(اسطوره های یونان و روم) سیب دلخوری (که موجب جنگ های تروا شد)، سبب دلخوری، دلیل حسادت
apple of discord
(اسطوره های یونان و روم) سیب دلخوری (که موجب جنگ های تروا شد)، سبب دلخوری، دلیل حسادت
انگلیسی به فارسی
(اسطورههای یونان و روم) سیب دلخوری (که موجب جنگهای تروا شد)
مایهی شر، سبب دلخوری، دلیل حسادت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: in Greek mythology, a golden apple that caused jealous discord among three goddesses and indirectly led to the Trojan War.
• (2) تعریف: anything that incites quarreling or conflict.
• object of controversy or conflict, apple thrown into a banquet of gods and goddesses by the goddess discord (classical mythology)
جملات نمونه
1. I sense an apple of discord between you two?
[ترجمه زراعتی] احساس میکنم یک مشکلی بین شما دوتا هست ( اختلاف )
[ترجمه ترگمان]من یه سیب رو بین شما دوتا حس می کنم؟[ترجمه گوگل]من یک سیب اختلاف بین دو شما را می بینم؟
2. Profit is generally the apple of discord among the capitalist nations.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی سود اختلاف میان کشورهای سرمایه داری است
[ترجمه گوگل]سود معمولا سیب اختلاف در میان کشورهای سرمایه داری است
[ترجمه گوگل]سود معمولا سیب اختلاف در میان کشورهای سرمایه داری است
3. Do I an apple of discord in dawn you few?
[ترجمه ترگمان]آیا من در سپیده دم چند تا از نفاق و نفاق ایجاد کرده ام؟
[ترجمه گوگل]آیا شما چند سیب در سپیده دم دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما چند سیب در سپیده دم دارید؟
4. The boundary line between the countries was an apple of discord between the two countries.
[ترجمه ترگمان]خط مرزی بین دو کشور یک سیب نزاع بین دو کشور بود
[ترجمه گوگل]خط مرزی میان کشورها یک سیب اختلاف بین دو کشور بود
[ترجمه گوگل]خط مرزی میان کشورها یک سیب اختلاف بین دو کشور بود
5. This great and wealthy church constantly formed an apple of discord.
[ترجمه ترگمان]این کلیسای بزرگ و ثروتمند مرتبا یک سیب of تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]این کلیسای بزرگ و ثروتمند به طور مداوم یک سیب اختلاف را تشکیل داد
[ترجمه گوگل]این کلیسای بزرگ و ثروتمند به طور مداوم یک سیب اختلاف را تشکیل داد
6. The use of the car was an apple of discord between Joe and his wife.
[ترجمه ترگمان]استفاده از ماشین، سیبی از نزاع بین جو و همسرش بود
[ترجمه گوگل]استفاده از ماشین یک سیب اختلاف میان جو و همسرش بود
[ترجمه گوگل]استفاده از ماشین یک سیب اختلاف میان جو و همسرش بود
7. Do I sense an apple of discord between you two?
[ترجمه ترگمان]آیا من یک سیب بین شما دوتا حس می کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا من بین سیب اختلاف بین شما دو هستم؟
[ترجمه گوگل]آیا من بین سیب اختلاف بین شما دو هستم؟
8. This problem seems to be an apple of discord between the Soviet union and the USA.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد این مشکل ناسازگاری بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده باشد
[ترجمه گوگل]این مسئله به نظر می رسد سیب اختلاف بین اتحاد شوروی و ایالات متحده آمریکا است
[ترجمه گوگل]این مسئله به نظر می رسد سیب اختلاف بین اتحاد شوروی و ایالات متحده آمریکا است
9. His great and wealthy enterprise constantly formed an apple of discord.
[ترجمه ترگمان]شرکت بزرگ و ثروتمند او پیوسته یک سیب discord تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]شرکت بزرگ و ثروتمندش به طور مداوم یک سیب اختلاف را تشکیل داد
[ترجمه گوگل]شرکت بزرگ و ثروتمندش به طور مداوم یک سیب اختلاف را تشکیل داد
10. The use of the car was an apple of discord between Jack and his wife.
[ترجمه ترگمان]استفاده از ماشین، یک سیب ناسازگاری بین جک و همسرش بود
[ترجمه گوگل]استفاده از ماشین یک سیب اختلاف بین جک و همسرش بود
[ترجمه گوگل]استفاده از ماشین یک سیب اختلاف بین جک و همسرش بود
11. Do I sense an apple of discord in dawn eager arrive?
[ترجمه ترگمان]آیا حس می کنم که آیا در روشنایی سپیده دم، یک سیب از نفاق را حس می کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا در سپیده دم می خواهم سیب اختلاف را درک کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا در سپیده دم می خواهم سیب اختلاف را درک کنم؟
12. This silver spoon of the dead sister was quite an apple of discord.
[ترجمه ترگمان]این قاشق نقره خواهر مرده یک سیب بود
[ترجمه گوگل]این قاشق نقره ای خواهر مرده کاملا سیب اختلاف است
[ترجمه گوگل]این قاشق نقره ای خواهر مرده کاملا سیب اختلاف است
13. The right to inherit the large estate became the apple of discord among the three brothers.
[ترجمه ترگمان]حق توارث ملک بزرگ به میان سه برادر تقسیم شد
[ترجمه گوگل]حق به ارث بردن املاک بزرگ به سیب اختلاف میان سه برادر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]حق به ارث بردن املاک بزرگ به سیب اختلاف میان سه برادر تبدیل شد
کلمات دیگر: