تقدیر کننده
appreciator
تقدیر کننده
انگلیسی به فارسی
قدردانی کننده
انگلیسی به انگلیسی
• assessor, estimator
جملات نمونه
1. It brings not only happiness and enjoyment to appreciator, but also supplies participants with good exercise for health and pureness of soul.
[ترجمه ترگمان]این کار نه تنها شادی و شادی را برای شرکت کنندگان به ارمغان می آورد بلکه شرکت کنندگان را با ورزش خوب برای سلامت و pureness روح تامین می کند
[ترجمه گوگل]این نه تنها خوشبختی و لذت بردن از صاحب نظر را به ارمغان می آورد، بلکه همچنین شرکت کنندگان را با تمرین خوب برای سلامتی و پاکیزگی روح عرضه می کند
[ترجمه گوگل]این نه تنها خوشبختی و لذت بردن از صاحب نظر را به ارمغان می آورد، بلکه همچنین شرکت کنندگان را با تمرین خوب برای سلامتی و پاکیزگی روح عرضه می کند
2. Li RiHua is a writer, reviewer and appreciator of late Ming dynasty.
[ترجمه ترگمان]لی RiHua نویسنده، reviewer و appreciator از سلسله مینگ اواخر است
[ترجمه گوگل]لی ریووا نویسنده، نقاش و صاحب سلسله دیرین مینگ است
[ترجمه گوگل]لی ریووا نویسنده، نقاش و صاحب سلسله دیرین مینگ است
3. Because environment and appreciator speciality, campus sculpture have their different particularity on general environmental sculpture.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که محیط و تخصص در تخصص دانشگاه تخصص متفاوت آن ها در مجسمه سازی با محیط زیست کلی است
[ترجمه گوگل]از آنجا که محیط زیست و طبیعت گرایان، مجسمه سازی پردیس خاصیت خاص خود را در مجسمه سازی محیط زیست عمومی دارند
[ترجمه گوگل]از آنجا که محیط زیست و طبیعت گرایان، مجسمه سازی پردیس خاصیت خاص خود را در مجسمه سازی محیط زیست عمومی دارند
4. I am a man, and I am an appreciator of women.
[ترجمه ترگمان]من مرد هستم، و من هم زن appreciator هستم
[ترجمه گوگل]من یک مرد هستم و من از زنان قدردانی میکنم
[ترجمه گوگل]من یک مرد هستم و من از زنان قدردانی میکنم
5. He is not an appreciator of our dilemma.
[ترجمه ترگمان]او آدمی نیست که معمای ما را حل و فصل کند
[ترجمه گوگل]او یک متفکر از معضل ما نیست
[ترجمه گوگل]او یک متفکر از معضل ما نیست
6. In artistic activities, the reception of the appreciator is the subject of art events. The existence, continuation and development of art life can be accomplished only by the receptors.
[ترجمه ترگمان]در فعالیت های هنری، پذیرایی از appreciator موضوع رویداده ای هنری است وجود، تداوم و توسعه زندگی هنری تنها توسط گیرنده ها انجام می شود
[ترجمه گوگل]در فعالیت های هنری، پذیرش صاحبنظران موضوع رویدادهای هنری است وجود، ادامه و توسعه زندگی هنری تنها می تواند توسط گیرندگان انجام شود
[ترجمه گوگل]در فعالیت های هنری، پذیرش صاحبنظران موضوع رویدادهای هنری است وجود، ادامه و توسعه زندگی هنری تنها می تواند توسط گیرندگان انجام شود
7. Therefore, different art has different appreciator. The works will put in the different level according their different taste.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هنر متفاوت appreciator متفاوتی دارد کارها با توجه به سلیقه مختلف آن ها در سطوح مختلف قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بنابراین، هنرهای متفاوتی دارند این آثار با توجه به سلیقه های مختلف، در سطح متفاوت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بنابراین، هنرهای متفاوتی دارند این آثار با توجه به سلیقه های مختلف، در سطح متفاوت قرار می گیرند
8. He is a great appreciator of art.
[ترجمه ترگمان]او یک هنر بزرگ از هنر است
[ترجمه گوگل]او یک هنرمند بزرگ است
[ترجمه گوگل]او یک هنرمند بزرگ است
9. Whether for the creator or for the appreciator, the beauty of implicitness in the artistic works should be treated as an important artistic pursuit.
[ترجمه ترگمان]چه برای آفریننده یا برای the، زیبایی of در آثار هنری باید به عنوان یک پی گیری هنری مهم تلقی شود
[ترجمه گوگل]این که آیا خالق یا صاحبنظران، زیبایی بنیادین در آثار هنری باید به عنوان یک پیگیری هنری مهم مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]این که آیا خالق یا صاحبنظران، زیبایی بنیادین در آثار هنری باید به عنوان یک پیگیری هنری مهم مورد توجه قرار گیرد
10. "The appreciator", explain the operation of criticizing the ancients, modern people and self-criticism of Shan-Gu's aesthetics.
[ترجمه ترگمان]\"The\"، عمل انتقاد از پیشینیان، مردم مدرن و خود - انتقاد از زیبایی شناسی شان - Gu را توضیح دهید
[ترجمه گوگل]'تأمین کننده' توضیح می دهد که عملیات انتقاد از عالم قدیم، مردم مدرن و خود انتقاد از زیبایی شناسی شان گو
[ترجمه گوگل]'تأمین کننده' توضیح می دهد که عملیات انتقاد از عالم قدیم، مردم مدرن و خود انتقاد از زیبایی شناسی شان گو
11. I'm the appreciator of all good words and deeds.
[ترجمه ترگمان]من appreciator کلمات و کاره ای خوب هستم
[ترجمه گوگل]من از همه کلمات و اعمال خوب قدردانی میکنم
[ترجمه گوگل]من از همه کلمات و اعمال خوب قدردانی میکنم
12. The local aesthetics aesthetic subject who takes aesthetic activities is the aesthetic feeling creator with aesthetic faculties and appreciator.
[ترجمه ترگمان]زیبایی شناسی محلی فرد، که فعالیت های زیبایی شناختی را به خود جلب می کند، سازنده حس زیبایی شناختی با هوش و استعداد زیبایی شناختی است
[ترجمه گوگل]موضوع زیبایی شناسی محلی که فعالیت های زیبایی شناختی را در بر می گیرد، خالق زیبایی شناختی با دانشکده های زیبایی شناختی است
[ترجمه گوگل]موضوع زیبایی شناسی محلی که فعالیت های زیبایی شناختی را در بر می گیرد، خالق زیبایی شناختی با دانشکده های زیبایی شناختی است
13. Not only should the teacher be a good cooperator, a patient listener, but also a sincere appreciator and a director and a promoter of the students in their study as well.
[ترجمه ترگمان]نه تنها باید معلم، شنونده خوبی باشد، شنونده صبور باشد، بلکه appreciator صادق و مدیر و مروج آموزش دانشجویان در مطالعه آن ها نیز باشد
[ترجمه گوگل]نه تنها معلم باید یک همکار خوب باشد، بلکه یک شنونده بیمار نیز باشد، بلکه یک متفکر صمیمانه و یک مدیر و ترویج دهنده دانش آموزان در مطالعه خود نیز هست
[ترجمه گوگل]نه تنها معلم باید یک همکار خوب باشد، بلکه یک شنونده بیمار نیز باشد، بلکه یک متفکر صمیمانه و یک مدیر و ترویج دهنده دانش آموزان در مطالعه خود نیز هست
14. The integrity, force tendentious and heterogeneous isomorphism makes the nervous system of appreciator produced the same structure mode as painting works, can be found in different painting art works.
[ترجمه ترگمان]انسجام شخصیت، هم ریختی اجباری و هم ریختی ناهمگن، سیستم عصبی of را که همان حالت ساختار را به عنوان آثار نقاشی تولید می کند را می توان در آثار هنری نقاشی مختلف یافت
[ترجمه گوگل]یکپارچگی، ایزومورفیسم تنشزایانه و ناهمگون باعث می شود که سیستم عصبی گرایی سازنده ساختار مشابهی به عنوان کارهای نقاشی ایجاد کند که در آثار هنری نقاشی های مختلف یافت می شود
[ترجمه گوگل]یکپارچگی، ایزومورفیسم تنشزایانه و ناهمگون باعث می شود که سیستم عصبی گرایی سازنده ساختار مشابهی به عنوان کارهای نقاشی ایجاد کند که در آثار هنری نقاشی های مختلف یافت می شود
15. Those who got a high index belong to "life appreciator" while those who got a low index belong to "life sufferer".
[ترجمه ترگمان]آن هایی که شاخص بالایی دارند به \"حبس ابد\" تعلق دارند در حالی که آن هایی که شاخص پایین دارند متعلق به \"بیمار زندگی\" هستند
[ترجمه گوگل]افرادی که دارای شاخص بالا هستند، به 'قدردانی کننده زندگی' تعلق دارند، در حالی که افرادی که شاخص کمتری دارند، به 'رنج زندگی' تعلق دارند
[ترجمه گوگل]افرادی که دارای شاخص بالا هستند، به 'قدردانی کننده زندگی' تعلق دارند، در حالی که افرادی که شاخص کمتری دارند، به 'رنج زندگی' تعلق دارند
پیشنهاد کاربران
مُدرِک
کلمات دیگر: