کلمه جو
صفحه اصلی

cirrhosis


(پزشکی) سیروز، تشمع، بیماری بافت های اندام (به ویژه کبد)، تسمع، ناخوشی الکی جگر

انگلیسی به فارسی

سیروز، تشمع، بیماری بافت‌های اندام (به‌ویژه کبد)، ناخوشی الکی جگر


سیروز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: cirrhosed (adj.), cirrhotic (adj.)
• : تعریف: a chronic, often fatal, disease of the liver in which excessive tissue is formed resulting in blockage of circulation.

• disease of the liver (chiefly caused by excess consumption of alcohol)
cirrhosis is a serious disease which destroys people's livers. it is often caused by drinking too much alcohol.

جملات نمونه

1. The commonest cause of cirrhosis is alcohol consumption.
[ترجمه ترگمان]رایج ترین دلیل سیروز مصرف الکل است
[ترجمه گوگل]شایعترین علت سیروز، مصرف الکل است

2. Ray, 6 who suffers from cirrhosis of the liver, has been hospitalized eight times since December.
[ترجمه ترگمان]ری که از سیروز جگر رنج می برد، از ماه دسامبر هشت بار در بیمارستان بستری بوده است
[ترجمه گوگل]ری، 6 که مبتلا به سیروز کبد می شود، از دسامبر هشت بار بستری شده است

3. HepB infection can lead to cirrhosis and causes 80 percent of liver cancer worldwide.
[ترجمه ترگمان]عفونت HepB می تواند به سیروز منجر شود و منجر به ۸۰ درصد سرطان کبد در سراسر جهان شود
[ترجمه گوگل]عفونت HepB می تواند منجر به سیروز و 80 درصد سرطان کبد در سراسر جهان شود

4. His father was ill, very ill, with cirrhosis of the liver.
[ترجمه ترگمان]پدرش بیمار بود و به خاطر نارسایی کبد بیمار بود
[ترجمه گوگل]پدرش بیمار و بسیار بیمار با سیروز کبد بود

5. Causes cirrhosis of the liver, inflammation of the pancreas, damage to brain and heart and malnutrition.
[ترجمه ترگمان]موجب سیروز جگر، التهاب پانکراس، آسیب به مغز و قلب و سو تغذیه می شود
[ترجمه گوگل]علل سیروز کبد، التهاب لوزالمعده، آسیب به مغز و قلب و سوء تغذیه

6. Better cirrhosis of the liver than. a bullet in the head.
[ترجمه ترگمان]به خاطر نارسایی کبد از کبد یه گلوله تو سرش
[ترجمه گوگل]سیروز بهتر از کبد یک گلوله در سر

7. This can progress to bile duct destruction, biliary cirrhosis, and sometimes cholangiocarcinoma.
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به رشد مجرای صفرا، سیروز و گاهی اوقات cholangiocarcinoma شود
[ترجمه گوگل]این می تواند به تخریب مجرای صفراوی، سیروز صفراوی و گاهی اوقات کلانژیوکارسینوم پیشرفت کند

8. The second had primary biliary cirrhosis and died from a variceal bleed while under review.
[ترجمه ترگمان]دومی به سیروز اولیه دچار شده بود و در هنگام مرور از خونریزی مغزی جان سپرد
[ترجمه گوگل]دوم، سیروز مجاری صفراوی اولیه داشت و در هنگام بررسی تحت درمان قرار گرفت

9. Results Among the 102 patients with parenchymal cirrhosis, 42 died from time zero to 12 months after their first variceal haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]نتایج بین ۱۰۲ بیمار با parenchymal cirrhosis، ۴۲ نفر از زمان صفر تا ۱۲ ماهگی پس از اولین variceal خونریزی درگذشتند
[ترجمه گوگل]نتایج: از 102 بیمار مبتلا به سیروز پارنیشیم، 42 بیمار از زمان صفر تا 12 ماه پس از خونریزی اولیه واریسلی خود فوت کردند

10. Some people progress to liver disease, cirrhosis and liver cancer, and the virus can be fatal.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد مبتلا به بیماری کبد، سیروز و سرطان کبد هستند و این ویروس می تواند مهلک باشد
[ترجمه گوگل]بعضی افراد به بیماری کبد، سیروز و سرطان کبد پیشرفت می کنند و ویروس می تواند مرگبار باشد

11. In heavy infections there may be severe cirrhosis and ascites and, in rare cases, liver failure and death.
[ترجمه ترگمان]در عفونت های شدید ممکن است به سیروز و بیماری های شدید مبتلا شده و در موارد نادر، نارسایی کبد و مرگ وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]در عفونت های سنگین ممکن است سیروز شدید و آسیت، و در موارد نادر، نارسایی کبدی و مرگ باشد

12. As suggested in patients with cirrhosis, it is likely to be of multifactorial origin.
[ترجمه ترگمان]همان طور که در بیماران مبتلا به سیروز پیشنهاد شد احتمالا باید از چند عاملی استفاده کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که در بیماران مبتلا به سیروز پیشنهاد شده است، احتمال دارد که منشا مولتی فاکتوریل باشد

13. Liver cirrhosis often is listed as a contraindication to the use of disulfiram.
[ترجمه ترگمان]سیروز جگر اغلب به عنوان a برای استفاده از disulfiram لیست شده است
[ترجمه گوگل]سیروز کبدی اغلب به عنوان یک داروی ضددرد برای استفاده از دیسولفیرام ذکر شده است

14. Ultimately biliary cirrhosis results and the median survival has been estimated to be 12 years.
[ترجمه ترگمان]در نهایت به سیروز و بقای میانه ۱۲ سال تخمین زده شده است
[ترجمه گوگل]در نهایت، سیروز صفراوی نتیجه می شود و بقای متوسط ​​تا 12 سال تخمین زده می شود

15. Ray, 6 is suffering from cirrhosis of the liver and has been hospitalized several times since Christmas.
[ترجمه ترگمان]ری ۶ ساله از سیروز جگر رنج می برد و از کریسمس چندین بار در بیمارستان بستری بوده است
[ترجمه گوگل]ری 6 از سیروز کبد رنج می برد و چندین بار از زمان کریسمس بستری شده است

پیشنهاد کاربران

به التهاب شدید کبد سیروز گفته می شود.


کلمات دیگر: