کلمه جو
صفحه اصلی

in the public eye


1- در مد نظر همگان، در ملا عام 2- مشهور، شناخته، اجتماعی

انگلیسی به فارسی

در دید دیگران


انگلیسی به انگلیسی

• exposed to the public, having much attention from the general public

جملات نمونه

1. One expects people in the public eye to conduct their personal lives with a certain decorum.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها انتظار دارد که مردم در انظار عمومی زندگی شخصی خود را با رعایت احترام انجام دهند
[ترجمه گوگل]یک نفر انتظار دارد که مردم در چشم عموم مردم زندگی شخصی خود را با توجه به خاصی انجام دهند

2. She doesn't want her children growing up in the public eye.
[ترجمه ترگمان]اون نمی خواد که بچه هاش تو چشم مردم رشد کنن
[ترجمه گوگل]او نمی خواهد که فرزندانش در چشم عموم رشد کنند

3. Instead she began a 57-year voyage almost continuously in the public eye.
[ترجمه ترگمان]در عوض او سفر ۵۷ ساله را تقریبا به طور مداوم در چشم عموم آغاز کرد
[ترجمه گوگل]در عوض او یک سفر 57 ساله را به طور مداوم در چشم عموم آغاز کرد

4. Recently, Mr Gore has appeared increasingly presidential in the public eye during the escalating budget talks.
[ترجمه ترگمان]اخیرا، آقای گور در طی مذاکرات در حال افزایش بودجه به طور فزاینده ای در انظار عمومی رئیس جمهور شده است
[ترجمه گوگل]به تازگی، آقای گور به طور چشمگیری در رأی گیری دولت در چشم انداز عمومی در طول مذاکرات بودجوی افزایش یافته است

5. They were required to remain together in the public eye, but in reality loathed each other cordially.
[ترجمه ترگمان]لازم بود که در انظار عمومی با هم بمانند، اما در واقع از همدیگر بدشان می آمد
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند که در چشم عموم مردم با هم باقی بمانند، اما در واقع، همواره با یکدیگر مهربان بودند

6. The mouse has always been in the public eye, although its image has changed from pest to scientific specimen.
[ترجمه ترگمان]موش همیشه در چشم عموم بوده است، اگرچه تصویر آن از آفات به نمونه علمی تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]موس همیشه در چشم عموم قرار گرفته است، هرچند تصویر آن از آفت به نمونه علمی تغییر کرده است

7. But her lack of experience at being in the public eye sometimes shows.
[ترجمه ترگمان]اما عدم تجربه او در حضور در انظار عمومی گاهی اوقات نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اما کمبود تجربه او در چشم انداز عمومی گاهی اوقات نشان می دهد

8. Many cases in the public eye involve contracted or subcontracted detective agencies.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از موارد در چشم عمومی شامل آژانس های کارآگاهی contracted یا subcontracted می باشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از موارد در چشم عمومی شامل آژانس های پلیسی قراردادی یا قراردادی قراردادی هستند

9. A film star is naturally much in the public eye.
[ترجمه ترگمان]یک ستاره فیلم به طور طبیعی در چشم عموم مردم است
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم به طور طبیعی در چشم عموم مردم است

10. The gifted young scientist was much in the public eye.
[ترجمه ترگمان]این دانشمند جوان با استعداد بسیار در چشم همگان بود
[ترجمه گوگل]دانشمند جوان با استعداد بسیار در چشم عموم بود

11. In the public eye almost as if they never happened.
[ترجمه ترگمان]در انظار عمومی تقریبا مثل این که هرگز اتفاق نیفتاده است
[ترجمه گوگل]در چشم عمومی تقریبا به نظر می رسد که هرگز اتفاق افتاده است

12. That's why, for women in the public eye, having fake breasts likeand more like career suicide.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، برای زنان در انظار عمومی، داشتن سینه های مصنوعی بیشتر شبیه خودکشی شغلی است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، برای زنان در چشم عمومی، داشتن سینه های تقلبی مانند و خودکشی حرفه ای است

13. He is no longer in the public eye, but we remember him well.
[ترجمه ترگمان]او دیگر در انظار عمومی نیست، اما ما او را خوب به خاطر داریم
[ترجمه گوگل]او دیگر در چشم عموم نیست، اما او را به خوبی به یاد می آوریم

14. Lady Diana, during a 17-year period in the public eye, evolved from "Shy Di", the girlishly sweet fiancee of the heir to the British throne, to "Princess Di", the most photographed woman in the world.
[ترجمه ترگمان]بانو دایانا، در طول یک دوره ۱۷ ساله در انظار عمومی، از \"Shy دی\"، نامزد دوست دختر وارث تاج و تخت بریتانیا، به \"شاهزاده Di\"، که most زن در جهان بود، رشد کرد
[ترجمه گوگل]بانوی دیانا، در طی یک دوره 17 ساله در چشم عموم، از 'Shy Di'، نامزد نابینا شیرین وارث تاج و تخت پادشاهی انگلیس، به 'Princess Di'، زن عکسبرداری شده در جهان، تکامل یافته است

پیشنهاد کاربران

در انظار عمومی

در چشم عموم

مرکز توجه، کانون توجه، موضوع اصلی بحث مردم


کلمات دیگر: