کلمه جو
صفحه اصلی

neoplastic


وابسته به نو دشتاری، نودشتارانه

انگلیسی به فارسی

وابسته به نو دشتاری، نودشتارانه، نودشتار


(نقاشی) وابسته به مکتب نئوپلاستیک


نئوپلاستیک


انگلیسی به انگلیسی

• (pathology) of a neoplasm (abnormal tissue growth, tumor)

جملات نمونه

1. Three patients developed fibrous or neoplastic strictures after radiotherapy.
[ترجمه ترگمان]سه بیمار strictures فیبری یا neoplastic را پس از radiotherapy توسعه دادند
[ترجمه گوگل]سه بیمار بعد از رادیوتراپی فیبروز یا رشته های نئوپلاستیک ایجاد کردند

2. Compared with invasive carcinoma, intraepithelial neoplastic lesions harbour a greater diversity of human papillomavirus types.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با carcinoma تهاجمی، ضایعات intraepithelial neoplastic باعث ایجاد تنوع بیشتر انواع papillomavirus انسانی می شود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با کارسینومای مهاجم، ضایعات نئوپلاستی داخل اپیتلیال تنوع بیشتری را در انواع ویروس های پاپیلومای انسانی به وجود می آورد

3. The neoplastic fibroblastic cells resembled the reactive fibroblasts by containing fine chromatin and small distinct nucleoli without cellular atypia or mitotic figures.
[ترجمه ترگمان]سلول های neoplastic neoplastic شبیه فیبروبلاست های واکنشی بودند که حاوی chromatin خوب و nucleoli متمایز کوچک بدون atypia سلولی یا اشکال غیرمستقیم بود
[ترجمه گوگل]سلولهای فیبروبلاستی نئوپلاستیک، حاوی فیبروبلاست های واکنشی بودند که حاوی کروماتین خوب و نوکلئون مجزا کوچک بودند بدون آنتیپی سلولی یا ارقام میتوز

4. Avian leukosis in egg-type chickens is infectious neoplastic disease caused by avian leukosis viruse subgroup J( ALV-J).
[ترجمه ترگمان]Avian leukosis در مرغ نوع تخم مرغ، بیماری neoplastic عفونی است که از گروه avian leukosis viruse J (ALV - J)ناشی می شود
[ترجمه گوگل]لوسمی پرندگان در جوجه های تخم مرغ بیماری نئوپلاستی عفونی ناشی از زیر گروه جفت آلوده لوکوزیس ویروس (ALV-J) است

5. Microscopically, the neoplastic cells were in ovoid or spindle and some of themhad indistinct cell borders.
[ترجمه ترگمان]microscopically، سلول های neoplastic در ovoid یا spindle و بعضی از مرزه ای نامشخص سلول بودند
[ترجمه گوگل]در میکروسکوپیک، سلولهای نئوپلاستی در تخم مرغی یا اسپیندل قرار داشتند و بعضی از آنها مرزهای سلولی نامرغوب داشتند

6. The neoplastic glands are long and frond - like, similar to those seen in a villous adenoma.
[ترجمه ترگمان]غده های آدرنالی طولانی و بیشتر شبیه به آن هایی هستند که در a adenoma دیده می شوند
[ترجمه گوگل]غده های نئوپلاستی طولانی و شیب دار هستند، شبیه به آنهایی که در یک آدنوم تلخ دیده می شوند

7. Solid nests of neoplastic cells are infiltrating down through the submucosa at the right.
[ترجمه ترگمان]لانه های جامد سلول های neoplastic از طریق the در سمت راست به پایین نفوذ می کنند
[ترجمه گوگل]لانه های جامد از سلول های نئوپلاستی از طریق زیربخش در سمت راست نفوذ می کنند

8. The neoplastic epithelial cells within the duct show minimal hyperchromatism and pleomorphism, but they have holes with sharp margins as though punched out by a cookie cutter.
[ترجمه ترگمان]سلول های اپی تلیال neoplastic در داخل لوله حداقل hyperchromatism و pleomorphism را نشان می دهند، اما با حاشیه های تیزی که انگار توسط یک کوکی به بیرون زده اند، سوراخ هایی دارند
[ترجمه گوگل]سلولهای اپیتلیال نئوپلاستی در داخل مجاری، بیش از حد پرکاری و پالمورفیسم را نشان می دهند، اما آنها دارای حفره هایی با حاشیه های تیز هستند، مثل اینکه توسط یک برش کوکی رفع شده اند

9. Neoplastic cells of PT are probably derived from periductal fibroblast according to the ultrastructure characters.
[ترجمه ترگمان]سلول های Neoplastic آلودگی آلودگی به طور بالقوه از periductal فیبروبلاست ها با توجه به ویژگی های ultrastructure مشتق شده اند
[ترجمه گوگل]سلولهای نئوپلاستی PT به احتمال زیاد از فیبروبلاست پریدوکاتیک بر اساس شخصیت های فوق الذکر حاصل می شود

10. At high magnification, the neoplastic glands of adenocarcinoma have crowded nuclei with hyperchromatism and pleomorphism.
[ترجمه ترگمان]در بزرگنمایی بالا، غدد neoplastic of هسته متراکم با hyperchromatism و pleomorphism دارند
[ترجمه گوگل]در غلظت زیاد، غده های نئوپلاستی آدنوکارسینوم، هسته ای پر از هیروکروماتیک و پلومورفیسم دارند

11. Some neoplastic cells are more elongated and astrocytic.
[ترجمه ترگمان]برخی از سلول های neoplastic elongated و astrocytic هستند
[ترجمه گوگل]برخی از سلولهای نئوپلاستی بیشتر دراز و آستروستیک هستند

12. Dysphasia may develop as a result of vascular, neoplastic, traumatic, infective or degenerative disease of the cerebrum when language areas are involved.
[ترجمه ترگمان]dysphasia ممکن است در نتیجه عروق، neoplastic، traumatic، infective یا فاسد کننده مخ، زمانی که مناطق زبانی در آن درگیر هستند، رشد کنند
[ترجمه گوگل]دیسپاسیا ممکن است در اثر بیماری عروقی، نئوپلاستی، آسیب دیده، عفونی یا دژنراتیو مغزی ایجاد شود، در حالی که مناطق زبان درگیر هستند

13. Examination of the sputum for neoplastic cells may establish the diagnosis in some cases.
[ترجمه ترگمان]بررسی خلط به سلول های neoplastic ممکن است در برخی موارد تشخیص داده شود
[ترجمه گوگل]بررسی خلط برای سلول های نئوپلاستیکی ممکن است برخی از موارد تشخیص را ایجاد کند

14. However, neoplastic proliferation and apoptosis are the essential process.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تکثیر neoplastic و آپوپتوز یک فرآیند ضروری هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، تکثیر نئوپلاستی و آپوپتوز فرایند ضروری است

15. Results Neoplastic myoepithelial cells could be divided into epithelial, spindle, clear and plasmacytoid (hyaline) types according to their morphological characteristics.
[ترجمه ترگمان]نتایج سلول های myoepithelial می توانند به سلول های اپی تلیال، spindle، clear و plasmacytoid (hyaline)براساس ویژگی های مورفولوژیکی آن ها تقسیم شوند
[ترجمه گوگل]نتایج: سلول های میئوپیدلیال نئوپلاستی را می توان به گونه های اپیتلیال، اسپیندل، واضح و پلاسمایی سدیم (هیالین) تقسیم کرد با توجه به ویژگی های مورفولوژیکی آنها

پیشنهاد کاربران

در پزشکی توموریا غده سرطانی


کلمات دیگر: