1. BACKGROUND: Chronic pain, including hyperalgesia and algesthesia paresthesia, is pathological phenomenons making the patients felt unendurable and lacking of clinical treatments.
[ترجمه ترگمان]سابقه: درد مزمن، از جمله hyperalgesia و algesthesia paresthesia، phenomenons pathological است که باعث می شود بیماران احساس غیرقابل تحملی داشته باشند و فاقد درمان بالینی باشند
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف درد مزمن، از جمله پرفشاری خون و التهاب، پدیده های پاتولوژیک است که باعث می شود بیماران احساس راحتی و عدم درمان بالینی داشته باشند
2. The major complications included paresthesia of the limbs, serum transaminase disorder and local skin necrosis.
[ترجمه ترگمان]عوارض اصلی شامل بستری شدن اندام ها، اختلالات سرم transaminase و نکروز محلی پوست می شود
[ترجمه گوگل]عوارض عمده شامل پارستزی عضلات، اختلال ترانس آمیناز سرم و نکروز پوست موضعی بود
3. Early symptoms: cold limbs, numbness, paresthesia, intermittent claudication etc.
[ترجمه ترگمان]علایم اولیه: اعضای سرد، بی حسی، بی حسی و غیره
[ترجمه گوگل]علائم اولیه علائم سرما، بی حسی، پارستزی، لرزش متناوب و غیره
4. There was no paresthesia, infection, or limitation of mouth opening after surgery.
[ترجمه ترگمان]هیچ paresthesia، عفونت، یا محدودیت دهان پس از جراحی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]پس از جراحی، هیچگونه پارستزی، عفونت و یا محدودیت دهان ایجاد نشد
5. Conclusion: Compared with paresthesia positioning method, PNS, using as nerve locator is more accurate in infraclavicular brachial plexus block with higher success rate.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: در مقایسه با روش موقعیت یابی paresthesia، علم پسامتعارف، با استفاده از ردیاب عصبی، در بلوک شبکه infraclavicular brachial با نرخ موفقیت بالاتر دقیق تر است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری در مقایسه با روش پراشسیاسی، PNS، با استفاده از واسط عصب، در بلوک انعطاف پذیری انترکلاویکولار با میزان موفقیت بیشتر، دقیق تر است
6. There may be severe paresthesia.
[ترجمه ترگمان]ممکن است paresthesia شدید وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است پارستزیکی شدید باشد
7. Conclusion: There is no specific symptom for upper cervical spinal cord tumors, radicular pain and paresthesia or dysesthesia of limbs or trunk and muscle weakness are common manifestations.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: هیچ نشانه ویژه ای برای تومورهای نخاعی بالای گردنه رحم وجود ندارد، درد radicular و paresthesia یا dysesthesia اندام ها و یا ضعف ماهیچه و ماهیچه اشکال مشترکی هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری هیچ علامت خاصی برای تومورهای نخاع بالای گردن رحم وجود ندارد، درد ریدیکال و پارستزی یا دیسستیسی اندام یا تنه و ضعف عضلانی، نشانه های رایج است
8. The most commonly observed adverse events, all mild and transient, were headache, paresthesia, upper respiratory infection, dry mouth, nasopharyngitis, and constipation.
[ترجمه ترگمان]شایع ترین رویداده ای منفی مشاهده شده، همگی خفیف و گذرا، سردرد، عفونت تنفسی فوقانی، دهان خشک، nasopharyngitis و یبوست بودند
[ترجمه گوگل]بیشترین موارد عوارض ناگهانی، همه خفیف و گذرا، سردرد، پارستزی، عفونت تنفسی فوقانی، دهان خشک، نازوفارنژیت و یبوست بود
9. Proper distribution of action . Enzyme can cause burning, paresthesia, and dermatitis to surrounding skin.
[ترجمه ترگمان]توزیع مناسب عمل آنزیم می تواند باعث سوختن، paresthesia و درماتیت به پوست اطراف شود
[ترجمه گوگل]توزیع مناسب عمل آنزیم می تواند باعث سوزش، پارستزی و درماتیت پوست اطراف شود