(عامیانه)، خودشخص، خودم، خیلی خوب، دست اول
number one
(عامیانه)، خودشخص، خودم، خیلی خوب، دست اول
انگلیسی به فارسی
(عامیانه) خودشخص، خودم
(عامیانه) درجه یک، خیلی خوب، دست اول
شماره یک - بهترین
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: (informal) oneself or one's own interests.
- He knows how to look after number one.
[ترجمه ترگمان] او می داند که چگونه به دنبال شماره یک بگردد
[ترجمه گوگل] او می داند که چگونه به دنبال شماره اول است
[ترجمه گوگل] او می داند که چگونه به دنبال شماره اول است
• (2) تعریف: the best.
• مشابه: champion
• مشابه: champion
• best, unmatched, cream of the crop
number one means better, more important, or more popular than anything else of its kind; an informal expression.
number one means better, more important, or more popular than anything else of its kind; an informal expression.
جملات نمونه
1. Television seems to be firmly entrenched as the number one medium for national advertising.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تلویزیون به عنوان شماره یک رسانه برای تبلیغات ملی محکم شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که تلویزیون به عنوان شماره یک رسانه ای برای تبلیغات ملی محکم شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که تلویزیون به عنوان شماره یک رسانه ای برای تبلیغات ملی محکم شده است
2. Accidents are still the number one cause of premature death for Americans.
[ترجمه ترگمان]حوادث هنوز هم عامل مرگ زودرس برای آمریکایی ها هستند
[ترجمه گوگل]حوادث هنوز یکی از علل مرگ زودرس آمریکایی ها هستند
[ترجمه گوگل]حوادث هنوز یکی از علل مرگ زودرس آمریکایی ها هستند
3. It's been number one in the charts for six weeks.
[ترجمه ترگمان]شش هفته است که در این نقشه ها کار می کند
[ترجمه گوگل]این شش هفته در نمودارها قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این شش هفته در نمودارها قرار گرفته است
4. I can certainly assure you I'm looking after number one all right.
[ترجمه ترگمان]مطمئن باشید که من به شما اطمینان می دهم که دنبال شماره یک نفر می گردم، بسیار خوب
[ترجمه گوگل]من مطمئنا شما را اطمینان می دهم که من به دنبال شماره یک هستم
[ترجمه گوگل]من مطمئنا شما را اطمینان می دهم که من به دنبال شماره یک هستم
5. Their album has occupied the Number One slot for the past six weeks.
[ترجمه ترگمان]آلبوم آن ها در شش هفته گذشته در جایگاه شماره یک قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]آلبوم آنها شلوار شماره یک را برای شش هفته گذشته اشغال کرده است
[ترجمه گوگل]آلبوم آنها شلوار شماره یک را برای شش هفته گذشته اشغال کرده است
6. Her new single went straight to number one in the pop charts .
[ترجمه ترگمان]تک آهنگ جدید او مستقیما به شماره یک در جدول موسیقی پاپ رسید
[ترجمه گوگل]تک تک او مستقیم به شماره یک در نمودارهای پاپ رفت
[ترجمه گوگل]تک تک او مستقیم به شماره یک در نمودارهای پاپ رفت
7. His new book went straight to number one on the best-seller list .
[ترجمه ترگمان]کتاب جدید او مستقیما به شماره یک در فهرست کتاب های پرفروش پرداخت
[ترجمه گوگل]کتاب جدید او مستقیما به شماره یک در فهرست بهترین فروش رفت
[ترجمه گوگل]کتاب جدید او مستقیما به شماره یک در فهرست بهترین فروش رفت
8. The economy is the number one issue by far.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد شماره یک تا به امروز است
[ترجمه گوگل]اقتصاد موضوع شماره یک است
[ترجمه گوگل]اقتصاد موضوع شماره یک است
9. Until his marriage, his job was number one in his life.
[ترجمه ترگمان]تا ازدواجش، شغلش تو زندگیش شماره یک بوده
[ترجمه گوگل]تا زمانی که ازدواج نکرد، شغل او در زندگی او شماره ی یک بود
[ترجمه گوگل]تا زمانی که ازدواج نکرد، شغل او در زندگی او شماره ی یک بود
10. Her number one single shot her to stardom.
[ترجمه ترگمان]تنها یک نفر او را به ستاره تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]شمار او یک بار او را به ستاره پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]شمار او یک بار او را به ستاره پرتاب کرد
11. Heart disease is America's number one killer.
[ترجمه ترگمان]بیماری قلبی یک قاتل آمریکایی است
[ترجمه گوگل]بیماری قلبی قاتل شماره یک آمریکا است
[ترجمه گوگل]بیماری قلبی قاتل شماره یک آمریکا است
12. We're number one in the used car business.
[ترجمه ترگمان]ما شماره یک را در کسب وکار مورد استفاده قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]ما شماره یک در تجارت ماشین مورد استفاده هستیم
[ترجمه گوگل]ما شماره یک در تجارت ماشین مورد استفاده هستیم
13. This has got to be our number one task.
[ترجمه ترگمان]این باید یک وظیفه ما باشد
[ترجمه گوگل]این باید شماره یک وظیفه ی ما باشد
[ترجمه گوگل]این باید شماره یک وظیفه ی ما باشد
14. The world's number one tennis player and his coach parted company earlier this month.
[ترجمه ترگمان]در اوایل این ماه یک بازیکن تنیس و مربی او شرکت خود را ترک کردند
[ترجمه گوگل]تنیسور شماره یک جهان و مربی او در ماه اوت شرکت کرده است
[ترجمه گوگل]تنیسور شماره یک جهان و مربی او در ماه اوت شرکت کرده است
15. The University of Maine has the number one hockey team in the country.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه مین عضو یک تیم هاکی در کشور است
[ترجمه گوگل]دانشگاه مین دارای تیم شماره یک هاکی در کشور است
[ترجمه گوگل]دانشگاه مین دارای تیم شماره یک هاکی در کشور است
پیشنهاد کاربران
مهمترین، اولویت نخست، سرآمد همه، شاخص ترین، نخستین، بهترین
مهم
درجه یک
درجه یک، بهترین
ARE YOU THIRSTY FOR BLOOD !!?
آیا شما تشنه ی خونید؟
NICE TO MEET YOU !
از دیدنتون خوشبختم!
I'M THE NUMBER 1 MOST ENTHUSIASTIC
GIRL IN THE DEMON REALM
من به شخصه مشتاق ترین دختر در قلمرو شیطانیم. ( که میمیره برای اینکار )
حدس میزنم به شخصه هم معنی بده وقتی درمورد شخص خودش باشه
ما توی جملات عامیانه مون اینطوری میگیم
آیا شما تشنه ی خونید؟
NICE TO MEET YOU !
از دیدنتون خوشبختم!
I'M THE NUMBER 1 MOST ENTHUSIASTIC
GIRL IN THE DEMON REALM
من به شخصه مشتاق ترین دختر در قلمرو شیطانیم. ( که میمیره برای اینکار )
حدس میزنم به شخصه هم معنی بده وقتی درمورد شخص خودش باشه
ما توی جملات عامیانه مون اینطوری میگیم
از اونجایی که معنی شاخص هم میده. . . الان فک کنم
جمله ی قبلم و بتونم اصلاح کنم که ارسال کردم
شاخص مترادفش نماینده میشه
پس میشه گفت من نماینده ی پر ذوق و شوق در قلمرو شیطانیم .
با توجه به جمله ی بعد که میگه گزارشگر لیلیتو.
جمله ی قبلم و بتونم اصلاح کنم که ارسال کردم
شاخص مترادفش نماینده میشه
پس میشه گفت من نماینده ی پر ذوق و شوق در قلمرو شیطانیم .
با توجه به جمله ی بعد که میگه گزارشگر لیلیتو.
کلمات دیگر: