed during the subsequent period of colonialism and neo-colonialism.
[ترجمه ترگمان]این فرایندها توسط سرمایه داری تجاری افتتاح شدند و در طول دوره بعدی استعمار و استعمار بیشتر توسعه یافتند
[ترجمه گوگل]این فرایندها توسط سرمایه داری بازرگان افتتاح شد و در طول دوره پس از استعمار و نئو-استعمارگرایی بیشتر شد

3. He must work to wring the neocolonialism out of America and the West.
[ترجمه ترگمان]او باید برای wring کردن neocolonialism از آمریکا و غرب تلاش کند
[ترجمه گوگل]او باید کار کند تا نئولولوژیستی را از آمریکا و غرب بیرون کند

4. It produced much verbiage about colonialism and neocolonialism, with a heavy emphasis on the Western version.
[ترجمه ترگمان]در مورد استعمار و استعمار، با تاکید زیادی بر نسخه غربی، verbiage زیادی به وجود آمد
[ترجمه گوگل]این امر بسیاری از استعمارگرایی و نئولولوژیستی را با تأکید زیاد بر روی نسخه غربی آغاز کرد

5. Neocolonialism might be detoured if a more square interest-balanced mechanism, based on the principle of people's benefit, is opted in.
[ترجمه ترگمان]اگر یک مکانیسم با منافع مربع بیشتر براساس اصل منافع مردم انتخاب شود، Neocolonialism ممکن است detoured باشد
[ترجمه گوگل]اگر یک مکانیسم سودمند تر و متعادل تر بر مبنای اصل نفع مردم انتخاب شود، ممکن است نئوکولونالیسم از بین برود

6. Colonialism and neocolonialism are in the same strain.
[ترجمه ترگمان]Colonialism و neocolonialism در همان فشار هستند
[ترجمه گوگل]استعمارگرایی و نئولولوژیستی در همان فشار قرار دارند

7. The world is so full of colonialism, neocolonialism, hegemony and power politics!
[ترجمه ترگمان]جهان پر از استعمار، neocolonialism، هژمونی و سیاست قدرت است!
[ترجمه گوگل]جهان چنان پر استعداد استعماری، نئولولوژیستی، هژمونی و سیاست قدرت است!

8. These forces of neocolonialism oppress not only Third World people but also citizens in their own countries.
[ترجمه ترگمان]این نیروها نه تنها مردم جهان سوم بلکه شهروندان کشورهای خود را مورد ظلم و ستم قرار می دهند
[ترجمه گوگل]این نیروهای نئولولوژیستی نه تنها مردم جهان سوم، بلکه شهروندان را در کشورهای خود ستم می کشند

9. It sounds definitely a neocolonialism though lacking a clear idea of how to definite "colonialism".
[ترجمه ترگمان]این قطعا یک neocolonialism به نظر می رسد، اگرچه یک ایده روشن از نحوه تعیین \"استعمار\" ندارد
[ترجمه گوگل]این کاملا واضح است که نئولولوژیستی است، هرچند که فاقد ایده واضح درباره چگونگی تعریف «استعمار» نیست

10. Mr Davies said the appropriate response to western critics who say China is pursuing neocolonialism power was that "it takes one to know one".
[ترجمه ترگمان]آقای دیویس گفت پاسخ مناسب به منتقدان غربی که می گویند چین به دنبال قدرت neocolonialism است این بود که \"یک نفر را می شناسد\"
[ترجمه گوگل]آقای دیویس گفت واکنش مناسب به منتقدان غرب که می گویند که چین به دنبال قدرت نئولولوژیستی است، این بود که 'آن را یکی می دانیم'

11. For many of Gadhafi's supporters, the military operation to oust him was another example of the Western interference and neocolonialism that he railed against.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از حامیان قذافی، عملیات ارتش برای بیرون راندن وی نمونه دیگری از دخالت غرب و neocolonialism بود که وی علیه آن اعتراض کرد
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از حامیان قذافی، عملیات نظامی برای خروج او، نمونه دیگری از دخالت غرب و نئوکولانیالیسم بود که او علیه آن اعتراض کرد

12. Those who cannot too often see IMF assistance as a form of neocolonialism humiliation.
[ترجمه ترگمان]کسانی که بیش از حد نمی توانند کمک صندوق بین المللی پول را به عنوان نوعی تحقیر تلقی کنند
[ترجمه گوگل]کسانی که اغلب نمی توانند کمک های صندوق بین المللی پول را به عنوان شکل تحقیر نئوکلاسیونیسم مورد توجه قرار دهند

13. To the Guangming Daily, a Communist Party newspaper for intellectuals, Mr. Locke represents the dark forces of neocolonialism.
[ترجمه ترگمان]برای روزنامه Guangming دیلی، یک روزنامه حزب کمونیست برای روشنفکران، آقای لاک، نیروهای تاریکی of را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]روزنامه گوانگ مینینگ، روزنامه حزب کمونیست برای روشنفکران، آقای لک نشان دهنده نیروهای تاریک نئولولوژیستی است


کلمات دیگر: