کلمه جو
صفحه اصلی

make noise


صدا کردن، سروصدا کردن، تلق تلوق کردن

انگلیسی به فارسی

ایجاد سر و صدا


انگلیسی به انگلیسی

• be clamorous, be very loud; make a big deal out of something, make a scene

جملات نمونه

1. The government makes noises about better relations with its neighbouring countries.
[ترجمه ترگمان]دولت در مورد روابط بهتر با کشورهای همسایه خود صحبت می کند
[ترجمه گوگل]دولت در مورد روابط بهتر با کشورهای همسایه خود صدایش می کند

2. He screamed at the children for making noise.
[ترجمه ترگمان]به بچه ها که سر و صدا می کردند جیغ کشید
[ترجمه گوگل]او برای بچه ها سر و صدا کرد

3. The company has been making noises about closing several factories.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال ایجاد صداهایی درباره بستن چندین کارخانه است
[ترجمه گوگل]این شرکت صدایی در مورد بسته شدن چندین کارخانه دارد

4. The government makes noises about better relations with its neighboring countries.
[ترجمه ترگمان]دولت در مورد روابط بهتر با کشورهای همسایه خود صحبت می کند
[ترجمه گوگل]دولت در مورد روابط بهتر با کشورهای همسایه خود صدایش می کند

5. His mother had also started making noises about it being time for him to leave home.
[ترجمه ترگمان]مادرش هم شروع به صحبت کردن درباره این موضوع کرده بود که وقت رفتن به خانه است
[ترجمه گوگل]مادرش هم شروع به نوشتن در مورد زمان رفتن او به خانه کرد

6. He is now making noises about starting his own business.
[ترجمه ترگمان]حالا دارد درباره شروع کار خودش سر و صدا می کند
[ترجمه گوگل]او اکنون صدایی در مورد شروع کار خود دارد

7. It was extended, but the Provisionals continued to make noises about renewing the violence.
[ترجمه ترگمان]آن تمدید شد، اما Provisionals همچنان در مورد تجدید خشونت سخن به میان آورد
[ترجمه گوگل]آن گسترش یافت، اما موقتا ادامه داد تا صدای نوازش خشونت را تکرار کند

8. Jekub made noises, even with the engine stopped.
[ترجمه ترگمان]صدای Jekub به گوش رسید، حتی با موتور خاموش شد
[ترجمه گوگل]Jekub صدایی ایجاد کرد، حتی با موتور متوقف شد

9. Is it doing anything strange, such as leaking, making noises or not keeping water as hot as it used to?
[ترجمه ترگمان]آیا این کار، چیز عجیبی است، مثل چکه کردن، درست کردن صدا یا اینکه آب را به همان اندازه که قبلا داغ بود نگه نداشته باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا این کار عجیب و غریب است، مانند نشت، ایجاد صدای گرم و یا نگه داشتن آب به عنوان گرم به عنوان مورد استفاده قرار گیرد؟

10. I made noises about the absence of a bank in this so-called international airport; but what choice did I have?
[ترجمه ترگمان]من در مورد نبودن یک بانک در این منطقه به اصطلاح فرودگاه بین المللی سر و صدا کردم؛ اما چه انتخابی داشتم؟
[ترجمه گوگل]من صدایی در مورد عدم وجود یک بانک در این فرودگاه به اصطلاح بین المللی ایجاد کردم اما چه انتخابی داشتم؟

11. At one time he was always making noises like a chicken.
[ترجمه ترگمان]در یک آن همیشه صداهایی مثل یک مرغ را در می آورد
[ترجمه گوگل]در یک زمان او همیشه شبیه یک مرغ بود

12. There in the dark, little Peter all alone, and the words made noise in his head and kept him company.
[ترجمه ترگمان]ان جا در تاریکی، پیتر کوچک تنها ماند و کلمات سر او صدا کرد و او را همراهی کرد
[ترجمه گوگل]در تاریکی، کمی پیتر تنها به تنهایی، و کلمات سر و صدا در سر او و او را نگه داشتن شرکت

13. Her mouth makes noises and I interpret.
[ترجمه ترگمان]دهانش صدا می کند و من آن را تفسیر می کنم
[ترجمه گوگل]دهان او صداها را می سازند و تفسیر می کنند

14. The government sponsored Meadowell Initiative makes noises in the north of the estate - but does pitifully little, painfully slowly.
[ترجمه ترگمان]دولت از ابتکار Meadowell حمایت مالی می کند که در شمال این ملک سر و صدا ایجاد می کند - اما به طرز رقت انگیزی آرام و به طور دردناکی آرام انجام می دهد
[ترجمه گوگل]دولت حمایت موسسه Meadowell موجب سر و صدا در شمال املاک می شود - اما با کمال میل و به آرامی دردناک است

پیشنهاد کاربران

صحبت کردن، شکایت کردن، اعتراض کردن

خبر رسانی کردن، علنی کردن، اطلاع رسانی

سرو صدا کردن . صحبت کردن.




کلمات دیگر: