مسرور، شادمان، خوشنود
euphoric
انگلیسی به فارسی
بی نظیر
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: having or exhibiting a strong feeling of well-being or elation.
- My sister was euphoric when she found out she was pregnant.
[ترجمه پیام نیلوفری] خواهر من خیلی خوشحال شد وقتی متوجه شد باردار است.
[ترجمه ترگمان] وقتی فهمید که حامله ست [ترجمه گوگل] وقتی که متوجه شد که باردار بود، خواهر من بی پروا بود
• elated, blissful, joyful, exhilarated
if you are euphoric, you feel extremely happy.
if you are euphoric, you feel extremely happy.
جملات نمونه
1. Scientists are euphoric at the success of the test.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان نسبت به موفقیت این آزمایش احساس خوشحالی می کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان در موفقیت آزمون امیدوارند
[ترجمه گوگل]دانشمندان در موفقیت آزمون امیدوارند
2. My euphoric mood could not last.
[ترجمه ترگمان]حالت خوشی من به آخر نرسیده بود
[ترجمه گوگل]خلق نفس اماره من نمیتواند ادامه یابد
[ترجمه گوگل]خلق نفس اماره من نمیتواند ادامه یابد
3. It had received euphoric support from the public.
[ترجمه ترگمان]آن حمایت euphoric از مردم را دریافت کرده بود
[ترجمه گوگل]این حمایت عمیق از مردم دریافت کرده بود
[ترجمه گوگل]این حمایت عمیق از مردم دریافت کرده بود
4. His parents were less than euphoric about the news of his engagement.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش از خبر نامزدی او کم تر خوشحال بودند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر او در مورد اخبار مربوط به مشارکت او کمتر از سرنوشت است
[ترجمه گوگل]پدر و مادر او در مورد اخبار مربوط به مشارکت او کمتر از سرنوشت است
5. This has resulted in a less than euphoric response from staff across the spectrum.
[ترجمه ترگمان]این منجر به یک واکنش less نسبت به کارکنان در تمام طیف شده است
[ترجمه گوگل]این باعث شده است که کارکنان در سراسر طیف پاسخ کمتر از پاسخگویی را دریافت کنند
[ترجمه گوگل]این باعث شده است که کارکنان در سراسر طیف پاسخ کمتر از پاسخگویی را دریافت کنند
6. But in the first, euphoric phase of the disease, only the apparent text is granted recognition by the anorexic.
[ترجمه ترگمان]اما در مرحله اول، خوشحالی ناشی از این بیماری، تنها متن ظاهری به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه گوگل]اما در مرحله اول، فاز حواس پرتی از بیماری، تنها متن ظاهری به رسمیت شناخته شده توسط آنوریسم است
[ترجمه گوگل]اما در مرحله اول، فاز حواس پرتی از بیماری، تنها متن ظاهری به رسمیت شناخته شده توسط آنوریسم است
7. Reports about the successful vaccine took on a euphoric cast.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها در مورد واکسن موفقیت آمیز یک گروه شاد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]گزارش های مربوط به واکسن موفقیت آمیز در یک بازیگر بی نظیر است
[ترجمه گوگل]گزارش های مربوط به واکسن موفقیت آمیز در یک بازیگر بی نظیر است
8. It isn't even euphoric, it's just very, very weird.
[ترجمه ترگمان]حتی راضی هم نیست، خیلی خیلی عجیبه
[ترجمه گوگل]حتی حیرت انگیز نیست، فقط خیلی، بسیار عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]حتی حیرت انگیز نیست، فقط خیلی، بسیار عجیب و غریب است
9. But this euphoric rediscovery of the ley theory gave way to quieter and more sober research.
[ترجمه ترگمان]اما این حالت euphoric از نظریه وی زلی باعث می شد که به تحقیقات sober و more ادامه دهد
[ترجمه گوگل]اما این کشف بی نظیر تئوری لی موجب شد تحقیقات بی سر و صدا و محکمتر شود
[ترجمه گوگل]اما این کشف بی نظیر تئوری لی موجب شد تحقیقات بی سر و صدا و محکمتر شود
10. In them, I am euphoric.
[ترجمه ترگمان]در آن ها، من euphoric
[ترجمه گوگل]در آنها، من غم انگیز است
[ترجمه گوگل]در آنها، من غم انگیز است
11. The release of these chemicals causes anesthetic, euphoric and trancelike qualities that allegedly enhance sexual sensitivity or experience.
[ترجمه ترگمان]انتشار این مواد شیمیایی باعث بی حسی، euphoric و trancelike می شود که به گفته آن ها حساسیت و یا تجربه جنسی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]انتشار این مواد شیمیایی سبب بی عارضه ای، بی نظمی و تناسلی می شود که ظاهرا حساسیت جنسی یا تجربه جنسی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]انتشار این مواد شیمیایی سبب بی عارضه ای، بی نظمی و تناسلی می شود که ظاهرا حساسیت جنسی یا تجربه جنسی را افزایش می دهد
12. That euphoric finding was presented at the 2010 Experimental Biology conference in Anaheim.
[ترجمه ترگمان]این یافته euphoric در کنفرانس زیست شناسی آزمایشی ۲۰۱۰ در Anaheim ارائه شد
[ترجمه گوگل]این یافته بی نظیر در کنفرانس زیست شناسی تجربی سال 2010 در آناهیم ارائه شد
[ترجمه گوگل]این یافته بی نظیر در کنفرانس زیست شناسی تجربی سال 2010 در آناهیم ارائه شد
13. How do you know if a rat's euphoric?
[ترجمه ترگمان]تو از کجا می دونی که یه موش euphoric؟
[ترجمه گوگل]چگونه می دانید اگر یک قهرمان موش صحرایی باشد؟
[ترجمه گوگل]چگونه می دانید اگر یک قهرمان موش صحرایی باشد؟
14. Maybe you like the soaring euphoric cerebral qualities that will leave you in a hazed fluster?
[ترجمه ترگمان]شاید تو دوست داشته باشی که در حالتی عصبی و بی قرار تو رو ترک کنه و تو رو تو این حالت مخفی نگه داره
[ترجمه گوگل]شاید شما از ویژگی های مغزی فوقالعادهای که می خواهید در یک فلاشینگ گمراه بگذرانید را دوست داشته باشید؟
[ترجمه گوگل]شاید شما از ویژگی های مغزی فوقالعادهای که می خواهید در یک فلاشینگ گمراه بگذرانید را دوست داشته باشید؟
15. Laughter is euphoric much more than wine.
[ترجمه ترگمان](خنده)خیلی بیشتر از شراب است
[ترجمه گوگل]خنده خیلی بیشتر از شراب است
[ترجمه گوگل]خنده خیلی بیشتر از شراب است
پیشنهاد کاربران
شادوسرخوش
از خود بی خود شدن. ( نهایت خوشحالی )
وجدآمیز ، jouful ، lively ، exhilarated
وجد و شادی exultance
وجد و شادی exultance
در پوست خود نگنجیدن
شادی بسیار، سرور
A feeling of great happiness
In high spirits
A euphoric sense of freedom
. This euphoria won't last long
Drugs are also known to cause euphoria
شادی بسیار، سرور
A feeling of great happiness
In high spirits
A euphoric sense of freedom
. This euphoria won't last long
Drugs are also known to cause euphoria
دارای حس سرخوشی . سرمست
euphoric ( روانشناسی )
واژه مصوب: سرخوش
تعریف: ویژگی فردی با شادمانی فراوان و خُلقِِ بالا
واژه مصوب: سرخوش
تعریف: ویژگی فردی با شادمانی فراوان و خُلقِِ بالا
کلمات دیگر: