ییلاق و قشلاق کردن گله و گله بان ها، چرا گشت، چرگشت، حرکت موسمی چهارپایان
transhumance
ییلاق و قشلاق کردن گله و گله بان ها، چرا گشت، چرگشت، حرکت موسمی چهارپایان
انگلیسی به فارسی
چرگشت، حرکت موسمی چهارپایان
تراجنسی، حرکت سنی چهارپایان، چرگشت
جملات نمونه
1. Transhumance needs to be acknowledged as a factor when attempting to understand the functioning of any settlement or parish under study.
[ترجمه ترگمان]Transhumance باید به عنوان یک فاکتور در هنگام تلاش برای درک عملکرد هر محل سکونت و یا بخش تحت مطالعه، به رسمیت شناخته شود
[ترجمه گوگل]در هنگام تلاش برای درک عملکرد هر محل سکونت یا کلیسای روستایی تحت مطالعه، باید به عنوان یک فاکتور شناخته شده باشد
[ترجمه گوگل]در هنگام تلاش برای درک عملکرد هر محل سکونت یا کلیسای روستایی تحت مطالعه، باید به عنوان یک فاکتور شناخته شده باشد
2. To organizers from the association of Transhumance and Nature, the goal of the day is to help preserve the ancient routes and pass on a tradition to the younger generation.
[ترجمه ترگمان]برای شرکت کنندگان از انجمن of و طبیعت، هدف آن روز کمک به حفظ مسیرهای باستانی و گذر از یک سنت به نسل جوان است
[ترجمه گوگل]هدف از روز سازمان دهندگان از انجمن Transhumance و طبیعت، کمک به حفظ مسیرهای باستانی و انتقال یک سنت به نسل جوان است
[ترجمه گوگل]هدف از روز سازمان دهندگان از انجمن Transhumance و طبیعت، کمک به حفظ مسیرهای باستانی و انتقال یک سنت به نسل جوان است
3. "Transhumance is still practiced by herds coming down from the north heading towards the fields of Castile, " cattle farmer Vanesa Sanchez said as she accompanied her cows.
[ترجمه ترگمان]Vanesa سانچز، کشاورز گاو، در حالی که گاوها را همراهی می کرد، گفت: \" Transhumance هنوز توسط گله ها که از سمت شمال به سمت دشت های کاستیل می آیند، تمرین می کنند \"
[ترجمه گوگل]خانم ونسا سانچز، کشاورز دام، گفت: 'پرورش گله ها هنوز هم توسط گله هایی که از شمال به سمت رشته های کاستیا می آیند تمرین می کنند
[ترجمه گوگل]خانم ونسا سانچز، کشاورز دام، گفت: 'پرورش گله ها هنوز هم توسط گله هایی که از شمال به سمت رشته های کاستیا می آیند تمرین می کنند
4. This traditional migration to the high pastures freed by summer is called transhumance.
[ترجمه ترگمان]این مهاجرت سنتی به مراتع مرتفع که در تابستان آزاد می شوند، transhumance نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این مهاجرت سنتی به مراتع بالا توسط تابستان آزادانه نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این مهاجرت سنتی به مراتع بالا توسط تابستان آزادانه نامیده می شود
5. The charm of the region no doubt lies in this adherence to traditional ways of life, and the transhumance is a vital - and ever more central - part of this.
[ترجمه ترگمان]جذابیت این منطقه بدون شک در این پایبندی به شیوه های سنتی زندگی نهفته است، و the یک بخش حیاتی و پیوسته بیشتر از این است
[ترجمه گوگل]جذابیت این منطقه بدون شک این بستگی به شیوه های زندگی سنتی است و تراجنسی بخش مهمی از این موضوع است - و هرچه بیشتر مرکزی است
[ترجمه گوگل]جذابیت این منطقه بدون شک این بستگی به شیوه های زندگی سنتی است و تراجنسی بخش مهمی از این موضوع است - و هرچه بیشتر مرکزی است
6. Every year for centuries, three to five million sheep transited through these transhumance trails, often paying tolls to cross towns and mountain passages.
[ترجمه ترگمان]هر ساله برای قرن ها، سه تا پنج میلیون گوسفند از طریق این مسیرهای transhumance عبور می کنند و اغلب برای عبور از شهرها و گذرگاه های کوهستانی عوارض پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]هر ساله برای قرن ها، سه تا پنج میلیون گوسفند از طریق این مسیرهای پیاده روی عبور می کنند، اغلب هزینه ها را برای عبور از شهرها و کوه های عبور می کنند
[ترجمه گوگل]هر ساله برای قرن ها، سه تا پنج میلیون گوسفند از طریق این مسیرهای پیاده روی عبور می کنند، اغلب هزینه ها را برای عبور از شهرها و کوه های عبور می کنند
7. Ed and I wandered into a cinema to see what was advertised in a leaflet as "a film about the transhumance" but it turned out to be an aural "film".
[ترجمه ترگمان]اد و من در یک سینما سرگردان شدیم تا ببینیم چه چیزی در یک بروشور به عنوان فیلمی درباره the تبلیغ شده است، اما معلوم شد که فیلم \"film\" است
[ترجمه گوگل]اد و من به یک سینما سرگردان شدیم تا ببینیم که چه چیزی در یک برگه تبلیغاتی به عنوان �فیلم در مورد تراشه سازی� تبلیغ شده است، اما به نظر می رسد یک فیلم سنتی است
[ترجمه گوگل]اد و من به یک سینما سرگردان شدیم تا ببینیم که چه چیزی در یک برگه تبلیغاتی به عنوان �فیلم در مورد تراشه سازی� تبلیغ شده است، اما به نظر می رسد یک فیلم سنتی است
8. The company also runs trips to coincide with the spring transhumance, which takes place in the first week of June.
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین سفرهایی را با فصل بهار transhumance انجام می دهد که در هفته اول ماه ژوئن اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین سفرهایی را انجام می دهد که با بذرهای بهار به پایان می رسد که در هفته اول ماه ژوئن برگزار می شود
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین سفرهایی را انجام می دهد که با بذرهای بهار به پایان می رسد که در هفته اول ماه ژوئن برگزار می شود
پیشنهاد کاربران
دامداریِ چَراگرد
چراگر ی با اسکان ثابت
اقدام یا عمل انتقال دام از یک چراگاه به چراگاه دیگر در یک چرخه فصلی، معمولاً به مناطق پست در زمستان و ارتفاعات در تابستان
کلمات دیگر: