(زیست شناسی) دشتینه شامه، غشای دشتینه ای، زیست شناسی غشاء خارجی سفیده یاخته
plasma membrane
(زیست شناسی) دشتینه شامه، غشای دشتینه ای، زیست شناسی غشاء خارجی سفیده یاخته
انگلیسی به فارسی
(زیستشناسی) غشا خارجی سفیده یاخته
غشای پلاسما، غشاء خارجی سفیده یاخته
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the thin, semipermeable membrane that encloses a plant or animal cell.
جملات نمونه
1. Similarly, the plasma membrane of olfactory cells seems to have an InsP 3 -sensitive calcium channel.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، به نظر می رسد غشا پلاسما از سلول های بویایی یک کانال کلسیم حساس ۳ - حساس داشته باشد
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، غشای پلاسمای سلول های بویایی ظاهرا دارای کانال کلسیم حساس InsP3 است
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، غشای پلاسمای سلول های بویایی ظاهرا دارای کانال کلسیم حساس InsP3 است
2. The distributional asymmetries of phospholipids in the plasma membrane of erythrocytes and platelets are shown in Fig.
[ترجمه ترگمان]تقارن های ناهمبسته فسفولیپیدها در غشا پلاسما از گلبول های قرمز و پلاکت ها در شکل شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]عدم تقارن توزیع فسفولیپید در غشای پلاسمای اریتروسیت ها و پلاکت ها در شکل 1 نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]عدم تقارن توزیع فسفولیپید در غشای پلاسمای اریتروسیت ها و پلاکت ها در شکل 1 نشان داده شده است
3. The plasma membrane is the medium through which all cells interact with their environment.
[ترجمه ترگمان]غشا پلاسما میانی است که از طریق آن همه سلول ها با محیط خود تعامل دارند
[ترجمه گوگل]غشای پلاسما، محیطی است که همه سلولها با محیطشان در ارتباط هستند
[ترجمه گوگل]غشای پلاسما، محیطی است که همه سلولها با محیطشان در ارتباط هستند
4. Pinocytic vesicles were present near the plasma membrane and basement membrane was present around these cells.
[ترجمه ترگمان]کیسه های Pinocytic در نزدیکی غشا پلاسما موجودند و غشای زیرزمینی در اطراف این سلول ها وجود داشت
[ترجمه گوگل]حوضچه های پینوسیتی در نزدیکی غشاء پلاسما حضور داشتند و در اطراف این سلول ها زیر بغل وجود داشت
[ترجمه گوگل]حوضچه های پینوسیتی در نزدیکی غشاء پلاسما حضور داشتند و در اطراف این سلول ها زیر بغل وجود داشت
5. The plasma membrane is also thought to be far less rigid a structure than originally proposed.
[ترجمه ترگمان]غشا پلاسما هم چنین تصور می شود که ساختار بسیار کمتری نسبت به ساختار پیشنهادی دارد
[ترجمه گوگل]غشای پلاسما نیز ساختار بسیار کمتری را نسبت به پیشنهاد اولیه ارائه کرده است
[ترجمه گوگل]غشای پلاسما نیز ساختار بسیار کمتری را نسبت به پیشنهاد اولیه ارائه کرده است
6. Firstly, by studying radiolabelled ion uptake into isolated plasma membrane vesicles.
[ترجمه ترگمان]ابتدا، با مطالعه جذب یونی radiolabelled به بافت های غشا پلاسما ایزوله شده
[ترجمه گوگل]اولا، با بررسی جذب یون های پرتوی آدرنال در حامل های غشایی پلاسمای جدا شده
[ترجمه گوگل]اولا، با بررسی جذب یون های پرتوی آدرنال در حامل های غشایی پلاسمای جدا شده
7. Conclusion DHA shows a strong impairment on the plasma membrane and cytoskeleton of Giardia lamblia.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مرجع پشتیبانی مسکن مرجع پشتیبانی مسکن، نقص قوی در غشا پلاسما و اسکلت سلولی Giardia lamblia نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری DHA نشان دهنده اختلال شدید در غشای پلاسما و سیتو سلول ژیاردیا لامبلیا است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری DHA نشان دهنده اختلال شدید در غشای پلاسما و سیتو سلول ژیاردیا لامبلیا است
8. Cytoplasmic membrane, or cell membrane, plasma membrane, is a soft, fragile and flexible semi-permeable membrane, which underlines cell wall and surrounds cytoplasm.
[ترجمه ترگمان]غشا پلاسما یا غشا سلولی، غشا پلاسما نرم، شکننده و قابل انعطاف است که بر دیواره سلولی و سیتوپلاسم احاطه دارد
[ترجمه گوگل]غشای سیتوپلاسمی یا غشای سلولی، غشای پلاسما، غشای نیمه نفوذ پذیر نرم، شکننده و انعطاف پذیر است که دیواره سلولی را برجسته و سیتوپلاسم را احاطه کرده است
[ترجمه گوگل]غشای سیتوپلاسمی یا غشای سلولی، غشای پلاسما، غشای نیمه نفوذ پذیر نرم، شکننده و انعطاف پذیر است که دیواره سلولی را برجسته و سیتوپلاسم را احاطه کرده است
9. Conclusion: It was firstly concluded that plasma membrane of Bufo oocyte exist calcium-dependent chloride channel, except potassium channel.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: در ابتدا به این نتیجه رسیدند که غشا پلاسما یک oocyte کلرید وابسته به کلسیم، به جز کانال پتاسیم، وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: در ابتدا نتیجه گیری شد که غشای پلاسمای اووسیت Bufo دارای کانال کلرید وابسته به کلسیم است به جز کانال پتاسیم
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: در ابتدا نتیجه گیری شد که غشای پلاسمای اووسیت Bufo دارای کانال کلرید وابسته به کلسیم است به جز کانال پتاسیم
10. Aquaporin (water pore) A protein channel in the plasma membrane that facilitates water movement across the membrane.
[ترجمه ترگمان]Aquaporin (حفره های آب)یک کانال پروتیینی در غشا پلاسما است که حرکت آب در طول غشا را تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]Aquaporin (منافذ آب) کانال پروتئینی در غشای پلاسما که حرکت آب را در سراسر غشاء تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]Aquaporin (منافذ آب) کانال پروتئینی در غشای پلاسما که حرکت آب را در سراسر غشاء تسهیل می کند
11. The receptor localized to the plasma membrane of the stigmatic papillae on the surface of the pistil is encoded by SRK gene.
[ترجمه ترگمان]گیرنده بومی غشا پلاسما of stigmatic روی سطح مادگی توسط ژن SRK کدگذاری می شود
[ترجمه گوگل]گیرنده ای که به غشای پلاسمایی پلاژی stigmatic در سطح pistil متصل است، توسط ژن SRK کدگذاری می شود
[ترجمه گوگل]گیرنده ای که به غشای پلاسمایی پلاژی stigmatic در سطح pistil متصل است، توسط ژن SRK کدگذاری می شود
12. Microfilaments also mediated the interaction between midbody and plasma membrane.
[ترجمه ترگمان]microfilaments نیز تعامل بین غشا پلاسما و پلاسما را میانجی گری می کند
[ترجمه گوگل]میکرو فایله ها همچنین متابولیسم متابولیسم میان بافت و غشای پلاسما را به عهده داشتند
[ترجمه گوگل]میکرو فایله ها همچنین متابولیسم متابولیسم میان بافت و غشای پلاسما را به عهده داشتند
13. Glycoprotein changes in mouse sperm plasma membrane during epididymal maturation were revealed by Western blot.
[ترجمه ترگمان]تغییر glycoprotein در غشا پلاسما در طول دوره بلوغ epididymal توسط وسترن بلات آشکار شد
[ترجمه گوگل]تغییرات گلیکوپروتئین در غشای پلاسما اسپرم موش در زمان بلوغ اپیدیدیم با استفاده از وسترن بلات مشخص شد
[ترجمه گوگل]تغییرات گلیکوپروتئین در غشای پلاسما اسپرم موش در زمان بلوغ اپیدیدیم با استفاده از وسترن بلات مشخص شد
14. It is contained within the plasma membrane and comprises a colorless substance ( hyaloplasm ) containing organelles and various inclusions (e. g. crystals and insoluble food reserves).
[ترجمه ترگمان]این غشا در غشا پلاسما موجودند و شامل یک ماده بی رنگ (hyaloplasm)حاوی اندامک های و عناصر مختلف (e می باشند گرم کریستال و ذخایر غذایی غیرقابل حل)
[ترجمه گوگل]این درون غشای پلاسما قرار دارد و شامل یک ماده بی رنگ (hyaloplasm) حاوی اندام ها و انواع مختلف (مانند کریستال ها و ذخایر غذایی نامحلول) است
[ترجمه گوگل]این درون غشای پلاسما قرار دارد و شامل یک ماده بی رنگ (hyaloplasm) حاوی اندام ها و انواع مختلف (مانند کریستال ها و ذخایر غذایی نامحلول) است
پیشنهاد کاربران
غشای پلاسمایی
کلمات دیگر: