کلمه جو
صفحه اصلی

business district

انگلیسی به انگلیسی

• region in a city or town where mainly businesses are located

جملات نمونه

1. A tornado leveled the entire business district.
[ترجمه ترگمان]یک گردباد کل منطقه تجاری را با خاک یک سان کرد
[ترجمه گوگل]گردباد تمام منطقه کسب و کار را تخریب کرد

2. The earthquake shook buildings throughout the business district.
[ترجمه ترگمان]زمین لرزه ساختمان ها را در سراسر منطقه تجاری لرزاند
[ترجمه گوگل]زلزله ساختمان ها را در سراسر منطقه تجاری تکان داد

3. Every city has its central business district.
[ترجمه ترگمان]هر شهر بخش تجاری مرکزی خود را دارد
[ترجمه گوگل]هر شهر دارای مرکز تجاری تجاری است

4. The earthquake destroyed several stores in the business district.
[ترجمه ترگمان]این زلزله چندین فروشگاه را در منطقه تجاری ویران کرد
[ترجمه گوگل]زلزله چندین فروشگاه در منطقه تجاری را نابود کرد

5. A wave of bombings ripped through the capital's business district.
[ترجمه ترگمان]موجی از بمبگذاری در منطقه تجاری پایتخت به وقوع پیوست
[ترجمه گوگل]موجی از بمب گذاری ها از طریق منطقه کسب و کار پایتخت پاره شد

6. I drove around the business district.
[ترجمه ترگمان]با اتومبیل به طرف منطقه تجاری رفتم
[ترجمه گوگل]من در اطراف منطقه کسب و کار سوار شدم

7. Its central business district had lost 41 percent of its retail volume over the previous 15 years.
[ترجمه ترگمان]بخش تجاری مرکزی آن ۴۱ درصد از حجم خرده فروشی خود را طی ۱۵ سال گذشته از دست داده است
[ترجمه گوگل]منطقه تجاری آن 41 درصد حجم خرده فروشی خود را در 15 سال گذشته از دست داده است

8. A bomb has exploded in the crowded business district in the centre of the old city.
[ترجمه ترگمان]یک بمب در منطقه شلوغ تجاری در مرکز شهر قدیمی منفجر شده است
[ترجمه گوگل]یک بمب در مرکز کسب و کار شلوغ در مرکز شهر منفجر شده است

9. You're minutes from the central business district via our complimentary London taxi shuttle.
[ترجمه ترگمان]شما چند دقیقه از بخش تجاری مرکزی از طریق شاتل رایگان تاکسی خود در لندن فاصله دارید
[ترجمه گوگل]چند دقیقه از محل کسب و کار مرکزی از طریق شاتل تاکسی ما در لندن خوش آمدید

10. Beyond its business district, the community has a strong residential base that includes a sizable percentage of retirees.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر منطقه تجاری آن، جامعه دارای یک پایگاه مسکونی قوی است که درصد قابل توجهی از بازنشستگان را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]در خارج از منطقه کسب و کار خود، جامعه دارای پایه مسکونی قوی است که شامل درصد قابل توجهی از بازنشستگان است

11. The business district is a crowded jumble of shops and restaurants.
[ترجمه ترگمان]منطقه تجاری شلوغ و شلوغ است
[ترجمه گوگل]منطقه تجاری یک مغازه شلوغ از مغازه ها و رستوران ها است

12. Central Business District (CBD) is the symbolist area of many international metropolitan cities as well as a window and symbol of such international city.
[ترجمه ترگمان]منطقه تجاری مرکزی (CBD)ناحیه symbolist از شهرهای بزرگ شهری و همچنین یک پنجره و نماد این شهر بین المللی است
[ترجمه گوگل]بخش مرکزی کسب و کار (CBD) منطقه نمادین بسیاری از شهرهای بزرگ شهر بزرگ و همچنین یک پنجره و نماد چنین شهر بین المللی است

13. A tornado levelled the entire business district.
[ترجمه ترگمان]یک گردباد کل منطقه تجاری را با خاک یک سان کرد
[ترجمه گوگل]گردباد تمام منطقه کسب و کار را تخریب کرد

14. The business district is crowded with corporation headquarters.
[ترجمه ترگمان]منطقه تجاری مملو از دفاتر مرکزی شرکت است
[ترجمه گوگل]منطقه تجاری با ستاد شرکتی شلوغ است

15. Central Business District and Modern Service Industry.
[ترجمه ترگمان]منطقه تجاری مرکزی و صنعت خدمات نوین
[ترجمه گوگل]بخش مرکزی کسب و کار و صنعت خدمات مدرن

پیشنهاد کاربران

منطقه تجاری

The commercial hear of city
مرکز تجاری شهر


کلمات دیگر: