دچارفلجناقصیا عضلانی، وابسته به فلجناقص
paretic
دچارفلجناقصیا عضلانی، وابسته به فلجناقص
انگلیسی به انگلیسی
• person suffering from partial paralysis
pertaining to partial paralysis, of partial immobility
pertaining to partial paralysis, of partial immobility
پیشنهاد کاربران
paretic ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: نیم فلج
تعریف: ویژگی فرد یا اندام یا عضو دچار نیم فلجی؛ مربوط به نیم فلجی
واژه مصوب: نیم فلج
تعریف: ویژگی فرد یا اندام یا عضو دچار نیم فلجی؛ مربوط به نیم فلجی
کلمات دیگر: