کلمه جو
صفحه اصلی

double back


1- تا کردن یا لا زدن 2- (از همان راه آمده) بازگشتن

انگلیسی به انگلیسی

• backtrack; retrace one's footsteps or path

جملات نمونه

1. We drove past it and had to double back.
[ترجمه ترگمان]از آن گذشتیم و دو بار به عقب برگشتیم
[ترجمه گوگل]ما آن را پیش گرفتیم و مجبور بودیم دو برابر شود

2. We kept getting lost and having to double back on ourselves.
[ترجمه ترگمان]از دست رفته بودیم و مجبور بودیم دوباره به خودمون برگردیم
[ترجمه گوگل]ما از دست دادیم و مجبور شدیم خودمان را دو برابر کنیم

3. He told me to double back the sheet of paper and tear it in half.
[ترجمه ترگمان]به من گفت که ورقه کاغذ را دو برابر کنم و آن را نصف کنم
[ترجمه گوگل]او به من گفت که ورق کاغذ را دو بار فشار داده و آن را به نصف پاره کنید

4. It ruins a book to double back the pages as a bookmark.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک کتاب را ویران می کند تا صفحات را به عنوان یک چوب الف دو برابر کند
[ترجمه گوگل]این یک کتاب را برای دو برابر کردن صفحات به عنوان یک نشانه خراب می کند

5. Take off in one direction, double back in his old footprints.
[ترجمه ترگمان]در یک جهت حرکت کنید و دو برابر جای پای خود را دو برابر کنید
[ترجمه گوگل]در یک جهت حرکت کنید، در رداهای قدیمی خود را دو برابر کنید

6. The teacher told Tom to double back the sheet and tear it in half.
[ترجمه ترگمان]معلم به تام گفت که آن را دو برابر کند و آن را نصف کند
[ترجمه گوگل]معلم به تام گفت: دو بار ورق را برگرداند و نصف آن را پاره کنید

7. The gymnast had to do a double back flip.
[ترجمه ترگمان]ژیمناستیک کار باید دو برابر شده باشه
[ترجمه گوگل]ژیمناست مجبور بود که یک تلنگر دوبل داشته باشد

8. Hate difficult time double back on ourselves today, contour map Ming.
[ترجمه ترگمان]متنفرم از اینکه امروز دوباره خودمون رو دوباره درگیر نقشه اصلی کنیم مینگ
[ترجمه گوگل]امروز نفرت زمان دشوار دو برابر خودمان است، نقشه کنون مینگ

9. If you double back the blanket, it will be more comfortable.
[ترجمه ترگمان]اگر پتو را دو برابر کنید، راحت تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر پتو را پشت سر بگذارید، راحت تر می شود

10. He had to double back after he lost his keys.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه کلیدش رو از دست داد، مجبور شد دو برابر بشه
[ترجمه گوگل]او بعد از اینکه کلیدهای خود را از دست داد، مجبور شد دو برابر شود

11. Learn the double back move for Irish step dancing in this free instructional video on Irish dance.
[ترجمه ترگمان]برای رقص کلاسیک ایرلندی در این فیلم آموزشی آزاد در رقص ایرلندی، گام دوگانه را یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]در این ویدئو آموزشی آموزشی در رقص ایرلندی، حرکت دوگانه برای رقص گام ایرلندی را یاد بگیرید

12. Double back the paper and tear it in half.
[ترجمه ترگمان]کاغذ را دو برابر کن و نصف آن را پاره کن
[ترجمه گوگل]دو بار کاغذ را باز کنید و نصف آن را پاره کنید

13. The road ahead was flooded so we had to double back to find another way around.
[ترجمه ترگمان]جاده پیشاپیش پر از سیل بود، بنابراین ما مجبور بودیم دوباره برگردیم و راه دیگری پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]جاده پیش رو سیل بود، بنابراین ما مجبور بودیم برای پیدا کردن راه دیگری به عقب بر گردیم


کلمات دیگر: