ضبط، گرفتن، اسیر کردن، مبتلا کردن
capturing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• catching, taking, seizing
پیشنهاد کاربران
ضبط ، تصویرگیری
گیراندازی
[در ترکیب]
- گیری ، - گیراندازی ، - سِتانی
برای نمونه electron capturing به معنی الکترون گیری ، الکترون گیراندازی ، الکترون ستانی
گیراندازی
[در ترکیب]
- گیری ، - گیراندازی ، - سِتانی
برای نمونه electron capturing به معنی الکترون گیری ، الکترون گیراندازی ، الکترون ستانی
بدست اوردن ، جمع کردن
گرفتن، اسیر کردن
حفظ کردن
دستگیری، اسیرسازی، ترسیم، تصویر، توصیف
دستگیرکننده، اسیرکننده، ترسیم کننده، تصویرکننده، توصیف کننده، توصیف گر
دستگیرکننده، اسیرکننده، ترسیم کننده، تصویرکننده، توصیف کننده، توصیف گر
در نظر گرفتن
جذب کردن
کلمات دیگر: