پیر زن، مرد ترسو، شخصداد و بیداد کن
old woman
پیر زن، مرد ترسو، شخصداد و بیداد کن
انگلیسی به انگلیسی
• elderly woman; mother, mom; wife
if you call someone, especially a man, an old woman, you mean that they are very fussy; an old-fashioned expression.
if you call someone, especially a man, an old woman, you mean that they are very fussy; an old-fashioned expression.
جملات نمونه
1. She's a foolish interfering old woman!
[ترجمه ترگمان]او یک پیرزن احمق است!
[ترجمه گوگل]او یک پیرمرد مدافع احمقانه است!
[ترجمه گوگل]او یک پیرمرد مدافع احمقانه است!
2. The old woman doddered from the bed to the table.
[ترجمه ترگمان]پیرزن از تخت به سوی میز رفت
[ترجمه گوگل]زن پیرمرد از تخت تا جدول بیرون زد
[ترجمه گوگل]زن پیرمرد از تخت تا جدول بیرون زد
3. Rusty nodded as though she understood the old woman.
[ترجمه ترگمان]به بیت سرش را تکان داد، انگار که پیرزن را درک کرده بود
[ترجمه گوگل]زنگ زد، انگار او پیرمرد را درک کرد
[ترجمه گوگل]زنگ زد، انگار او پیرمرد را درک کرد
4. The old woman was weaving on her loom.
[ترجمه ترگمان]پیرزن سرگرم بافتن بود
[ترجمه گوگل]زن پیر بود که روی دامنش میچرخید
[ترجمه گوگل]زن پیر بود که روی دامنش میچرخید
5. The old woman was drawling on and on.
[ترجمه ترگمان]پیرزن کش و قوسی به خود داد و ادامه داد:
[ترجمه گوگل]پیرمرد در حال حرکت بود
[ترجمه گوگل]پیرمرد در حال حرکت بود
6. It's a pity for me to see an old woman hobble away.
[ترجمه ترگمان]حیف است که یک پیرزن لنگ لنگان از آنجا دور می شوم
[ترجمه گوگل]برای من افتخار است که یک پیرمرد خراب شود
[ترجمه گوگل]برای من افتخار است که یک پیرمرد خراب شود
7. The old woman had some difficulty straightening herself up.
[ترجمه ترگمان]پیرزن به زحمت خود را راست می کرد
[ترجمه گوگل]زن قد بلند شد تا خود را صاف کند
[ترجمه گوگل]زن قد بلند شد تا خود را صاف کند
8. The old woman looked directly at the boy and he tried to avoid her searching glance.
[ترجمه ترگمان]پیرزن مستقیما به پسر نگاه کرد و سعی کرد نگاهش را از نگاه او دور نگه دارد
[ترجمه گوگل]زن قدیمی به طور مستقیم در پسر نگاه کرد و سعی کرد از نگاهی که در جستجوی او بود جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]زن قدیمی به طور مستقیم در پسر نگاه کرد و سعی کرد از نگاهی که در جستجوی او بود جلوگیری کند
9. The old woman has a careworn look on her face.
[ترجمه ترگمان]پیرزن قیافه careworn به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]خانم قدیمی نگاهی سخت به چهره اش دارد
[ترجمه گوگل]خانم قدیمی نگاهی سخت به چهره اش دارد
10. The old woman dressed even more splendidly.
[ترجمه ترگمان]پیرزن حتی بسیار خوش پوش هم لباس پوشیده بود
[ترجمه گوگل]زن پیرتر حتی بیشتر به زیبایی پوشید
[ترجمه گوگل]زن پیرتر حتی بیشتر به زیبایی پوشید
11. The old woman glared at him.
[ترجمه ترگمان]پیرزن به او چشم غره رفت
[ترجمه گوگل]زن قدیمی به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]زن قدیمی به او نگاه کرد
12. The wicked old woman charmed the princess with magic words.
[ترجمه ترگمان]پیرزن بدجنس، شاهزاده خانم را با کلمات جادویی مفتون کرده بود
[ترجمه گوگل]زن قدیمی شرور با شاهزاده خانم با کلمات جادویی جذاب است
[ترجمه گوگل]زن قدیمی شرور با شاهزاده خانم با کلمات جادویی جذاب است
13. They cheated the old woman of her money.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیرزن را فریب داده بودند
[ترجمه گوگل]آنها زن قدیمی پولش را فریب دادند
[ترجمه گوگل]آنها زن قدیمی پولش را فریب دادند
14. The old woman repined at her misfortune.
[ترجمه ترگمان]پیرزن به خاطر بدبختی او، احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه گوگل]زن پیرمردی در بدبختی او ظاهر شد
[ترجمه گوگل]زن پیرمردی در بدبختی او ظاهر شد
15. The old woman gave a cackle of laughter.
[ترجمه ترگمان]پیرزن خنده ای سر داد
[ترجمه گوگل]زن پیر به خنده خیره شد
[ترجمه گوگل]زن پیر به خنده خیره شد
کلمات دیگر: