1- پهن کردن یا شدن، تخت کردن یا شدن 2- (هواپیمایی) موازی با زمین پرواز کردن (level off هم می گویند)
flatten out
1- پهن کردن یا شدن، تخت کردن یا شدن 2- (هواپیمایی) موازی با زمین پرواز کردن (level off هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
صاف کردن
جملات نمونه
1. The wrinkled silk will flatten out again if you iron it.
[ترجمه ترگمان]اگر آهن آن را اتو کنی، ابریشم چروکیده دوباره بیرون خواهد جست
[ترجمه گوگل]ابریشم چروکیده اگر دوباره آن را تمیز کنید، دوباره صاف می شود
[ترجمه گوگل]ابریشم چروکیده اگر دوباره آن را تمیز کنید، دوباره صاف می شود
2. The hills flatten out here, and the ground is almost level.
[ترجمه ترگمان]تپه ها اینجا مسطح می شود و زمین تقریبا مسطح است
[ترجمه گوگل]تپه ها از اینجا پراکنده اند و زمین تقریبا سطح دارد
[ترجمه گوگل]تپه ها از اینجا پراکنده اند و زمین تقریبا سطح دارد
3. Export growth has started to flatten out.
[ترجمه ترگمان]رشد صادرات شروع به پهن شدن کرده است
[ترجمه گوگل]رشد صادرات شروع به صاف کردن کرده است
[ترجمه گوگل]رشد صادرات شروع به صاف کردن کرده است
4. The biscuits will flatten out as they cook.
[ترجمه ترگمان]وقتی آشپز غذا درست می کند، بیسکویت ها تمام خواهند شد
[ترجمه گوگل]بیسکویت آنها را طبخ می کند
[ترجمه گوگل]بیسکویت آنها را طبخ می کند
5. The hills flatten out near the coast.
[ترجمه ترگمان]تپه های اطراف ساحل صاف و صاف بودند
[ترجمه گوگل]تپه ها در نزدیکی ساحل قرار دارند
[ترجمه گوگل]تپه ها در نزدیکی ساحل قرار دارند
6. Why did one time and three space dimensions flatten out,[sentence dictionary] while the other dimensions remain tightly curled.
[ترجمه ترگمان]چرا یک زمان و سه بعد فضایی هموار شدند، فرهنگ لغت [ جمله ])در حالی که ابعاد دیگر کاملا جمع شده اند
[ترجمه گوگل]چرا یک بار زمان و سه فضای ابعاد را فشرده کرد، [فرهنگ لغت جمله] در حالی که ابعاد دیگر باقی می ماند محکم پیچ خورده است
[ترجمه گوگل]چرا یک بار زمان و سه فضای ابعاد را فشرده کرد، [فرهنگ لغت جمله] در حالی که ابعاد دیگر باقی می ماند محکم پیچ خورده است
7. The hills flatten out here.
[ترجمه ترگمان]تپه ها از اینجا بیرون می آیند
[ترجمه گوگل]تپه ها از اینجا جدا می شوند
[ترجمه گوگل]تپه ها از اینجا جدا می شوند
8. Help me to flatten out the sheets.
[ترجمه ترگمان]کم کم کن ملافه ها رو flatten کنم
[ترجمه گوگل]به من کمک کن تا صفحات را صاف کن
[ترجمه گوگل]به من کمک کن تا صفحات را صاف کن
9. We now think prices will flatten out towards the end of this year.
[ترجمه ترگمان]ما اکنون فکر می کنیم که قیمت ها تا پایان سال جاری کاهش خواهند یافت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فکر می کنیم که قیمت ها تا پایان سال جاری صاف می شوند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فکر می کنیم که قیمت ها تا پایان سال جاری صاف می شوند
10. The table was to small to flatten out the entire map.
[ترجمه ترگمان]میز کوچک بود تا تمام نقشه را پهن کند
[ترجمه گوگل]جدول به اندازه کوچک بود که بتوان کل نقشه را صاف کرد
[ترجمه گوگل]جدول به اندازه کوچک بود که بتوان کل نقشه را صاف کرد
11. The wrinkled silk will flatten out if you iron it.
[ترجمه ترگمان]اگر آهن آن را اتو کنی، ابریشم چروکیده پر می شود
[ترجمه گوگل]ابریشم چروکیده اگر بخوابد، صاف می شود
[ترجمه گوگل]ابریشم چروکیده اگر بخوابد، صاف می شود
12. We can flatten out a piece of metal by hammering it.
[ترجمه ترگمان]می توانیم با کوبیدن آن یک تکه فلز را صاف کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم قطعه ای از فلز را با چکش آن را مسطح کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم قطعه ای از فلز را با چکش آن را مسطح کنیم
13. Let the EMA flatten out and tick up before positioning for a new major bull move.
[ترجمه ترگمان](EMA)قبل از اینکه قرار گرفتن یک گاو بزرگ جدید را تعیین کند، روی زمین پهن شود و آن را منفجر کند
[ترجمه گوگل]اجازه دهید EMA مسطح کردن و تیک تا قبل از موقعیت برای یک حرکت جدید گاو جدید
[ترجمه گوگل]اجازه دهید EMA مسطح کردن و تیک تا قبل از موقعیت برای یک حرکت جدید گاو جدید
14. The video evidence reveals that water droplets first flatten out as they fall.
[ترجمه ترگمان]این مدرک ویدیویی نشان می دهد که قطرات آب در ابتدا هنگام سقوط، پهن می شوند
[ترجمه گوگل]شواهد ویدئویی نشان می دهد که قطرات آب برای اولین بار مسدود می شوند
[ترجمه گوگل]شواهد ویدئویی نشان می دهد که قطرات آب برای اولین بار مسدود می شوند
15. Wrinkled silk will flatten out again if you iron it.
[ترجمه ترگمان]ابریشم چروکیده دوباره flatten بیرون اگر آهن را اتو کنی
[ترجمه گوگل]اگر آن را بخورید، ابریشم چروک می شود
[ترجمه گوگل]اگر آن را بخورید، ابریشم چروک می شود
پیشنهاد کاربران
جلوگیری یا متوقف کردن از بالا رفتن یا کاهش یافتن و در همان سطح قبلی ماندن ( قیمت سهام ، مسکن و . . . )
ر. ک. crushed under a heel. محمدرضا ایوبی صانع
هموار شدن
کلمات دیگر: