کار مهمی را آغاز کردن
launch out
کار مهمی را آغاز کردن
انگلیسی به انگلیسی
• begin, start, commence
جملات نمونه
1. Those who dared to launch out beyond the unknown waters became the discoverers of new lands.
[ترجمه ترگمان]کسانی که جرات پیدا کردن بیرون از آب های ناشناخته را داشتند تبدیل به سرزمین جدید سرزمین های جدید شدند
[ترجمه گوگل]افرادی که جرأت داشتند از آب های ناشناخته خارج شوند، کشف زمین های جدید شدند
[ترجمه گوگل]افرادی که جرأت داشتند از آب های ناشناخته خارج شوند، کشف زمین های جدید شدند
2. Next year you may be ready to launch out as a concert pianist.
[ترجمه ترگمان]سال آینده شما ممکن است آماده باشید که به عنوان یک پیانیست کنسرت پیاده شوید
[ترجمه گوگل]در سال آینده شما ممکن است آماده برای راه اندازی به عنوان یک پیانیست کنسرت
[ترجمه گوگل]در سال آینده شما ممکن است آماده برای راه اندازی به عنوان یک پیانیست کنسرت
3. The carmaker is almost ready to launch out a new model in September.
[ترجمه ترگمان]carmaker تقریبا آماده است که یک مدل جدید را در ماه سپتامبر راه اندازی کند
[ترجمه گوگل]خودروساز تقریبا آماده است تا یک مدل جدید را در ماه سپتامبر عرضه کند
[ترجمه گوگل]خودروساز تقریبا آماده است تا یک مدل جدید را در ماه سپتامبر عرضه کند
4. The makers are about to launch out a new product.
[ترجمه ترگمان]سازندگان در حال انجام یک محصول جدید هستند
[ترجمه گوگل]سازندگان در حال راه اندازی یک محصول جدید هستند
[ترجمه گوگل]سازندگان در حال راه اندازی یک محصول جدید هستند
5. He tells Simon to launch out and let down his nets for a catch.
[ترجمه ترگمان]او به سایمون می گوید که پیاده شود و تور خود را برای گرفتن صید رها کند
[ترجمه گوگل]او به سیمون می گوید برای راه اندازی و راه اندازی شبکه خود را برای گرفتن
[ترجمه گوگل]او به سیمون می گوید برای راه اندازی و راه اندازی شبکه خود را برای گرفتن
6. Together, be therefore likely to launch out broadband laser.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل احتمال دارد که با هم لیزری پهن باند را راه اندازی کنند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل احتمال دارد که لیزر پهن باند را راه اندازی کنیم
[ترجمه گوگل]به همین دلیل احتمال دارد که لیزر پهن باند را راه اندازی کنیم
7. I must launch out my boat. The languid hours pass by on shore - Alas for me!
[ترجمه ترگمان]من باید قایقم را بیرون پرتاب کنم ساعات سست و بی حال کنار ساحل از راه می رسد دریغا!
[ترجمه گوگل]باید قایق خودم را راه اندازی کنم ساعات بی رحم در ساحل - آه برای من!
[ترجمه گوگل]باید قایق خودم را راه اندازی کنم ساعات بی رحم در ساحل - آه برای من!
8. Then they launch out with another formation to catch with their group.
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها با تشکیل تیم دیگری برای گرفتن گروه خود شروع به کار می کنند
[ترجمه گوگل]سپس آنها را با یکی دیگر از تشکیلات به راه انداختند تا با گروهشان درگیر شوند
[ترجمه گوگل]سپس آنها را با یکی دیگر از تشکیلات به راه انداختند تا با گروهشان درگیر شوند
9. Next year you may be ready to launch out as an actress.
[ترجمه ترگمان]سال آینده شما ممکن است برای شروع به عنوان یک بازیگر آماده باشید
[ترجمه گوگل]در سال آینده شما ممکن است آماده شود تا به عنوان یک بازیگر معرفی شود
[ترجمه گوگل]در سال آینده شما ممکن است آماده شود تا به عنوان یک بازیگر معرفی شود
10. They are about to launch out a new computer.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند یک کامپیوتر جدید را راه اندازی کنند
[ترجمه گوگل]آنها در حال راه اندازی یک کامپیوتر جدید هستند
[ترجمه گوگل]آنها در حال راه اندازی یک کامپیوتر جدید هستند
11. They launch out by cruiser.
[ترجمه ترگمان] اونا قایق cruiser رو پرتاب کردن
[ترجمه گوگل]آنها توسط کشتی گیران راه اندازی می شوند
[ترجمه گوگل]آنها توسط کشتی گیران راه اندازی می شوند
12. More striking is evidence of reluctance by local groups to launch out into direct engagement with the public in open meetings.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب بیش از پیش حاکی از بی میلی گروه های محلی برای آغاز درگیری مستقیم با مردم در جلسات علنی است
[ترجمه گوگل]قابل توجهتر شواهد نشان می دهد که گروه های محلی بی میل به راه اندازی ارتباط مستقیم با مردم در جلسات باز هستند
[ترجمه گوگل]قابل توجهتر شواهد نشان می دهد که گروه های محلی بی میل به راه اندازی ارتباط مستقیم با مردم در جلسات باز هستند
13. Hold your head up, take your first step and Launch Out Into The Deep!
[ترجمه ترگمان]سرتان را بالا بگیرید، اولین قدم خود را بردارید و به درون عمیق بروید!
[ترجمه گوگل]سر خود را نگه دارید، اولین قدم خود را بگذارید و به داخل عمیق بکشید!
[ترجمه گوگل]سر خود را نگه دارید، اولین قدم خود را بگذارید و به داخل عمیق بکشید!
14. Now when he had left speaking, he said unto Simon, Launch out into the deep, and let down your nets for a draught.
[ترجمه ترگمان]اکنون که از سخن گفتن باز مانده بود، به سیمون گفت: به اعماق دریا پرتاب کن و تور خود را برای یک جرعه به زمین بگذار
[ترجمه گوگل]حالا وقتی سخن میگفت، به سیمون گفت: در عمق راه میروی و راههایت را برای پیشبینی خواهی گذاشت
[ترجمه گوگل]حالا وقتی سخن میگفت، به سیمون گفت: در عمق راه میروی و راههایت را برای پیشبینی خواهی گذاشت
پیشنهاد کاربران
اقدام به کار تازه ای کردن
کلمات دیگر: