وابسته به پاریس، پاریسی، اهل پاریس
parisian
وابسته به پاریس، پاریسی، اهل پاریس
انگلیسی به فارسی
پاریسی
انگلیسی به انگلیسی
• resident of paris, citizen of paris
of paris, from paris; characteristic of paris
of paris, from paris; characteristic of paris
جملات نمونه
1. For months Malcolm had wanted to visit the Parisian art museums.
[ترجمه ترگمان]برای ماه ها، مالکوم می خواست موزه های هنر پاریس را بازدید کند
[ترجمه گوگل]مالکم برای ماهها میخواست از موزه هنرهای پاریس دیدن کند
[ترجمه گوگل]مالکم برای ماهها میخواست از موزه هنرهای پاریس دیدن کند
2. He's a Parisian born and bred.
[ترجمه ترگمان]او یک پاریسی بزرگ و بزرگ است
[ترجمه گوگل]او پاریسی متولد شده و پرورش یافته است
[ترجمه گوگل]او پاریسی متولد شده و پرورش یافته است
3. Parisian taxi drivers are threatening to mount a blockade to turn the screw on the government.
[ترجمه ترگمان]راننده های تاکسی پاریس تهدید می کنند که محاصره را محاصره کنند تا پیچ حکومت را محاصره کنند
[ترجمه گوگل]رانندگان تاکسی پاریس تهدید می کنند که یک محاصره برای چرخاندن پیچ در دولت داشته باشند
[ترجمه گوگل]رانندگان تاکسی پاریس تهدید می کنند که یک محاصره برای چرخاندن پیچ در دولت داشته باشند
4. I argue along with T. J. Clark that Parisian modernism is most distinctive in terms of the disruptive force.
[ترجمه ترگمان]من با تی جی کلارک می گوید که مدرنیسم پاریسی از نظر نیروی disruptive متمایز و متمایز است
[ترجمه گوگل]من با T J Clark استدلال می کنم که مدرنیسم پاریس از لحاظ نیروی مخرب متمایز است
[ترجمه گوگل]من با T J Clark استدلال می کنم که مدرنیسم پاریس از لحاظ نیروی مخرب متمایز است
5. The Parisian shops have things to tempt even the strongest of wills.
[ترجمه ترگمان]مغازه های پاریس چیزهایی دارند که حتی قوی ترین وصیت نامه را هم به وسوسه بیندازد
[ترجمه گوگل]مغازه های پاریس چیزهایی دارند که حتی قوی ترین اراده را تحسین می کنند
[ترجمه گوگل]مغازه های پاریس چیزهایی دارند که حتی قوی ترین اراده را تحسین می کنند
6. Among the guests are many luminaries of Parisian society who might balk at that sort of food.
[ترجمه ترگمان]در میان مهمانان بسیاری از افراد سرشناس محافل پاریس وجود دارند که ممکن است از این نوع غذا امتناع کنند
[ترجمه گوگل]در میان مهمانان، بسیاری از آشنایان جامعه پاریسی هستند که ممکن است در چنین نوع غذایی غذا بخورند
[ترجمه گوگل]در میان مهمانان، بسیاری از آشنایان جامعه پاریسی هستند که ممکن است در چنین نوع غذایی غذا بخورند
7. The other friends were all Parisian except for a young couple, Rumanians living in Paris, distant relations of Teodor.
[ترجمه ترگمان]دوستان دیگر پاریس جز یک زوج جوان، که در پاریس زندگی می کردند، از اقوام دور و دور بودند
[ترجمه گوگل]دوستان دیگر همه پاریسی بودند به جز یک زن و شوهر جوان، رومانیایی که در پاریس زندگی می کردند، روابط دور تئودور
[ترجمه گوگل]دوستان دیگر همه پاریسی بودند به جز یک زن و شوهر جوان، رومانیایی که در پاریس زندگی می کردند، روابط دور تئودور
8. I gather he is currently popular among Parisian intellectuals.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم در حال حاضر در میان روشنفکران پاریسی مشهور است
[ترجمه گوگل]من او را جمع آوری می کنم در حال حاضر در میان روشنفکران پاریس محبوب است
[ترجمه گوگل]من او را جمع آوری می کنم در حال حاضر در میان روشنفکران پاریس محبوب است
9. She's got that Parisian chic.
[ترجمه ترگمان]اون باید شیک و شیک پاریس باشه
[ترجمه گوگل]او شیک پاریس را دارد
[ترجمه گوگل]او شیک پاریس را دارد
10. Styled on the popular Parisian boulevard cafes, this delightful family restaurant overlooks the exotic lagoon-style pool.
[ترجمه ترگمان]این رستوران خانوادگی دوست داشتنی که در کافه های پاریس معروف است، مشرف به استخر lagoon exotic است
[ترجمه گوگل]این رستوران خوشمزه با استخر در کافه های پرطرفدار پاریس محبوب است و به استخر غواصی عجیب و غریب نگاه می کند
[ترجمه گوگل]این رستوران خوشمزه با استخر در کافه های پرطرفدار پاریس محبوب است و به استخر غواصی عجیب و غریب نگاه می کند
11. Traces of Parisian teaching are to be found in some of Innocent's letters, with their biblical quotations and scholastic distinctions.
[ترجمه ترگمان]آثار آموزه های پاریسی در برخی از نامه های Innocent، با quotations biblical و تمایزات scholastic یافت می شود
[ترجمه گوگل]ردپای تدریس پاریس در برخی از نامه های بی گناه، با نقل قول های کتاب مقدس و تمایزات اساتیدش پیدا می شود
[ترجمه گوگل]ردپای تدریس پاریس در برخی از نامه های بی گناه، با نقل قول های کتاب مقدس و تمایزات اساتیدش پیدا می شود
12. And that Parisian modernism did indeed represent a deepening Enlightenment rationality.
[ترجمه ترگمان]و این مدرنیسم پاریسی در واقع نشان دهنده \"rationality نهضت روشن گری\" بود
[ترجمه گوگل]و این مدرنیزم پاریس در واقع نشانگر عمیق بودن عقلانیت روشنگری بود
[ترجمه گوگل]و این مدرنیزم پاریس در واقع نشانگر عمیق بودن عقلانیت روشنگری بود
13. One of London's best imitations of a Parisian bistro.
[ترجمه ترگمان]یکی از بهترین imitations یک رستوران زیرزمینی پاریس است
[ترجمه گوگل]یکی از بهترین تقلیدهای لندن یک کابین پاریس
[ترجمه گوگل]یکی از بهترین تقلیدهای لندن یک کابین پاریس
14. Yet it is also a product of the Parisian avant-garde between the two world wars.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این نیز محصول آوانگارد پاریسی بین دو جنگ جهانی است
[ترجمه گوگل]با این حال، این نیز محصول آوانگارد پاریس بین دو جنگ جهانی است
[ترجمه گوگل]با این حال، این نیز محصول آوانگارد پاریس بین دو جنگ جهانی است
پیشنهاد کاربران
زاده پاریس
کلمات دیگر: