(انگلیس - خودمانی) نویسنده ی روزنامه که به نامه های خوانندگان درباره ی مسایل شخصی آنان در روزنامه پاسخ می دهد، مشاورخوانندگان
agony aunt
(انگلیس - خودمانی) نویسنده ی روزنامه که به نامه های خوانندگان درباره ی مسایل شخصی آنان در روزنامه پاسخ می دهد، مشاورخوانندگان
انگلیسی به انگلیسی
• (british) advice column, regular advice feature (in a newspaper, magazine etc.)
an agony aunt is someone who writes a column in a newspaper or magazine in which they reply to readers who have written to them for advice on their personal problems.
an agony aunt is someone who writes a column in a newspaper or magazine in which they reply to readers who have written to them for advice on their personal problems.
جملات نمونه
1. While writing her agony aunt column, she remained busy as a reporter, interviewing figures including Margaret Thatcher.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که ستون agony را می نوشت، به عنوان خبرنگار مشغول مصاحبه با اعداد از جمله مارگارت تاچر بود
[ترجمه گوگل]در حالی که ستون عمه عذاب خود را نوشت، او به عنوان یک خبرنگار مشغول به کار بود، مصاحبه با شخصیت هایی از جمله مارگارت تاچر
[ترجمه گوگل]در حالی که ستون عمه عذاب خود را نوشت، او به عنوان یک خبرنگار مشغول به کار بود، مصاحبه با شخصیت هایی از جمله مارگارت تاچر
2. Claire Rayner is a novelist, broadcaster and agony aunt.
[ترجمه ترگمان] کلر Rayner یه رمان نویس، خاله و agony
[ترجمه گوگل]Claire Rayner یک رمان نویس، پخش کننده و خشم عمیق است
[ترجمه گوگل]Claire Rayner یک رمان نویس، پخش کننده و خشم عمیق است
3. He hated playing agony aunt but he couldn't afford to have Hirschfeldt falling to pieces.
[ترجمه ترگمان]از بازی کردن عمه جان نفرت داشت، اما نمی توانست از عهده این کار بربیاید
[ترجمه گوگل]او از بازی کردن عمه دردناک نفرت داشت اما نمی توانست هیرشفلد را به قطعه برساند
[ترجمه گوگل]او از بازی کردن عمه دردناک نفرت داشت اما نمی توانست هیرشفلد را به قطعه برساند
4. Being agony aunt was tricky and probably quite beyond her.
[ترجمه ترگمان]خاله جان آزار دهنده بود و احتمالا خیلی هم فراتر از او بود
[ترجمه گوگل]عمه مضطرب وحشیانه بود و احتمالا کاملا فراتر از او بود
[ترجمه گوگل]عمه مضطرب وحشیانه بود و احتمالا کاملا فراتر از او بود
5. So writes relationship psychologist and "agony aunt" Susan Quilliam in an essay published in the latest edition of the Journal of Family Planning and Reproductive Health Care.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک روانشناس رابطه می نویسد و \"خاله جان\" \" در مقاله ای که در آخرین ویرایش مجله برنامه ریزی خانوادگی و مراقبت های بهداشت باروری منتشر شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین سوزان Quilliam روانشناس روابط و عمه دردسر را در مقاله منتشر شده در آخرین نسخه مجله برنامه ریزی خانواده و مراقبت های بهداشت باروری می نویسد
[ترجمه گوگل]بنابراین سوزان Quilliam روانشناس روابط و عمه دردسر را در مقاله منتشر شده در آخرین نسخه مجله برنامه ریزی خانواده و مراقبت های بهداشت باروری می نویسد
6. As an agony aunt, I am used to people telling me that their jobs are meaningless.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک عمه جان، من عادت دارم مردم به من بگویند که کار آن ها بی معنی است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک عمه مضطرب، من به افرادی که به من می گویند شغلشان بی معنی است، استفاده می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک عمه مضطرب، من به افرادی که به من می گویند شغلشان بی معنی است، استفاده می شود
7. I am still friends with my ex-husband who takes it on himself to be my personal agony aunt.
[ترجمه ترگمان]من هنوز با شوهر سابقم که اون رو به عنوان عمه جان آزار میده دوست دارم
[ترجمه گوگل]من هنوز هم با شوهر سابقم دوست هستم که خود را به عنوان شخصیت عذاب شخصی من می گیرد
[ترجمه گوگل]من هنوز هم با شوهر سابقم دوست هستم که خود را به عنوان شخصیت عذاب شخصی من می گیرد
8. Then he sat down and typed a letter to every agony aunt he had ever heard of.
[ترجمه ترگمان]بعد نشست و نامه ای را که عمه جان تا به حال شنیده بود، تایپ کرد
[ترجمه گوگل]سپس او نشست و نامه ای را به هر کس که هرگز از آن آگاه نبود، تایپ کرد
[ترجمه گوگل]سپس او نشست و نامه ای را به هر کس که هرگز از آن آگاه نبود، تایپ کرد
9. In fact they would be just as likely to turn to the agony aunt pages of a magazine.
[ترجمه ترگمان]در واقع، آن ها هم به احتمال زیاد به عمه جان کندن مجله نگاه می کردند
[ترجمه گوگل]در حقیقت آنها به همان اندازه احتمال دارد که به صفحات خشم عصبانی یک مجله تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]در حقیقت آنها به همان اندازه احتمال دارد که به صفحات خشم عصبانی یک مجله تبدیل شوند
10. This reading passage is made up of two letters written to an agony aunt of a teenage magazine.
[ترجمه ترگمان]این راهرو قرائت دو نامه است که به عمه جان یک مجله teenage نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این یادداشت خواندن از دو نامه نوشته شده به یک عمه مضطرب یک مجله نوجوان ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این یادداشت خواندن از دو نامه نوشته شده به یک عمه مضطرب یک مجله نوجوان ساخته شده است
11. This reading passage is made up of two letters an agony aunt of a teenage magazine.
[ترجمه ترگمان]این قطعه خواندن یکی از دو نامه است که عمه جان در حال احتضار است
[ترجمه گوگل]این یادداشت خواندن از دو نامه تشکیل شده است که یک عمه مضطرب یک مجله نوجوان است
[ترجمه گوگل]این یادداشت خواندن از دو نامه تشکیل شده است که یک عمه مضطرب یک مجله نوجوان است
12. The study also found that within each group there are usually clearly defined roles such as the agony aunt, the homemaker, the career girl, the socialiteand the quiet one.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین نشان داد که در هر گروه، معمولا نقش های مشخصی مثل عمه جان، زن خانه دار، دختر کاری، و socialiteand به وضوح مشخص می شود
[ترجمه گوگل]این تحقیق همچنین نشان داد که در هر گروه معمولا نقشهای مشخصی نظیر خاله عصبانی، خانه دار، دختر کارگر، اجتماعی و آرام وجود دارد
[ترجمه گوگل]این تحقیق همچنین نشان داد که در هر گروه معمولا نقشهای مشخصی نظیر خاله عصبانی، خانه دار، دختر کارگر، اجتماعی و آرام وجود دارد
پیشنهاد کاربران
سنگ صبور
کلمات دیگر: