پیشنهاد صلح، پیشنهاد آشتی، شاخه ی زیتون (نماد صلح و آشتی)، شا زیتون، اولاد
olive branch
پیشنهاد صلح، پیشنهاد آشتی، شاخه ی زیتون (نماد صلح و آشتی)، شا زیتون، اولاد
انگلیسی به فارسی
شاخهی زیتون (نماد صلح و آشتی)
پیشنهاد صلح، پیشنهاد آشتی
شاخه زیتون
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the branch of an olive tree as a token of peace, or any peace offering.
• limb from an olive tree; peace offering, gesture of goodwill
if you offer an olive branch to someone, you say or do something in order to show that you want to end a disagreement or quarrel; a formal expression.
if you offer an olive branch to someone, you say or do something in order to show that you want to end a disagreement or quarrel; a formal expression.
مترادف و متضاد
peace offering
Synonyms: dove of peace, friendliness, hand of friendship, offer of peace, outstretched hand, overture, parley, peaceful approach, peace offer, peace pipe
جملات نمونه
1. Clarke also offered an olive branch to critics in his party.
[ترجمه ترگمان]کلارک نیز یک شاخه زیتون به منتقدان حزب خود داد
[ترجمه گوگل]کلارک یک شاخه زیتون را به منتقدان در حزبش ارائه داد
[ترجمه گوگل]کلارک یک شاخه زیتون را به منتقدان در حزبش ارائه داد
2. The olive branch stands for peace.
[ترجمه ترگمان]شاخه زیتون نماد صلح است
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون صلح است
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون صلح است
3. Management is holding out an olive branch to the strikers.
[ترجمه ترگمان]مدیریت یک شاخه زیتون به اعتصاب کنندگان را در دست دارد
[ترجمه گوگل]مدیریت یک شاخه زیتون را به مهاجمان برمی دارد
[ترجمه گوگل]مدیریت یک شاخه زیتون را به مهاجمان برمی دارد
4. He held out an olive branch to the opposition by releasing 42 political prisoners.
[ترجمه ترگمان]او با آزاد کردن ۴۲ زندانی سیاسی یک شاخه زیتون به اپوزیسیون داد
[ترجمه گوگل]او 42 شعبه سیاسی را آزاد کرد
[ترجمه گوگل]او 42 شعبه سیاسی را آزاد کرد
5. Olive branch symbolizes peace.
[ترجمه ترگمان]شاخه زیتون نماد صلح است
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون نماد صلح است
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون نماد صلح است
6. Mosley had offered the olive branch.
[ترجمه ترگمان]Mosley شاخه زیتون را پیشکش کرده بود
[ترجمه گوگل]موسلی شاخه زیتون را عرضه کرد
[ترجمه گوگل]موسلی شاخه زیتون را عرضه کرد
7. Nor did the president offer much of an olive branch to the Republican majority in Congress.
[ترجمه ترگمان]همچنین رئیس جمهور به اکثریت جمهوریخواهان در کنگره، بخش زیتون زیادی ارائه نکرد
[ترجمه گوگل]رییس جمهور اکثریت شاخه زیتون را به اکثریت جمهوریخواهان در کنگره ارائه نداد
[ترجمه گوگل]رییس جمهور اکثریت شاخه زیتون را به اکثریت جمهوریخواهان در کنگره ارائه نداد
8. He graciously accepted the olive branch.
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی شاخه زیتون را پذیرفت
[ترجمه گوگل]او با مهربانی از شاخه زیتون پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]او با مهربانی از شاخه زیتون پذیرفته شد
9. But far more important than the olive branch the President waved was the sword he flourished.
[ترجمه ترگمان]اما مهم تر از شاخه زیتون، رئیس جمهور شمشیر را تکان داد و شمشیر را تکان داد
[ترجمه گوگل]اما پرزیدنت رئیس جمهور مچ دست بسیار مهمتر از شاخه زیتون شمشیر بود که او شکوفا شد
[ترجمه گوگل]اما پرزیدنت رئیس جمهور مچ دست بسیار مهمتر از شاخه زیتون شمشیر بود که او شکوفا شد
10. They gave every athlete an olive branch as a symbol of peace.
[ترجمه ترگمان]آن ها به هر ورزشکاری یک شاخه زیتون به عنوان نماد صلح دادند
[ترجمه گوگل]آنها هر ورزشکار یک شاخه زیتون را به عنوان نمادی از صلح دادند
[ترجمه گوگل]آنها هر ورزشکار یک شاخه زیتون را به عنوان نمادی از صلح دادند
11. Athens chose olive branch as symbolization of peace and friendship in the first modern Olympic Games.
[ترجمه ترگمان]آتن شاخه زیتون را به عنوان symbolization صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]آتن بخش اصلی زیتون را به عنوان نمادی از صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]آتن بخش اصلی زیتون را به عنوان نمادی از صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد
12. Israel an olive branch to Syria in a bid to end an escalating war of words.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل در تلاش برای پایان بخشیدن به جنگ فزاینده کلمات شاخه زیتون به سوریه فرستاد
[ترجمه گوگل]اسراییل یک شاخه زیتون به سوریه در تلاش برای پایان دادن به جنگ جنگی عظیم
[ترجمه گوگل]اسراییل یک شاخه زیتون به سوریه در تلاش برای پایان دادن به جنگ جنگی عظیم
13. Jill was the first to hold out the olive branch after our argument.
[ترجمه ترگمان]جیل اولین کسی بود که بعد از بحث ما شاخه زیتون را نگه داشت
[ترجمه گوگل]جیل اولین کسی بود که بعد از بحث ما شاخه زیتون را نگه داشت
[ترجمه گوگل]جیل اولین کسی بود که بعد از بحث ما شاخه زیتون را نگه داشت
14. This is an excellent time for offering the olive branch to enemies and competitors too.
[ترجمه ترگمان]این زمان عالی برای ارائه شاخه زیتون به دشمنان و رقبا نیز است
[ترجمه گوگل]این زمان عالی برای ارائه شاخه زیتون به دشمنان و رقبا است
[ترجمه گوگل]این زمان عالی برای ارائه شاخه زیتون به دشمنان و رقبا است
to extend the olive branch (to)
از در آشتی در آمدن (با)، پیشنهاد صلح دادن (به)
کلمات دیگر: