کلمه جو
صفحه اصلی

prehension


معنی : گرفتن، قبض، تسلیم، اخذ، تحویل
معانی دیگر : (با دست یا دم) گرفتن و نگهداشتن، گرفتگری، قب­

انگلیسی به فارسی

(حقوق) قبض، اخذ، گرفتن، تسلیم، تحویل


احتیاط، اخذ، قبض، گرفتن، تسلیم، تحویل


انگلیسی به انگلیسی

• act of grasping, seizing, act of holding, act of clutching, act of gripping

مترادف و متضاد

گرفتن (اسم)
prehension

قبض (اسم)
bill, receipt, prehension

تسلیم (اسم)
surrender, submission, resignation, livery, deference, prehension, quietism, capitulation, delivery, rendition, passover, rendering

اخذ (اسم)
grasp, catch, prehension

تحویل (اسم)
transfer, livery, transference, prehension, delivery, rendition, solstice

جملات نمونه

1. This is the scientific prehension for the Party's modernization consciousness, and this is the enriching, developing and innovation of the Marxist theory of the Party.
[ترجمه ترگمان]این prehension علمی برای آگاهی مدرن حزب است، و این غنی سازی، توسعه و نوآوری نظریه مارکسیست حزب است
[ترجمه گوگل]این اعتقاد علمی به آگاهی مدرنیزاسیون حزب است و این غنی سازی، توسعه و نوآوری نظریه مارکسیستی حزب است

2. Meanwhile, The prehension status of the patients with university education was better than that of the patients without university education, but generally, the correct rate was not high.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، وضعیت prehension بیماران با تحصیلات دانشگاهی بهتر از وضعیت بیماران بدون تحصیلات دانشگاهی بود، اما به طور کلی، نرخ صحیح بالا نبود
[ترجمه گوگل]در همین حال، وضعیت پیشگیری از بیماران با تحصیلات دانشگاهی بهتر از بیماران بدون تحصیلات دانشگاه بود، اما به طور کلی، نرخ صحیح بالا نبود

3. So, the detailed prehension to the reasons of knowledge employee flow can help organization manage knowledge employee better.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اطلاعات مفصل در مورد دلایل جریان کارکنان دانشی می تواند به سازمان کمک کند مدیریت دانش را بهتر مدیریت کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، احتیاط کامل به علل جریان کار دانش دانش می تواند به سازمان کمک کند تا کارکنان دانش را بهتر مدیریت کند

4. In order to discuss the evaluation method of human upper limb movements, the patterns of movement coordination during healthy people prehension have been researched.
[ترجمه ترگمان]به منظور بحث در مورد روش ارزیابی حرکات دست و پای انسان، الگوهای هماهنگی حرکتی در طول افراد سالم مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]به منظور بحث در مورد روش ارزیابی جنبش های اندام فوقانی، الگوهای هماهنگی حرکت در افراد سالم مورد بررسی قرار گرفته است

5. In oder to achieve the objective :"let Chinese patients have no pain", medical worker should renew their concept and prehension of principle about the treatment of cancer pain.
[ترجمه ترگمان]به منظور دستیابی به هدف: \"اجازه دهید بیماران چینی درد و رنج نداشته باشند\"، کارکنان پزشکی باید مفهوم و اصل خود را در مورد درمان درد سرطان تمدید کنند
[ترجمه گوگل]در عین حال برای رسیدن به هدف 'اجازه دهید بیماران چینی بدون درد'، کارکنان پزشکی باید مفهوم و اصل خود را در مورد درمان درد سرطان تجدید نظر کنند

6. Opposition in an important movement of thumb, for thumb opposes other fingers in many types of prehension.
[ترجمه ترگمان]مخالفت با حرکت مهم انگشت، برای انگشت شست مخالف با دیگر انگشتان در بسیاری از انواع prehension است
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون در یک حرکت مهم از انگشت شست، انگشت شستن در برابر بسیاری از انگشتان دیگر در بسیاری از روش ها

7. On the ground of Hayek's duality viewpoint of the society order, this paper gives a primary . prehension .
[ترجمه ترگمان]در زمینه دیدگاه duality Hayek از نظم جامعه، این مقاله یک دیدگاه اولیه را ارایه می دهد prehension
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس دغدغه دوکی هویت از نظم جامعه است احتیاط

پیشنهاد کاربران

علوم دامی: دریافت غذا


کلمات دیگر: