Shine ( someone ) on
نادیده گرفتن، فریب دادن، گول زدن، دروغ گفتن
Jack shined on his homework and played video games
جک تکالیفش را نادیده گرفت و به بازی مشغول شد
He told me he hadn't touched a drop of alcohol, but I think he was shining me on
بهم گفت حتی به بطری الکل دست هم نزده، ولی فکر کنم داشت دروغ می گفت
نادیده گرفتن، فریب دادن، گول زدن، دروغ گفتن
Jack shined on his homework and played video games
جک تکالیفش را نادیده گرفت و به بازی مشغول شد
He told me he hadn't touched a drop of alcohol, but I think he was shining me on
بهم گفت حتی به بطری الکل دست هم نزده، ولی فکر کنم داشت دروغ می گفت