مخفف:، ماله، مالزی، پیشوند: بد، به طور بد، دژ - [maladroit]، پیشوندی بمعنی بد و مضر
mal
مخفف:، ماله، مالزی، پیشوند: بد، به طور بد، دژ - [maladroit]، پیشوندی بمعنی بد و مضر
انگلیسی به فارسی
پیشوندی بمعنی بد و مضر
مال، بد، مضر
انگلیسی به انگلیسی
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: bad; wrong; abnormal.
- maladjustment
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] تنظیم نادرست
[ترجمه گوگل] تنظیم نادرست
- malediction
[ترجمه ترگمان] لعنت بر شیطان!
[ترجمه گوگل] تسلیت
[ترجمه گوگل] تسلیت
- malformation
[ترجمه ترگمان] ناهنجاری malformation
[ترجمه گوگل] ناهنجاری
[ترجمه گوگل] ناهنجاری
• bad; wrong; abnormal
جملات نمونه
1. Come on, Mal, don't stand on ceremony here at home.
[ترجمه ترگمان]زود باش دی گه، بیا اینجا، تو خو نه، اینجا رو جشن نگیر
[ترجمه گوگل]بیا، مال، در مراسم اینجا در خانه ایستاده نیست
[ترجمه گوگل]بیا، مال، در مراسم اینجا در خانه ایستاده نیست
2. Adequate control is very important, because grand mal seizures may harm the fetus or even precipitate fetal death.
[ترجمه ترگمان]کنترل کافی خیلی مهم است، چون ممکن است او به جنین صدمه بزند یا جنین را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]کنترل کافی بسیار مهم است، زیرا تشنجهای بزرگ مال ممکن است به جنین آسیب برساند یا حتی باعث مرگ جنین شوند
[ترجمه گوگل]کنترل کافی بسیار مهم است، زیرا تشنجهای بزرگ مال ممکن است به جنین آسیب برساند یا حتی باعث مرگ جنین شوند
3. It is also effective in primary generalized grand mal seizures.
[ترجمه ترگمان]آن هم چنین در مورد صرع در مرکز عمومی عمومی موثر است
[ترجمه گوگل]این نیز در تشنج اولیه غده فوق کلیوی موثر است
[ترجمه گوگل]این نیز در تشنج اولیه غده فوق کلیوی موثر است
4. As the tension mounted, Mal Donaghy and Le Saux were booked for rash challenges.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تنش بالا رفت، خیریه بیت المال و لو Saux برای مقابله با چالش ها درگیر شدند
[ترجمه گوگل]همانطور که تنش نصب شده بود، Mal Donaghy و Le Saux برای چالش های خسته کننده رزرو شدند
[ترجمه گوگل]همانطور که تنش نصب شده بود، Mal Donaghy و Le Saux برای چالش های خسته کننده رزرو شدند
5. If only the grand mal seizures are uncontrolled, carbamazepine, phenytoin, or phenobarbital may be added to the valproic acid.
[ترجمه ترگمان]اگر تنها حمله های او کنترل نشده باشد، carbamazepine، phenytoin، یا phenobarbital ممکن است به اسید valproic اضافه شوند
[ترجمه گوگل]اگر فقط تشنج های بزرگ مال، کنترل نشده باشند، کاربامازپین، فنیتوین یا فنوباربیتال ممکن است به اسید والپروک اضافه شود
[ترجمه گوگل]اگر فقط تشنج های بزرگ مال، کنترل نشده باشند، کاربامازپین، فنیتوین یا فنوباربیتال ممکن است به اسید والپروک اضافه شود
6. The chocolate bars are on Big Mal if they start with three points.
[ترجمه ترگمان]کیسه های شکلات در خیریه بزرگ هستند اگر با سه امتیاز شروع کنند
[ترجمه گوگل]اگر آنها با سه امتیاز شروع شوند، میله های شکلات در Big Mal قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اگر آنها با سه امتیاز شروع شوند، میله های شکلات در Big Mal قرار می گیرند
7. Jacinto, too, describes his malaise and melancholy in speech typical of the Romantic mal du siecle.
[ترجمه ترگمان]Jacinto نیز، ضعف و افسردگی خود را در گفتار خود به گونه ای معمول توصیف می کند
[ترجمه گوگل]ژیینتو نیز در حالت عادی و مضطربش در حالت عادی سخنرانی رمانتیک mal du siecle را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]ژیینتو نیز در حالت عادی و مضطربش در حالت عادی سخنرانی رمانتیک mal du siecle را توصیف می کند
8. After microwave exposure, MAL 1 and 5 Doxyl were added, and their ESR spectra were recorded.
[ترجمه ترگمان]بعد از مواجهه تابش مایکروویو، mal ۱ و ۵ Doxyl اضافه شدند و طیف های ESR آن ها ثبت شد
[ترجمه گوگل]پس از قرار گرفتن در معرض مایکروویو، MAL 1 و 5 Duxyl اضافه شد و طیف ESR آنها ثبت شد
[ترجمه گوگل]پس از قرار گرفتن در معرض مایکروویو، MAL 1 و 5 Duxyl اضافه شد و طیف ESR آنها ثبت شد
9. Some psychomotor seizures, grand mal can be the precursor of similar symptoms.
[ترجمه ترگمان]برخی از این حملات ناگهانی، او می تواند منادی نشانه های مشابه باشد
[ترجمه گوگل]برخی از تشنج های روانگردان، بزرگ مال می توانند پیش از علائم مشابه باشند
[ترجمه گوگل]برخی از تشنج های روانگردان، بزرگ مال می توانند پیش از علائم مشابه باشند
10. Research results on mixed catalysts for the selective oxidation of isobutene(or tert-butyl alcohol, TBA) to prepare methylacrolein(MAL) were reported.
[ترجمه ترگمان]نتایج تحقیقات در مورد کاتالیست های ترکیبی برای اکسیداسیون انتخابی of (یا tert - بوتیل الکل، TBA)برای آماده سازی methylacrolein (mal)گزارش شدند
[ترجمه گوگل]نتایج تحقیقات در مورد کاتالیزورهای مخلوط برای اکسیداسیون انتخابی ایزوتوئتن (یا ترتل-بوتیل الکل، TBA) برای آماده سازی متیل اکرولین (MAL) گزارش شده است
[ترجمه گوگل]نتایج تحقیقات در مورد کاتالیزورهای مخلوط برای اکسیداسیون انتخابی ایزوتوئتن (یا ترتل-بوتیل الکل، TBA) برای آماده سازی متیل اکرولین (MAL) گزارش شده است
11. Jedes Mal, wenn wir ausgehen oder Essen gehen, m & ouml; chte Sie, dass Du dazu mitkommst.
[ترجمه ترگمان]بیت المال، wenn wir oder Essen، m &، chte Sie، dass دو dazu mitkommst
[ترجمه گوگل]Jedes Mal، wenn ausgehen oder Essen gehen، m * ouml؛ چت Sie، dass Du dazu mitkommst
[ترجمه گوگل]Jedes Mal، wenn ausgehen oder Essen gehen، m * ouml؛ چت Sie، dass Du dazu mitkommst
12. The engineered-variable-cast approach to managing applies for mal work measurement to the budgeting process.
[ترجمه ترگمان]رویکرد engineered - متغیری که برای مدیریت به کار می رود برای ارزیابی کار او در فرآیند بودجه بندی کاربرد دارد
[ترجمه گوگل]رویکرد طراحی مهندسی-متغیر برای مدیریت، برای اندازه گیری کارایی مال به فرایند بودجه، اعمال می شود
[ترجمه گوگل]رویکرد طراحی مهندسی-متغیر برای مدیریت، برای اندازه گیری کارایی مال به فرایند بودجه، اعمال می شود
13. The berthing velocity, angle and maxi - mal displacement of wharf are monitored.
[ترجمه ترگمان]سرعت berthing، زاویه و جابجایی mal به maxi اسکله مورد نظارت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]سرعت جابجایی، زاویه و حداکثر جابجایی اسکله ها تحت نظارت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]سرعت جابجایی، زاویه و حداکثر جابجایی اسکله ها تحت نظارت قرار می گیرند
14. Absence seizure — also known as petit mal — involves a brief, sudden lapse of consciousness.
[ترجمه ترگمان]تسخیر غیبت - هم چنین به عنوان یک petit کوچک شناخته می شود - شامل یک لغزش ناگهانی و ناگهانی از آگاهی است
[ترجمه گوگل]تشنج ناشناخته - همچنین به عنوان petit mal شناخته می شود - شامل کوتاهی ناگهانی آگاهی است
[ترجمه گوگل]تشنج ناشناخته - همچنین به عنوان petit mal شناخته می شود - شامل کوتاهی ناگهانی آگاهی است
کلمات دیگر: