کلمه جو
صفحه اصلی

retributive


معنی : کیفری، مجازاتی
معانی دیگر : سزایی

انگلیسی به فارسی

کیفری، سزایی


مجازات، کیفری، مجازاتی


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to retribution, of retribution
retributive actions or powers involve punishing people; a formal word.

مترادف و متضاد

کیفری (صفت)
criminal, penal, retributive

مجازاتی (صفت)
penal, retributive, punitive

جملات نمونه

1. They are expressive of the sentiments of retributive justice that Beccaria wished to exclude from consideration of punishments.
[ترجمه ترگمان]آن ها از احساسات عدالت retributive که بکاریا مایل بود از در نظر گرفتن مجازات ها محروم کند، ابراز احساسات می کنند
[ترجمه گوگل]آنها بیان احساسات عدالت مجاز را بیان می کنند که بکراریا از نظر مجازات اجتناب کرده است

2. Retributive punishment restores the balance by cancelling out this advantage with a commensurate disadvantage.
[ترجمه ترگمان]مجازات retributive تعادل را با حذف این مزیت با زیان متناسب باز می گرداند
[ترجمه گوگل]مجازات مجدد با حذف این مزیت با یک معایب معادل، تعادل را بازیابی می کند

3. These days the retributive model of justice is beginning to crack under the weight of its own consequences.
[ترجمه ترگمان]این روزها مدل retributive عدالت شروع به ترک زیر وزن پیامدهای آن می شود
[ترجمه گوگل]امروزه مدل عدالت عدالت، تحت تاثیر عواقب ناشی از آن قرار دارد

4. One problem is how to give the retributive principle a moral grounding in the first place.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل این است که چگونه اصول اخلاقی را یک پایه اخلاقی در جایگاه اول قرار دهیم
[ترجمه گوگل]یک مشکل این است که چگونه باید اولویت اخلاقی را از اولویت اخلاقی بدانیم

5. The essence of religion is life transmigration, retributive justice and undying of soul.
[ترجمه ترگمان]اساس مذهب life و retributive و undying روح است
[ترجمه گوگل]جوهر مذهب، انتقال مهاجرت، عدالت مجرمانه و نابودی روح است

6. Retributive violence would add to the risk of further terrorism, and it may also add to the risk of escalation to the use of nuclear, chemical, or biological weapons by a terrorist group.
[ترجمه ترگمان]خشونت retributive به خطر تروریسم بیشتر دامن می زند و همچنین ممکن است به خطر افزایش استفاده از سلاح های هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیکی توسط یک گروه تروریستی بیافزاید
[ترجمه گوگل]خشونت مجدد به خطر بیشتر تروریسم می انجامد و همچنین ممکن است به افزایش خطر استفاده از سلاح های هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیکی توسط گروه تروریستی منجر شود

7. Retributive punishment implies three value paradoxes.
[ترجمه ترگمان]مجازات retributive به سه پارادوکس ارزش اشاره دارد
[ترجمه گوگل]مجازات مجاز شامل سه پارادوکس ارزش است

8. After rethinking the traditional idea of retributive punishment, modern criminal policies have made some turnings.
[ترجمه ترگمان]پس از بازنگری ایده سنتی مجازات retributive، سیاست های کیفری مدرن، turnings را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]پس از بازنویسی ایده سنتی مجازات مجرمان، سیاست های جنایی مدرن، برخی از عواملی را ایجاد کرده است

9. He holds retributive punishment, while he is not against the punishment which had other aims.
[ترجمه ترگمان]او مجازات retributive را در دست دارد، در حالی که او مخالف مجازات نیست که اهداف دیگری دارد
[ترجمه گوگل]او مجازات مجازات را در دست دارد، در حالیکه او علیه مجازاتی که اهداف دیگری دارد ندارد

10. Then under the influence of the Buddhist ethic of "law of cause and effect", stories of Baogong involved large quantities of "retributive" narration usually with attempt of moral "admonishment".
[ترجمه ترگمان]سپس تحت تاثیر اخلاق بودایی \"قانون علت و معلول\"، داستان های of شامل مقادیر زیادی از روایت \"retributive\" معمولا با تلاش \"admonishment\" است
[ترجمه گوگل]سپس تحت تأثیر اخلاق بودایی �قانون علت و معلول�، داستانهای Baogong شامل مقادیر زیادی از روایت �بازدارنده� معمولا با تلاش �اخطار اخلاقی� شد

11. But a grim and retributive mood settled over predominantly Sunni areas.
[ترجمه ترگمان]اما یک وضعیت تلخ و retributive در مناطق عمدتا سنی برقرار شد
[ترجمه گوگل]اما یک روحیه ترسناک و تکراری در مناطق غالب سنی حل و فصل شد

12. Retributive justice demands an eye for an eye.
[ترجمه ترگمان]عدالت retributive به چشم یک چشم نیاز دارد
[ترجمه گوگل]عدالت ادعایی نیاز به چشم برای چشم است

13. The result was the uneasy compromise between deterrent and retributive aims that characterised neoclassicism.
[ترجمه ترگمان]نتیجه سازش ناخوشایندی بین اهداف بازدارنده و retributive بود که neoclassicism را مشخص کرد
[ترجمه گوگل]نتیجه، سازش ناگوار بین اهداف بازدارنده و بازدارنده که نئوکلاسی گری را مشخص می کردند، بود

14. It arose in argument and action concerned with freedom, retributive and distributive justice.
[ترجمه ترگمان]در بحث و action که مربوط به آزادی، retributive و عدالت توزیعی بود، درگرفت
[ترجمه گوگل]این امر در بحث و عمل مربوط به آزادی، مجازات و عدالت توزیع صورت گرفت

پیشنهاد کاربران

جزایی


کلمات دیگر: