کلمه جو
صفحه اصلی

pars

انگلیسی به فارسی

پارس، تعادل، برابری، تساوی، بهای رسمی سهم


انگلیسی به انگلیسی

• portion (in prescriptions); part, division; (anatomy) general term for a particular part of a larger organ or structure

جملات نمونه

1. The Pars special energy zone is one of the biggest projects being run under this scheme.
[ترجمه ترگمان]منطقه ویژه انرژی پارس یکی از بزرگ ترین پروژه های تحت این طرح است
[ترجمه گوگل]منطقه انرژی ویژه پارس یکی از بزرگترین پروژه های تحت این طرح است

2. But having to make three straight pars to survive a cut is a different matter.
[ترجمه ترگمان]اما مجبور شدن برای زنده ماندن برای زنده ماندن، موضوع دیگری است
[ترجمه گوگل]اما داشتن سه پارس راست برای زنده ماندن از برش موضوع دیگری است

3. Without three pars, the balance sheet for the week would be bright red.
[ترجمه ترگمان]بدون سه سال پارس، برگه موجودی هفته به رنگ قرمز روشن خواهد بود
[ترجمه گوگل]بدون سه پارس، ترازنامه برای هفته قرمز روشن خواهد بود

4. But he made a birdie and two pars coming in, and made the cut by two shots.
[ترجمه ترگمان]اما یک مرغ و دو توپ داشت که به درون می آمد و دو گلوله را از هم جدا می کرد
[ترجمه گوگل]اما او یک پرنده و دو پارس را وارد کرد و دو عکس را برش داد

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

6. He then shot 11 straight pars before finishing with a flourish and a birdie on the last.
[ترجمه ترگمان]سپس قبل از اینکه با یک flourish و birdie در آخرین بار به پایان برسد، ۱۱ نفر را به ضرب گلوله از پای در آورد
[ترجمه گوگل]سپس او قبل از پایان دادن به یک شکوفایی و پرنده در آخر، 11 بار پارس را شلیک کرد

7. The effect of electrical stimulation of substantia nigra, pars reticulata(SNR). on the ventromedial thalamic nucleus(VM)was investigated using extracellular-recording method in rats.
[ترجمه ترگمان]اثر تحریک الکتریکی of nigra، پارس پارس (SNR) در ادامه با استفاده از روش ضبط خارج سلولی موش های آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اثر تحریک الکتریکی مادرتیا نگار، pars reticulata (SNR) با استفاده از روش ضبط خارج سلولی در موش های صحرایی بر روی هسته تالاموم Ventromedial (VM) مورد بررسی قرار گرفت

8. To investigate and analyze the epidemiology material of pars plana vitrectomy.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی و تجزیه و تحلیل مواد epidemiology پارس پارس جنوبی
[ترجمه گوگل]برای بررسی و تجزیه و تحلیل مواد اپیدمیولوژیک ویترکتومی pars plana

9. Ultrastructure of the pars nervosa in the French quail have been studied by means of electron microscopy.
[ترجمه ترگمان]ultrastructure پارس پارس در بلدرچین به وسیله میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]Ultraructure of pars nervosa در بلدرچین فرانسوی با استفاده از میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفته است

10. The 3 rd hole has few fairway, 3 pars, 225 yards apart.
[ترجمه ترگمان]این سوراخ ۳، fairway، ۳ pars و ۲۲۵ یارد فاصله دارد
[ترجمه گوگل]سوراخ سوم دارای چند فریبرا، 3 پارس، 225 متری فاصله دارد

11. James Gregory gave in in his " Geometriae Pars Universalis " a method of rectifying curves.
[ترجمه ترگمان]جیمز گرگوری در کتاب \"پارس پارس universalis\" روشی برای اصلاح منحنی ها ارائه کرد
[ترجمه گوگل]جیمز گرگوری در 'Geometriae Pars Universalis' خود یک روش اصلاح کردن منحنی ها داد

12. In humans, the pars intermedia is a rudimentary region.
[ترجمه ترگمان]در انسان ها، پارس جنوبی یک منطقه ابتدایی است
[ترجمه گوگل]در انسان، pars intermedia یک منطقه ابتدایی است

13. The pars transversa provides lateral wall rigidity and can even be a dilatory muscle.
[ترجمه ترگمان]The پارس، سفتی دیوار جانبی را فراهم می کند و حتی می تواند یک ماهیچه کند نیز باشد
[ترجمه گوگل]قطب شمال پارس استحکام دیوار جانبی را فراهم می کند و حتی می تواند یک عضله سفتی باشد

14. Subsequently, the pars distalis of the pituitary gland develops from the anterior wall of the pouch. The posterior wall does not proliferate and remains as the poorly defined pars intermedia.
[ترجمه ترگمان]متعاقبا، distalis غده هیپوفیز از دیواره جلویی کیسه رشد می کند دیوار عقبی، تکثیر نمی شود و به عنوان پارس سگ تعریف ضعیف تعریف می شود
[ترجمه گوگل]پس از آن، دیسپلازهای غده هیپوفیز از دیواره قشر کیسه ای ایجاد می شود دیواره خلفی انبساط نمی یابد و به عنوان پارس اینترمدیا ضعیف تعریف می شود

پیشنهاد کاربران

بخش


کلمات دیگر: