• middle eastern means coming from or relating to the middle east.
middle eastern
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. He is sounding out Middle Eastern governments on ways to resolve the conflict.
[ترجمه ترگمان]او دولت های خاور میانه را به دنبال راه هایی برای حل این مناقشه است
[ترجمه گوگل]او از دولت های خاورمیانه در زمینه راه حل برای حل مناقشه سخن می گوید
[ترجمه گوگل]او از دولت های خاورمیانه در زمینه راه حل برای حل مناقشه سخن می گوید
2. The delegation will visit several Middle Eastern countries for talks.
[ترجمه ترگمان]این هیات از چندین کشور خاورمیانه ای برای گفتگو دیدن خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این هیات از چندین کشور خاورمیانه برای مذاکرات بازدید خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این هیات از چندین کشور خاورمیانه برای مذاکرات بازدید خواهد کرد
3. Most Middle Eastern countries have extremely high rates of population growth.
[ترجمه ترگمان]اکثر کشورهای خاور میانه نرخ بالایی از رشد جمعیت دارند
[ترجمه گوگل]بیشتر کشورهای خاورمیانه نرخ رشد جمعیت بسیار بالایی دارند
[ترجمه گوگل]بیشتر کشورهای خاورمیانه نرخ رشد جمعیت بسیار بالایی دارند
4. Middle Eastern capitals include Baghdad and Tel Aviv.
[ترجمه ترگمان]پایتخت های خاور میانه شامل بغداد و تل آویو هستند
[ترجمه گوگل]پایتخت های خاورمیانه شامل بغداد و تل آویو هستند
[ترجمه گوگل]پایتخت های خاورمیانه شامل بغداد و تل آویو هستند
5. Did you read that article on the Middle Eastern peace process?
[ترجمه ترگمان]آیا شما این مقاله را در روند صلح خاورمیانه خوانده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا این مقاله را در مورد روند صلح خاورمیانه خوانده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا این مقاله را در مورد روند صلح خاورمیانه خوانده اید؟
6. Two Middle Eastern girls walk by in miniskirts and heels.
[ترجمه ترگمان]دو دختر خاور میانه ای با کفش های پاشنه بلند راه می روند
[ترجمه گوگل]دو دختر خاورمیانه در منزل و پاشنه راه می روند
[ترجمه گوگل]دو دختر خاورمیانه در منزل و پاشنه راه می روند
7. Cinnamon sticks and cardamom seeds complete the Middle Eastern flavour.
[ترجمه ترگمان]دارچین و تخم میخک عطر خاور میانه را کامل می کنند
[ترجمه گوگل]میوه های دارچین و دانه های قلمتک طعم خاورمیانه را کامل می کنند
[ترجمه گوگل]میوه های دارچین و دانه های قلمتک طعم خاورمیانه را کامل می کنند
8. There was much interest in a broadly based Middle Eastern Command which would enlist the willing support of the Arab states.
[ترجمه ترگمان]علاقه زیادی به فرماندهی مرکزی خاور میانه وجود داشت که حمایت مایل از دولت های عرب را جلب می کرد
[ترجمه گوگل]منافع زیادی در یک فرماندهی گسترده در خاورمیانه وجود داشت که از حمایت خواهان کشورهای عربی مستفید می شد
[ترجمه گوگل]منافع زیادی در یک فرماندهی گسترده در خاورمیانه وجود داشت که از حمایت خواهان کشورهای عربی مستفید می شد
9. In Middle Eastern communities, it might be seasoned with turmeric and served with rice.
[ترجمه ترگمان]در جوامع خاور میانه، ممکن است چاشنی زرد چوبه داشته باشد و با برنج سرو کار داشته باشد
[ترجمه گوگل]در جوامع خاورمیانه ممکن است با زردرنگ چاشنی و با برنج خدمت شود
[ترجمه گوگل]در جوامع خاورمیانه ممکن است با زردرنگ چاشنی و با برنج خدمت شود
10. Far and Middle Eastern issues similarly demanded attention.
[ترجمه ترگمان]موضوعات خاور دور و خاور میانه نیز به همین شکل مورد توجه بودند
[ترجمه گوگل]مسائل دور و خاورمیانه نیز مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]مسائل دور و خاورمیانه نیز مورد توجه قرار گرفتند
11. Simmons' book is an acute analysis of Middle Eastern history.
[ترجمه ترگمان]کتاب سیمونز تحلیل دقیق تاریخ خاور میانه است
[ترجمه گوگل]کتاب سیمونز یک تحلیل حاد تاریخ خاورمیانه است
[ترجمه گوگل]کتاب سیمونز یک تحلیل حاد تاریخ خاورمیانه است
12. Middle Eastern fundamentalist group bent on world domination and various other evil deeds.
[ترجمه ترگمان]گروه بنیادگرای خاور میانه ای بر سلطه جهانی و اعمال شرورانه متعدد دیگر خم شده اند
[ترجمه گوگل]گروه بنیادگرایان خاورمیانه بر سلطه بر جهان و سایر اعمال شرور خشمگین است
[ترجمه گوگل]گروه بنیادگرایان خاورمیانه بر سلطه بر جهان و سایر اعمال شرور خشمگین است
13. The Nasser story is more a part of Middle Eastern than of African policy.
[ترجمه ترگمان]داستان ناصر بخشی از خاورمیانه است تا سیاست آفریقایی
[ترجمه گوگل]داستان ناصر بخشی از خاورمیانه از سیاست های آفریقا است
[ترجمه گوگل]داستان ناصر بخشی از خاورمیانه از سیاست های آفریقا است
14. The usual Middle Eastern staples are available: lamb or chicken shawarma, falafel and Lebanese-style salads, eggs, cheese and couscous.
[ترجمه ترگمان]کالاهای اصلی خاور میانه در دسترس هستند: گوشت بره یا مرغ، سالاد میوه و غذاهای لبنانی، تخم مرغ، پنیر و couscous
[ترجمه گوگل]اقلام معمولی خاورمیانه در دسترس هستند: شارم بره یا مرغ، سالاد فلافل و سالاد لبنانی، تخم مرغ، پنیر و کاسکوس
[ترجمه گوگل]اقلام معمولی خاورمیانه در دسترس هستند: شارم بره یا مرغ، سالاد فلافل و سالاد لبنانی، تخم مرغ، پنیر و کاسکوس
15. It is a middle eastern custom to read your future in your coffee grounds.
[ترجمه ترگمان]این یکی از رسوم شرقی است که آینده تان را در زمینه قهوه مطالعه کنید
[ترجمه گوگل]این یک سفسطه خاورمیانه است که آینده خود را در زمینه قهوه خود بخواند
[ترجمه گوگل]این یک سفسطه خاورمیانه است که آینده خود را در زمینه قهوه خود بخواند
پیشنهاد کاربران
خاور میانه
خاورمیانه ای - مربوط به خاورمیانه
خاورمیانه ای
کلمات دیگر: