کلمه جو
صفحه اصلی

real wages

انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: wages expressed in terms of purchasing power, rather than in terms of money paid. (Cf. nominal wages.)

• worth of a salary as influenced by changes in the index

جملات نمونه

1. Official statistics show real wages declining by 24%.
[ترجمه ترگمان]آمار رسمی حاکی از کاهش ۲۴ درصدی حقوق های واقعی است
[ترجمه گوگل]آمار رسمی نشان می دهد که دستمزد واقعی 24 درصد کاهش یافته است

2. In other comparable countries real wages increased much more rapidly.
[ترجمه ترگمان]در سایر کشورها، دستمزدها خیلی زود افزایش یافت
[ترجمه گوگل]در سایر کشورهای قابل مقایسه، دستمزد واقعی افزایش چشمگیری داشته است

3. For many people real wages fell and working conditions worsened.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از مردم دستمزدها کاهش یافت و شرایط کاری بدتر شد
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از مردم، دستمزد واقعی کاهش یافته و شرایط کاری بدتر شده است

4. The advance of real wages was even more impressive, with an annual growth rate of 1 percent.
[ترجمه ترگمان]پیش پرداخت دست مزد واقعی، با نرخ رشد سالانه ۱ درصد، چشمگیر بود
[ترجمه گوگل]پیشرفت دستمزد واقعی حتی با میزان رشد سالیانه 1 درصد چشمگیر بود

5. Births fell and employment and real wages worsened in almost all industrial economies in the early 1930s.
[ترجمه ترگمان]Births کاهش یافت و استخدام و دست مزد واقعی در تقریبا همه اقتصادهای صنعتی در اوایل دهه ۱۹۳۰ بدتر شد
[ترجمه گوگل]در اوائل دهه ی 1930، در مقایسه با سایر اقتصادهای صنعتی، درآمد و درآمد واقعی افزایش یافت

6. Real wages had to rise somewhere if less efficient plant was to be scrapped and the labour shortage contained.
[ترجمه ترگمان]اگر کارخانه کارآمد کنار گذاشته شود و کمبود کارگر وجود داشته باشد، دست مزد واقعی باید در جایی افزایش یابد
[ترجمه گوگل]دستمزد واقعی باید جایی افزایش یابد، اگر کارخانه های کم کارآمد باید از بین بروند و کمبود نیرو در آن قرار داشته باشد

7. In a dynamic economy some real wages need to fall to induce labor to move from sunset to sunrise industries.
[ترجمه ترگمان]در اقتصاد پویا، برخی از حقوق های واقعی نیاز به کاهش نیروی کار برای حرکت از غروب خورشید به صنایع طلوع دارد
[ترجمه گوگل]در یک اقتصاد پویا، برخی از دستمزد واقعی باید برای ایجاد انگیزه از کار به سمت صنایع غروب خورشید به صنوف طلوع نیفتد

8. Real wages fall because real skills are falling.
[ترجمه ترگمان]دست مزد واقعی افت پیدا می کند، چون مهارت های واقعی در حال کاهش هستند
[ترجمه گوگل]دستمزد واقعی کاهش می یابد، زیرا مهارت های واقعی در حال سقوط است

9. It is hardly surprising that real wages rose less rapidly than productivity and hence that profitability and competitiveness improved.
[ترجمه ترگمان]به سختی تعجب آور است که دست مزد واقعی به سرعت کم تر از بهره وری افزایش یافت و از این رو سوددهی و رقابت بهبود یافت
[ترجمه گوگل]به سختی تعجب آور است که دستمزد واقعی به سرعت در حال افزایش است و بهره وری و رقابت بهبود یافته است

10. Real wages have fallen by 90 percent since 198
[ترجمه ترگمان]حقوق واقعی ۹۰ درصد از ۱۹۸ درصد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]دستمزد واقعی از 198 به 90 درصد کاهش یافته است

11. A further decline in real wages, benefits, and working conditions.
[ترجمه ترگمان]کاهش بیشتر در حقوق، مزایا و شرایط کاری
[ترجمه گوگل]کاهش بیشتر در دستمزد واقعی، مزایا و شرایط کاری

12. Bureau of Labor Statistics data show real wages have grown only about 10 percent between 1960 and 199
[ترجمه ترگمان]داده های اداره آمار نیروی کار نشان می دهند که حقوق واقعی تنها در حدود ۱۰ درصد بین سال های ۱۹۶۰ و ۱۹۹ افزایش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]آمار اداره آمار کار نشان می دهد که دستمزد واقعی فقط بین 10 تا 19 درصد افزایش یافته است بین سال های 1960 تا 199

13. But real wages steadily increased in spite of recession and high unemployment.
[ترجمه ترگمان]اما علی رغم رکود اقتصادی و بیکاری بالا، دستمزدها به طور پیوسته افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]اما با وجود رکود و بیکاری بالا، دستمزد واقعی به طور پیوسته افزایش یافت

14. Real wages were pulled up and older machines rendered unprofitable, allowing a faster transfer of workers to the new machines.
[ترجمه ترگمان]دست مزد واقعی بالا کشیده شد و ماشین های قدیمی تر unprofitable کردند و اجازه انتقال سریع تر کارگران به ماشین های جدید را دادند
[ترجمه گوگل]دستمزد واقعی کشیده شد و دستگاه های قدیمی تر بی نهایت ارائه می شدند و اجازه انتقال سریع تر کارگران به ماشین های جدید را دادند


کلمات دیگر: