کلمه جو
صفحه اصلی

bungee


علوم هوایى : ریسمان الاستیکى متشکل از رشته هاى لاستیکى که توسط الیاف بافته شده نخى پوشانده شده

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: See bungee cord.

• elastic cable used for jumping from high places; elastic cable that joins machinery or airplane parts and allows one to operate them

جملات نمونه

1. The bridge provided a firm platform for the bungee jumpers.
[ترجمه ترگمان]این پل یک سکوی محکم برای این jumpers وجود داشت
[ترجمه گوگل]این پل یک پلتفرم قوی برای جیمزک های باندینگ ارائه داد

2. He gets vicarious thrills from watching people bungee jumping.
[ترجمه ترگمان]او به طور غیر مستقیم از تماشای افرادی که به طور bungee در حال پریدن هستند، به هیجان می افتد
[ترجمه گوگل]او از تماشای تماشای مردم پرش با هلی کوپتر لذت می برد

3. You're going bungee jumping? Whatever next?
[ترجمه ترگمان]میخوای بپری پرش کنی؟ حالا هر چی؟
[ترجمه گوگل]شما به جهنم پریدن؟ چه بعدی؟

4. I was going to go bungee jumping, but I chickened out.
[ترجمه ترگمان]، می خواستم برم پرش ارتفاع اما من جا زدم
[ترجمه گوگل]من قصد داشتم به پریدن با طناب بپردازم، اما من فریاد زدم

5. However, I would think twice about bungee jumping.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من دو بار در مورد bungee bungee فکر می کردم
[ترجمه گوگل]با این حال، من دو بار در مورد پریدن bungee فکر می کنم

6. Ten brave folk did a bungee jump to raise funds for Comic Relief.
[ترجمه ترگمان]ده نفر از مردم شجاع برای جمع آوری پول برای کمک به کمیک اقدام کردند
[ترجمه گوگل]ده مرد شجاع برای پرش به جمع آوری کمک مالی برای کمیک امداد انجام شد

7. You'd have to be certifiable to do a bungee jump.
[ترجمه ترگمان]تو مجبور بودی از ارتفاع پرش از ارتفاع استفاده کنی
[ترجمه گوگل]شما باید یک گواهینامه برای انجام یک پرش خفاش

8. Bungee jumping, a fun fair, car boot, craft and charity stalls will be the order of the day.
[ترجمه ترگمان]Bungee که در حال پریدن است، یک چکمه اتومبیل، یک چکمه اتومبیل، و غیره و غیره، ترتیب روز را خواهد داد
[ترجمه گوگل]پریدن با پرچم، نمایشگاه سرگرمی، بوت ماشین، صنایع دستی و اصطبل های خیریه به ترتیب روز است

9. Some people like thrills, and bungee jumping certainly as one.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم like مثل thrills و bungee به عنوان یکی از این jumping
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم مثل هیجان و باند پریدن به طور قطع به عنوان یکی هستند

10. We went bungee jumping when we were in Australia.
[ترجمه ترگمان]وقتی در استرالیا بودیم، went jumping
[ترجمه گوگل]ما در هنگام استرالیا در حال رفتن به جیب بودیم

11. The bungee cord is a lot like a giant rubber band.
[ترجمه ترگمان]این طناب مانند یک نوار لاستیکی بزرگ است
[ترجمه گوگل]بند ناف مانند یک باند لاستیکی غول پیکر است

12. What a bungee jump! Where IS that cracker, anyway?
[ترجمه ترگمان]چه پرش ارتفاع به هر حال این بیسکوییت کجاست؟
[ترجمه گوگل]چه پرنده bungee! به هر حال کجاست که کراکر باشد؟

13. In many sports bungee, your biggest rival is yourself.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از ورزش ها، بزرگ ترین رقیب تان خودتان است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از ورزشهای رزمی، بزرگترین رقیب شما خودتان است

14. Bungee jumping, skydiving, and cliff diving are the most common.
[ترجمه ترگمان]شیرجه زدن، شیرجه در شیرجه، و غواصی از صخره بسیار رایج هستند
[ترجمه گوگل]پریدن پرچین، اسکیت دوییدن و غواصی صخره ای شایع است

پیشنهاد کاربران

ریسمان لاستیکی که توسط الیاف نخی پوشانده شده

پریدن از ارتفاع

طناب باربند، طناب ضخمیی که برای بستن بار استفاده می شود، طناب بستن دوچرخه در صندوق ماشین و غیره

یه طناب پلاستیکی به پا بسته می شه واز ارتفاع بلند عموماٌ پل است پرش یه فرد انجام می شه


کلمات دیگر: