کلمه جو
صفحه اصلی

discharges

انگلیسی به فارسی

تخلیه، ترشح، بده، انفصال، خلع، عزل، خالی کردن، مرخص کردن، معزول کردن، درکردن، اداء کردن، ترشح کردن، منفصل کردن، خارج کردن


پیشنهاد کاربران

خارج کردن، منفصل کردن


کلمات دیگر: