جرگه سالار، کیان، عضو دسته یا حزب طرفدار حکومت عده معدود
oligarch
جرگه سالار، کیان، عضو دسته یا حزب طرفدار حکومت عده معدود
انگلیسی به فارسی
عضو دسته یا حزب طرفدار حکومت عده معدود
الیگارشی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: one of the rulers in an oligarchy.
• one who holds power in an oligarchy
جملات نمونه
1. A number of the oligarchs have been subjected to intense and seemingly arbitrary law enforcement action in recent weeks.
[ترجمه ترگمان]در هفته های اخیر تعدادی از the تحت فشار شدید و ظاهرا خودسرانه اعمال قانون قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از الیگارشی در هفته های اخیر به شدت و به ظاهر خودسرانه اقدام به اجرای قانون شده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از الیگارشی در هفته های اخیر به شدت و به ظاهر خودسرانه اقدام به اجرای قانون شده اند
2. Yeltsin's alliance between the oligarchs and international capital is ending.
[ترجمه ترگمان]اتحاد یلتسین بین the و پایتخت بین المللی به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]اتحاد یلتسین بین الیگارشی و سرمایه بین المللی پایان می یابد
[ترجمه گوگل]اتحاد یلتسین بین الیگارشی و سرمایه بین المللی پایان می یابد
3. In beg double oligarch when play chess of ancient Nuo rich is bit more balanced, used reseau to search algorithm and reaction curve law.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بازی شطرنج غنی از نژاد کهن کمی متعادل است، از reseau برای جستجوی الگوریتم جستجوی و قانون منحنی واکنش استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]در الگوریتم دوگانه الیگارشی در هنگام بازی شطرنج باستانی از باحالی کمی بیشتر متعادل است، استفاده از reseau برای جستجو در الگوریتم و قانون منحنی واکنش استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در الگوریتم دوگانه الیگارشی در هنگام بازی شطرنج باستانی از باحالی کمی بیشتر متعادل است، استفاده از reseau برای جستجو در الگوریتم و قانون منحنی واکنش استفاده می شود
4. The competition of oligarch and cooperative behavior are the spadework object with industrial academic organization.
[ترجمه ترگمان]رقابت of و رفتار تعاونی، شی spadework با سازمان آکادمیک صنعتی است
[ترجمه گوگل]رقابت الیگارشی و رفتارهای تعاونی، شیء کاردستی با سازمان علمی صنعتی است
[ترجمه گوگل]رقابت الیگارشی و رفتارهای تعاونی، شیء کاردستی با سازمان علمی صنعتی است
5. And this kind of need, also make oligarch is formed in the confluence with ceaseless agency.
[ترجمه ترگمان]و این نوع نیاز نیز در تلاقی با نهاده ای پیوسته شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]و این نوع نیاز، همچنین الیگارشی را در مجاورت با سازمان بی وقفه تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]و این نوع نیاز، همچنین الیگارشی را در مجاورت با سازمان بی وقفه تشکیل می دهد
6. He was the most famous financial oligarch in American history.
[ترجمه ترگمان]او مشهورترین oligarch مالی در تاریخ آمریکا بود
[ترجمه گوگل]او مشهور ترین الیگارشی مالی در تاریخ آمریکا بود
[ترجمه گوگل]او مشهور ترین الیگارشی مالی در تاریخ آمریکا بود
7. But there will always be another oligarch to take the place of the fallen.
[ترجمه ترگمان]اما همیشه جای دیگری هست که محل سقوط را بگیرد
[ترجمه گوگل]اما همیشه یک الیگارشی وجود دارد که جای سقوط را بگیرد
[ترجمه گوگل]اما همیشه یک الیگارشی وجود دارد که جای سقوط را بگیرد
8. Competition double oligarch times is entered gradually turn white - hot.
[ترجمه ترگمان]رقابت دو بار به تدریج سفید می شود و به تدریج سفید می شود
[ترجمه گوگل]مسابقه دو بار الیگارشی وارد شده به تدریج تبدیل به سفید - گرم است
[ترجمه گوگل]مسابقه دو بار الیگارشی وارد شده به تدریج تبدیل به سفید - گرم است
9. Russia even has its own mammoth "oligarch" – palaeontologist Fedor Shidlovsky.
[ترجمه ترگمان]روسیه حتی mammoth own Fedor Fedor را دارد
[ترجمه گوگل]روسیه حتی دارای 'الیگارشی' ماموت خود - فدور شیدلوسکی، متخصص علوم شناختی است
[ترجمه گوگل]روسیه حتی دارای 'الیگارشی' ماموت خود - فدور شیدلوسکی، متخصص علوم شناختی است
10. Thanks to Macaulay, he lives in history as the very type of a Whig oligarch.
[ترجمه ترگمان]به لطف مکولی، او در تاریخ به عنوان یک نوع ویگ از ویگ زندگی می کند
[ترجمه گوگل]با تشکر از Macaulay، او در تاریخ به عنوان نوعی از الیگارشی وایگ زندگی می کند
[ترجمه گوگل]با تشکر از Macaulay، او در تاریخ به عنوان نوعی از الیگارشی وایگ زندگی می کند
11. It is too late to crack down on the oligarchs or seize their ill-gotten gains.
[ترجمه ترگمان]خیلی دیر است که با the برخورد کنیم و یا دستاوردهای ill را بگیریم
[ترجمه گوگل]خیلی دیر شده است که الیگارشی را به قتل برسانیم یا دستاوردهای بد بد را بگیریم
[ترجمه گوگل]خیلی دیر شده است که الیگارشی را به قتل برسانیم یا دستاوردهای بد بد را بگیریم
12. After reining in the regional barons and tackling the business oligarchs, Mr Putin read the riot act to the generals.
[ترجمه ترگمان]آقای پوتین پس از مهار خاوندان منطقه ای و برخورد با the تجاری، اقدام شورش علیه ژنرال ها را خواند
[ترجمه گوگل]آقای پوتین پس از ورود به بارونهای منطقه ای و مقابله با الیگارشی های تجاری، این قانون شورش را به ژنرال ها خواند
[ترجمه گوگل]آقای پوتین پس از ورود به بارونهای منطقه ای و مقابله با الیگارشی های تجاری، این قانون شورش را به ژنرال ها خواند
13. They fill their campaign coffers with money from the oligarchs and monopolists of timber, railroad, utilities and mining.
[ترجمه ترگمان]آن ها صندوق های انتخاباتی خود را با پول از the و monopolists الوار، راه آهن، تاسیسات و معادن پر می کنند
[ترجمه گوگل]آنها پرچم های مبارزات انتخاباتی خود را با پول از الیگارشی و انحصارطلبان چوب، راه آهن، آب و برق و معدن پر می کنند
[ترجمه گوگل]آنها پرچم های مبارزات انتخاباتی خود را با پول از الیگارشی و انحصارطلبان چوب، راه آهن، آب و برق و معدن پر می کنند
14. Applied game theory analyses the market strength that studied market of oligarch competition electric power.
[ترجمه ترگمان]تیوری بازی کاربردی قدرت بازار را تجزیه و تحلیل می کند که بازار نیروی الکتریکی رقابتی oligarch را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]نظریه بازی کاربردی، قدرت بازار را تحلیل می کند که بازار برق رقابت های oligarch را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]نظریه بازی کاربردی، قدرت بازار را تحلیل می کند که بازار برق رقابت های oligarch را بررسی می کند
کلمات دیگر: