1. The fire of our artillery troops raked their gunboat.
[ترجمه ترگمان]آتش قشون توپخانه ما را جمع و جور کرد
[ترجمه گوگل]آتش سربازان توپخانه ما اسلحه قایقرانی خود را برداشتند
2. The gunboat opened fire on the mainland.
[ترجمه ترگمان]The در سرزمین اصلی شروع به تیراندازی کردند
[ترجمه گوگل]قایق تفنگ آتش در سرزمین اصلی را باز کرد
3. So perhaps Britain was about to send a gunboat to shell the Perrier works after all?
[ترجمه ترگمان]پس شاید بریتانیا می خواست gunboat را به shell بفرستد که بعد از همه چیز کار کند؟
[ترجمه گوگل]بنابراین شاید انگلستان قصد داشت یک قایق تفنگ را به اسلحه بفرستد تا کارهای Perrier انجام شود
4. A strong crosswind caused our gunboat to lay along.
[ترجمه ترگمان]یه crosswind قوی باعث ایجاد رابطه ما در کنار هم شده
[ترجمه گوگل]باد صاف قوی باعث شد که ما قایق تفنگ را کنار بگذاریم
5. Soldiers enter the gunboat from the sides.
[ترجمه ترگمان]سربازان از هر طرف به the وارد می شوند
[ترجمه گوگل]سربازان از دو طرف به قایق تفنگ وارد می شوند
6. Japanese politicians condemned China's gunboat tactics and warnedof the risk of conflict.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران ژاپنی تاکتیک های gunboat چین را محکوم کرده و خطر درگیری را تشدید کرده اند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران ژاپنی تاکتیک های قایق های موتوری چین را محکوم کرده و هشدار دادند که خطر درگیری وجود دارد
7. The US military often uses the tactic of gunboat diplomacy to squelch acts of terrorism.
[ترجمه ترگمان]ارتش آمریکا اغلب از تاکتیک دیپلماسی gunboat برای سرکوب اقدامات تروریستی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]ارتش ایالات متحده اغلب از تاکتیک دیپلماسی تفنگداران استفاده می کند تا اقدامات تروریستی را خنثی کند
8. We bid for the construction of a gunboat.
[ترجمه ترگمان]ما برای ساخت of پیشنهاد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای ساخت قایق تفنگی پیشنهاد می دهیم
9. Imperialistic aggressors always use gunboat diplomacy to invade countries.
[ترجمه ترگمان]مهاجمان imperialistic همیشه از دیپلماسی gunboat برای حمله به کشورها استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]متجاوزان امپریالیستی همیشه از دیپلماسی قایقرانی استفاده می کنند تا به کشور حمله کنند
10. Gone was the era of gunboat diplomacy, gone the treaty port concessions, gone the specially conceded naval bases, the military missions, the ill-disguised interference in Chinese affairs.
[ترجمه ترگمان]دوره دیپلماسی gunboat، از بین رفتن امتیازات بندری پیمان، رفته رفته پایگاه های نیروی دریایی، ماموریت های نظامی، دخالت غیر پنهان در امور چینی از بین رفته است
[ترجمه گوگل]رفته رفته دوران دیپلماسی قایق رانی بود، رفع معاهده پیمان پورت، رفع پایگاه های ویژه نیروی دریایی، مأموریت های نظامی، مداخله نادرست در امور چینی
11. The gunboat in the museum made a great contribution to the war.
[ترجمه ترگمان]The در موزه سهم بزرگی در جنگ داشت
[ترجمه گوگل]قایق تفنگ در موزه کمک زیادی به جنگ کرد
12. In the days when gunboat diplomacy was tool of world powers ( Christian Science Monitor ).
[ترجمه ترگمان]در روزهایی که دیپلماسی gunboat ابزار قدرت جهانی (ناظر علمی مسیحیت)بود
[ترجمه گوگل]در روزهایی که دیپلماسی قایق موتوری ابزار قدرت های جهانی بود (مانیتور مسیحی علوم)
13. Lieutenant Campbell ordered the man at the wheel to steer for the gunboat.
[ترجمه ترگمان]ستوان \"کمبل\" به اون مرد فرمان داد که به سمت \"gunboat\" هدایت بشه
[ترجمه گوگل]ستوان کمپبل به مردی در چرخان دستور داد تا برای قایق تفنگ هدایت کند
14. It also sounds like the kind of moral purpose with which Palmerston infused his gunboat diplomacy.
[ترجمه ترگمان]هم چنین به نظر نوعی هدف اخلاقی است که Palmerston با آن دیپلماسی gunboat را القا می کند
[ترجمه گوگل]همچنین به نظر می رسد نوعی اهداف اخلاقی است که پالمرستون دیپلماسی قهرمانانه خود را تزریق کرد