شوونیزم مردانه
male chauvinism
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• excessive enthusiasm for the male sex
male chauvinism is the belief which some men have that men are naturally better and more important than women; used showing disapproval.
male chauvinism is the belief which some men have that men are naturally better and more important than women; used showing disapproval.
جملات نمونه
1. The profession remains a bastion of male chauvinism.
[ترجمه ترگمان]این شغل یک دژ مستحکم برای تعصب مردانه محسوب می شود
[ترجمه گوگل]این حرفه هنوز پایه ای از شوونیسم مردانه است
[ترجمه گوگل]این حرفه هنوز پایه ای از شوونیسم مردانه است
2. Betty had no idea what male chauvinism was.
[ترجمه ترگمان]بتی اصلا نمی دانست که در مورد تعصب مردانه چیست
[ترجمه گوگل]بتی نمیدانست که شوونیسم مرد چه بود
[ترجمه گوگل]بتی نمیدانست که شوونیسم مرد چه بود
3. Male chauvinism was rife in medicine in those days, and he is forgiven.
[ترجمه ترگمان]تعصب مردانه در این روزها پر از دارو است و او بخشیده می شود
[ترجمه گوگل]در آن روز، شوونیسم مردانه در پزشکی پدیدار شد و او ببخشاید
[ترجمه گوگل]در آن روز، شوونیسم مردانه در پزشکی پدیدار شد و او ببخشاید
4. The academy was labeled a stronghold of male chauvinism.
[ترجمه ترگمان]این آکادمی به عنوان پایگاهی از تعصب مردانه به شمار می رفت
[ترجمه گوگل]این آکادمی به عنوان حامی قلمرو شویونیسم نامگذاری شد
[ترجمه گوگل]این آکادمی به عنوان حامی قلمرو شویونیسم نامگذاری شد
5. But to ascribe this to male chauvinism wouldn't be accurate either.
[ترجمه ترگمان]اما نسبت به تعصب مردانه هم دقیق نیست
[ترجمه گوگل]اما به این معنا نیست که شوونیسم مردانه نیز دقیق نخواهد بود
[ترجمه گوگل]اما به این معنا نیست که شوونیسم مردانه نیز دقیق نخواهد بود
6. Greece is also a deep tradition of male chauvinism country.
[ترجمه ترگمان]یونان همچنین سنت عمیقی از تعصب مردانه نسبت به کشور دارد
[ترجمه گوگل]یونان همچنین یک سنت عمیق از کشور شوونیسم مردانه است
[ترجمه گوگل]یونان همچنین یک سنت عمیق از کشور شوونیسم مردانه است
7. Feilding showed us his thorough and systematic male chauvinism in terms of his novel-The History of Tom Jones, a Foundling, namely, male was the main stay in that society.
[ترجمه ترگمان]Feilding به ما تعصب مردانه و نظام مند را از لحاظ رمان خود نشان داد - تاریخ تام جونز، یک Foundling، یعنی مرد اصلی در آن جامعه بود
[ترجمه گوگل]Feilding شووینیسم مردانه و منظم او را به لحاظ رمان او «تاریخ تام جونز»، یک بنیانگذار، یعنی مرد بودن، اصلیترین اقامت در آن جامعه بود
[ترجمه گوگل]Feilding شووینیسم مردانه و منظم او را به لحاظ رمان او «تاریخ تام جونز»، یک بنیانگذار، یعنی مرد بودن، اصلیترین اقامت در آن جامعه بود
8. Even evidences of male chauvinism amongst her friends would infuriate her.
[ترجمه ترگمان]حتی یک تعصب مردانه هم در میان دوستانش هم او را عصبانی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]حتی شواهد از شوونیسم مرد در میان دوستانش او را مجذوب می کند
[ترجمه گوگل]حتی شواهد از شوونیسم مرد در میان دوستانش او را مجذوب می کند
9. People who support equal rights for women fight against male chauvinism.
[ترجمه ترگمان]افرادی که از حقوق برابر برای مبارزه زنان علیه تعصب مردانه حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که از حقوق برابر برای زنان در برابر شووینیسم مردانه حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که از حقوق برابر برای زنان در برابر شووینیسم مردانه حمایت می کنند
10. Marriage experts have slammed Laura's ideas as offensive and pandering to male chauvinism.
[ترجمه ترگمان]متخصصان ازدواج ایده های لو را به عنوان حمله و دامن زدن به وطن پرستی مرد مورد انتقاد قرار داده اند
[ترجمه گوگل]کارشناسان ازدواج، ایده های لورا را به عنوان مجرمانه و سرزنش کردن به شووینیسم مردانه محکوم کرده اند
[ترجمه گوگل]کارشناسان ازدواج، ایده های لورا را به عنوان مجرمانه و سرزنش کردن به شووینیسم مردانه محکوم کرده اند
11. We doubt if any of the men on translation committees or who did their own translations are conscious of any male chauvinism.
[ترجمه ترگمان]ما شک داریم که آیا هیچ یک از این مردان در کمیته ترجمه و یا چه کسی از تعصبات حزبی خود آگاه بوده یا خیر
[ترجمه گوگل]ما تردید می کنیم که هر یک از مردان در کمیته های ترجمه یا کسانی که ترجمه های خود را از هر گونه شووینیسم مذهبی آگاه بودند
[ترجمه گوگل]ما تردید می کنیم که هر یک از مردان در کمیته های ترجمه یا کسانی که ترجمه های خود را از هر گونه شووینیسم مذهبی آگاه بودند
12. He got a little tired of her complaints that male chauvinism had stopped her getting a book out.
[ترجمه ترگمان]او از شکایت های شوهرش به شدت خسته شده بود و از این که یک کتاب را بیرون می آورد خسته شده بود
[ترجمه گوگل]او کمی شکایت کرد که شووینیسم مردانه او را متوقف کرده بود که یک کتاب را بیرون ببرد
[ترجمه گوگل]او کمی شکایت کرد که شووینیسم مردانه او را متوقف کرده بود که یک کتاب را بیرون ببرد
13. Hence also the exaggerated tribalism, the bullheaded racism of an Alf Garnett, the dogged male chauvinism of an Andy Capp.
[ترجمه ترگمان]از این رو، قبیله گرایی اغراق آمیز، نژادپرستی سرسختانه مرد Alf با سرسختی مردی اندی Capp
[ترجمه گوگل]از این رو نیز نژادپرستی اغراق آمیز، نژادپرستی گاو نر آلفار گارنت، سوگواری مردانه دندانه ای اندی کاپ است
[ترجمه گوگل]از این رو نیز نژادپرستی اغراق آمیز، نژادپرستی گاو نر آلفار گارنت، سوگواری مردانه دندانه ای اندی کاپ است
14. He's had a lifelong fight with feminists who accuse him of extreme male chauvinism and damaging their dignity.
[ترجمه ترگمان]او یک مبارزه مادام العمر با feminists داشت که او را به تعصب مردانه مرد متهم می کردند و شان شان را خدشه دار می کردند
[ترجمه گوگل]او مبارزه مادام العلم با فمینیست هایی که او را متهم به شووینیسم شدید مردانه و آسیب رساندن به شان می دانستند
[ترجمه گوگل]او مبارزه مادام العلم با فمینیست هایی که او را متهم به شووینیسم شدید مردانه و آسیب رساندن به شان می دانستند
پیشنهاد کاربران
male chauvinism ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: مردبرترباوری
تعریف: مفهومی ذهنی و مردانه مبتنی بر برتری ذاتی مردان و انکار هویت انسانی زنان
واژه مصوب: مردبرترباوری
تعریف: مفهومی ذهنی و مردانه مبتنی بر برتری ذاتی مردان و انکار هویت انسانی زنان
کلمات دیگر: