کلمه جو
صفحه اصلی

olympics


مسابقه های قهرمانی که یونانیهاهر چهارسال یک باربرپا می کنند

انگلیسی به فارسی

بازی های المپیک


انگلیسی به انگلیسی

• olympic games

جملات نمونه

1. His dream of competing in the Olympics remained unfulfilled .
[ترجمه ترگمان]رویای رقابت در المپیک تحقق نیافت
[ترجمه گوگل]رویای او برای رقابت در بازی های المپیک هنوز ناکام ماند

2. The swimmer was sent home from the Olympics in disgrace.
[ترجمه ترگمان]شناگر با سرافکندگی به خانه فرستاده شد
[ترجمه گوگل]شناگر به طور رسمی از المپیک به خانه منتقل شد

3. When America boycotted the Moscow Olympics it cheapened the medals won.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آمریکا المپیک مسکو را تحریم کرد، این مدال ها برنده شدند
[ترجمه گوگل]زمانی که آمریکا بازی های المپیک مسکو را تحریم کرد، مدال ها را به دست آورد

4. Eastman Kodak is a major sponsor of the Olympics.
[ترجمه ترگمان]ایستمن Kodak، حامی اصلی المپیک است
[ترجمه گوگل]استمن کداک یکی از حامیان اصلی المپیک است

5. For Pritchard, reaching an Olympics was the climax of her career.
[ترجمه ترگمان]برای پریچارد، رسیدن به المپیک اوج کار او بود
[ترجمه گوگل]برای پرچارد، رسیدن به یک بازی المپیک، اوج اوج کار او بود

6. World records tumbled at the last Olympics.
[ترجمه ترگمان]رکوردهای جهانی در آخرین المپیک سقوط کردند
[ترجمه گوگل]رکورد جهانی در آخرین بازی های المپیک افت کرد

7. She won a gold medal at the last Olympics.
[ترجمه ترگمان]او در المپیک گذشته مدال طلا کسب کرد
[ترجمه گوگل]او در آخرین بازی های المپیک مدال طلای خود را به دست آورد

8. For him it's the Olympics or bust.
[ترجمه ترگمان]برای او المپیک یا ورشکستگی است
[ترجمه گوگل]برای او این بازی المپیک است

9. Injury shattered his dreams of competing in the Olympics.
[ترجمه ترگمان]جراحت او از رقابت در المپیک را از بین برد
[ترجمه گوگل]آسیب دیدگی های خود را در رقابت های المپیک مختل کرد

10. Professional athletes may now compete at the Olympics.
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران حرفه ای ممکن است در المپیک رقابت کنند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران حرفه ای در حال حاضر ممکن است در المپیک رقابت کنند

11. She's going for the double this year-the Olympics and the World Championship.
[ترجمه ترگمان]او امسال قرار است دو برابر شود - المپیک و مسابقات قهرمانی جهان
[ترجمه گوگل]او در سال جاری - المپیک و مسابقات قهرمانی جهان - دو ساله است

12. The Olympics receive extensive television coverage.
[ترجمه ترگمان]این المپیک پوشش تلویزیونی گسترده ای دریافت می کند
[ترجمه گوگل]المپیک پوشش تلویزیونی گسترده ای دریافت می کند

13. The Olympics is the biggest sporting event in the world.
[ترجمه ترگمان]المپیک بزرگ ترین رویداد ورزشی در جهان است
[ترجمه گوگل]المپیک بزرگترین رویداد ورزشی در جهان است

14. The 1936 Olympics were used as a vehicle for Nazi propaganda.
[ترجمه ترگمان]المپیک ۱۹۳۶ به عنوان وسیله ای برای تبلیغات نازی استفاده شد
[ترجمه گوگل]بازی های المپیک 1936 به عنوان یک وسیله نقلیه برای تبلیغات نازی مورد استفاده قرار گرفت

پیشنهاد کاربران

. E. g
to win gold/​silver/​bronze in the Olympics



کلمات دیگر: