کلمه جو
صفحه اصلی

expertly


استادانه، ازروی خبرگی، ازروی کارشناسی

انگلیسی به انگلیسی

• skillfully, adeptly, masterly

جملات نمونه

1. He tensed himself for the jump and landed expertly on the other side.
[ترجمه ترگمان]او خودش را برای جهش عصبی کرد و ماهرانه در طرف دیگر فرود آمد
[ترجمه گوگل]او خود را برای پرش تنگ می کرد و از سوی دیگر به طور حرفه ای فرود می آمد

2. The nurse disrobed the elderly patient expertly.
[ترجمه ترگمان]پرستار به طور ماهرانه بیمار را کشت
[ترجمه گوگل]پرستار بیمار سالمند را به طرز ماهرانه ای از بین برد

3. Expertly he zigzagged his way across the field, avoiding the deeper gullies.
[ترجمه ترگمان]در طول مسیر مسیر خود را طی کرد و در حالی که از کوره در می رفت، از کوره در رفت
[ترجمه گوگل]او به طرز شگفت انگیزی راه خود را در سراسر میدان، از اجتناب از gullies عمیق

4. She managed to manoeuvre expertly into the parking space.
[ترجمه ترگمان]او ماهرانه موفق شد که ماهرانه وارد محوطه پارکینگ شود
[ترجمه گوگل]او توانست به طور ماهرانه به فضای پارکینگ مانور دهد

5. The puppets are expertly manipulated by Liz Walker.
[ترجمه ترگمان]عروسک ها به طور ماهرانه توسط لیز واکر دستکاری شدن
[ترجمه گوگل]عروسک ها به وسیله لیز واکر دستکاری می شوند

6. The worker operated the machine expertly;we admired him greatly.
[ترجمه ترگمان]کارگری که ماهرانه ماشین را اداره می کرد، ما او را خیلی تحسین می کردیم
[ترجمه گوگل]کارگر ماشین را به طور کارآمد اداره می کرد؛ ما او را به شدت تحسین می کردیم

7. Blake jumped in expertly; the boat dipped slightly under his weight.
[ترجمه ترگمان]بلیک به طور ماهرانه از جا پرید؛ قایق اندکی در زیر وزن او فرو رفت
[ترجمه گوگل]بلیک در کارآمدی پرش کرد؛ قایق کمی زیر وزن او فرو می ریزد

8. The nurse dressed the wound expertly.
[ترجمه ترگمان]پرستار ماهرانه زخم را پوشید
[ترجمه گوگل]پرستار به طور حرفه ای زخم را پوشید

9. He learned to plate expertly while still a boy.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که هنوز یک پسر بود، او را ماهرانه در بشقاب گذاشت
[ترجمه گوگل]او در حالی که هنوز یک پسر بچه بود، به طور حرفه ای یاد گرفت

10. Shopkeepers expertly rolled spices up in bay leaves.
[ترجمه ترگمان]به طور ماهرانه ادویه spices را در برگ ها پخش کرد
[ترجمه گوگل]مغازه داران به طرز ماهرانه ادویه جات ترشی جات را در برگ های خلیج ریخته اند

11. All Strachan fitted furniture is expertly crafted to your exact requirements in our own workshops.
[ترجمه ترگمان]تمام اسباب و اثاثیه متناسب با نیازهای دقیق شما در کارگاه های خود ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]تمام مبلمان Fitted Strachan به طور دقیق مورد نیاز خود را در کارگاه های خود ما طراحی شده است

12. From his dark expertly cut hair to his hand-made shoes he was the epitome of the new young man.
[ترجمه ترگمان]از دستی که به طور ماهرانه استادانه موهایش را به دست او رده بود، او یک جفت کفش نو بود که او خلاصه ای از جوان نو بود
[ترجمه گوگل]از موی او به طور موقت به موهای خود برسد به کفش های دست ساخته شده او مظهر جوان مرد جوان بود

13. The music was expertly performed.
[ترجمه ترگمان]موسیقی استادانه انجام شده
[ترجمه گوگل]موسیقی به صورت ماهرانه انجام شد

14. He fielded the ball expertly.
[ترجمه ترگمان]او ماهرانه توپو پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او توپ را به خوبی انجام داد

پیشنهاد کاربران

*ماهرانه
*آگاهانه
*استادانه
*هوشمندانه


کلمات دیگر: