کلمه جو
صفحه اصلی

polar bear


(جانور شناسی) خرس قطبی (thalarctos maritimus)، خرس سفید شمالی

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) خرس قطبی (Thalarctos maritimus)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a large white bear that lives in arctic regions.

• large white bear that is native to arctic regions
a polar bear is a large white bear which lives near the north pole.

جملات نمونه

1. We saw a baby polar bear at the zoo.
[ترجمه مریم هادی] ما یک بچه خرس قطبی در باغ وحش دیدیم
[ترجمه مهدیه] ما یک بچه خرس قطبی تو باغ وحش دیدیم ( توجه جمله گذشتس )
[ترجمه yasaman] ما در باغ وحش یک بچه خرس قطبی دیدیم
[ترجمه ترگمان] یه خرس قطبی تو باغ وحش دیدیم
[ترجمه گوگل]ما یک خرس قطبی بچه را در باغ وحش دیدیم

2. The white fur of the polar bear is a natural camouflage.
[ترجمه محمد پارسا محسنی] خز سفید خرس قبطی باعث استتار طبیعی او میشود
[ترجمه ترگمان]خز سفید خرس قطبی یک استتار طبیعی است
[ترجمه گوگل]خز سفید خرس قطبی، استتار طبیعی است

3. The Arctic remains the domain of the polar bear.
[ترجمه ترگمان]قطب شمال، دامنه خرس قطبی است
[ترجمه گوگل]قطب شمال دامنه خرس قطبی است

4. The polar region is the habitat of the polar bear.
[ترجمه ترگمان]منطقه قطبی زیستگاه خرس قطبی است
[ترجمه گوگل]منطقه قطبی زیستگاه خرس قطبی است

5. It handled the snow like a polar bear.
[ترجمه ترگمان]برف همچون خرس قطبی برف را نوازش می کرد
[ترجمه گوگل]این برف مانند یک خرس قطبی را مدیریت کرد

6. Take the example of a polar bear, which is equipped with a thick coat of white fur.
[ترجمه ترگمان]مثال یک خرس قطبی را در نظر بگیرید که به یک کت ضخیم از خز سفید مجهز است
[ترجمه گوگل]مثلا یک خرس قطبی را که با کفی ضخیم از خز سفید است مجهز کنید

7. On the same day another polar bear was captured and removed from the Prudhoe Bay field.
[ترجمه ترگمان]در همان روز خرس قطبی دیگری دستگیر شد و از میدان Prudhoe خلیج بیرون آمد
[ترجمه گوگل]در همان روز یکی دیگر از خرس قطبی دستگیر شد و از میدان خلیج Prudhoe خارج شد

8. Even the villain, Perry, a polar bear poacher out to capture Cubby, is a familiar, unsurprising manifestation.
[ترجمه ترگمان]حتی آدم رذل، پری، یک خرس قطبی که شکار را شکار می کند، یک جلوه آشنا و unsurprising است
[ترجمه گوگل]حتی خائنانه، پری، یک خرس قطبی خرسنده برای گرفتن Cubby، یک آشنایی آشنا و بی نظیر است

9. Everyone went hungry that day, because the little polar bear scoffed every pack lunch we had.
[ترجمه ترگمان]آن روز همه گرسنه بودند، زیرا خرس قطبی هر وعده غذایی را که داشتیم به باد استهزا می گرفتند
[ترجمه گوگل]هر روز در آن روز گرسنه شد، چرا که خرس قطبی کمی از هر ناهار خوری که داشتیم خسته شده بود

10. Parker like a polar bear, suddenly hugging him.
[ترجمه ترگمان]پارکر \"مثل یه خرس قطبی\" که ناگهان بغلش کرده
[ترجمه گوگل]پارکر مانند یک خرس قطبی، ناگهان او را محاصره می کند

11. The stock consists of the polar bear, arctic wolf, arctic fox, lemming, musk ox, and reindeer.
[ترجمه ترگمان]سهام شامل خرس قطبی، گرگ قطبی، روباه قطبی، lemming، مشک گاو و گوزن شمالی است
[ترجمه گوگل]این سهام شامل خرس قطبی، گرگ آکریلیک، روباه قطبی، لمینینگ، اشک مسکو و گوزن شمالی است

12. Software Description: About Polar Bear Family, This theme has a wintery scene with a family of snuggly polar bears.
[ترجمه ترگمان]توصیف نرم افزار: درباره خانواده خرس قطبی، این موضوع یک صحنه wintery با خانواده خرس های قطبی snuggly دارد
[ترجمه گوگل]توضیحات نرم افزار درباره خرس قطبی، این موضوع دارای یک صحنه زمستانی با یک خانواده از خرس های قطبی است

13. Knut, Knut, Little polar bear from the zoo Knut, Knut, Life is good for you.
[ترجمه ترگمان]کنوت، Knut، خرس قطبی کوچک اهل باغ وحش، Knut، زندگی برای شما خوب است
[ترجمه گوگل]ناوت، ناوت، خرس قطبی کوچک از باغ وحش Knut، Knut، زندگی برای شما خوب است

14. Phylogeny trees show that brown bear and polar bear is a sister group, American black bear has a close relation with brown bear and polar bear, but has a distant relation with Asian black bear.
[ترجمه ترگمان]درختان Phylogeny نشان می دهند که خرس قهوه ای و خرس قطبی یک گروه خواهر، یک خرس سیاه آمریکایی رابطه نزدیکی با خرس قهوه ای و خرس قطبی دارد، اما رابطه نزدیکی با خرس سیاه آسیایی دارد
[ترجمه گوگل]درختان فیلوژنی نشان می دهد که خرس قهوه ای و خرس قطبی یک گروه خواهر است، خرس سیاه آمریکایی ارتباط نزدیکی با خرس قهوه ای و خرس قطبی دارد، اما ارتباطی با خرس سیاه آسیایی دارد

15. A polar bear has a preference for cold weather.
[ترجمه ترگمان]خرس قطبی برای آب و هوای سرد اولویت دارد
[ترجمه گوگل]یک خرس قطبی ترجیح می دهد برای آب و هوای سرد

پیشنهاد کاربران

خرس قطبی

خرس قطبی سفید

معنی polar bear : خرس قطبی*
*خرس قطبی یک حیوان گوشت خوار هست. و در قطب جنوب زندگی میکنند.
آنها بخاطر اینکه در قطب هست نامش شد خرس قطبی.
آنها به خاطر زیبایی و سفید بودن و شناگر ماهر بودنشان معروف هستند


کلمات دیگر: