کلمه جو
صفحه اصلی

pubic


معنی : زهاری، شرمگاهی
معانی دیگر : pubescent لابلوغی

انگلیسی به فارسی

( pubescent ) لابلوغی، زهاری، شرمگاهی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or located in the area of the lower abdomen that includes the front portion of the pelvis.

• of the pubis, pertaining to the two bones that form the front arch of the pelvis (anatomy)
pubic means relating to the area just above a person's genitals.

مترادف و متضاد

زهاری (صفت)
pubescent, pubic

شرمگاهی (صفت)
pubescent, pubic

جملات نمونه

1. pubic hair
موی شرمگاه،موی زهار

2. Pubic officers are the servats and agents of the people, to execute the laws which the people have made.
[ترجمه ترگمان]افسران pubic، servats و عمال مردم هستند تا قوانینی را که مردم ساخته اند به اجرا درآورند
[ترجمه گوگل]افسران افسار گسیخته اند و عاملان مردم برای اجرای قوانینی هستند که مردم ساخته اند

3. At puberty, pubic hair develops and girls begin to menstruate.
[ترجمه ترگمان]در سن بلوغ، موهای pubic رشد می کنند و دخترها شروع به menstruate می کنند
[ترجمه گوگل]در بلوغ، موهای ناحیه شکمی ایجاد می شود و دختران شروع به قاعدگی می کنند

4. Among people, the pubic louse is usually spread by sexual contact, but the gorilla louse could have been contracted in some other way.
[ترجمه ترگمان]در بین مردم، شپش عمومی معمولا با تماس جنسی پخش می شود، اما شپش گوریل می تواند به روش دیگری منقبض شود
[ترجمه گوگل]در میان افراد، عصبانیت ناحیه معمولا توسط تماس جنسی گسترش می یابد، اما گلیله یونجه می تواند به نحوی دیگر قرارداده شود

5. The human pubic louse, on the other hand, is related to the gorilla louse, from which it parted company some 13 million years ago.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، شپش عمومی انسان مربوط به شپش گوریل است که حدود ۱۳ میلیون سال پیش از آن جدا شده است
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، عصبانیت آبی انسان مربوط به انجیر گوریل است که از 13 میلیون سال پیش به شرکت آن را ترک کرده است

6. To discus the relationship between pubic symphysis disruption and pelvic volume with unstable pelvic fractures.
[ترجمه ترگمان]برای بحث در مورد رابطه بین قطع رابطه بین عمومی و لگن با شکستگی لگن ناپایدار
[ترجمه گوگل]برای تشخیص ارتباط بین اختلال سمفیز ناحیه دهانی و حجم لگن با شکستگی های ناپایدار لگن

7. B: I think we should hire a pubic rslations firm to promote our product.
[ترجمه ترگمان]B: من فکر می کنم ما باید یک شرکت rslations عمومی را برای ترویج محصول مان استخدام کنیم
[ترجمه گوگل]B من فکر می کنم ما باید یک شرکت سهامی عام استخدام کنیم که محصول ما را تبلیغ کند

8. Moreover, she can press down on the man's pubic region so that her clitoris is sensitized by rubbing on his skin.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او می تواند بر روی منطقه عمومی مرد فشار وارد کند به طوری که clitoris با مالش دادن روی پوست او مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او می تواند بر منطقه ناحیه ای از انسان فشار وارد کند به طوری که چشمانش حساس می شود با مالش روی پوست او

9. Is pubic Sao itchs to get disease of department of gynaecology? Clean with potassium permanganate go?
[ترجمه ترگمان]آیا سائو itchs قصد داشت تا بیماری of را به دست آورد؟ با پتاسیم permanganate تمیز می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا صدای Sao خارش به بیماری بخش زنان و زایمان است؟ پاک کردن با پرمنگنات پتاسیم بروید؟

10. Does your man tweeze his eyebrows, trim his pubic hairs or use face moisturizers?
[ترجمه ترگمان]مرد شما ابروهایش را بالا برد، موهای his را صاف کرد یا از صورت moisturizers استفاده کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا مرد شما را بر روی ابروهاش می اندازد، موهای گوش را ترمیم می کند یا از مرطوب کننده های صورت استفاده می کند؟

11. Conclusions It is an ideal way to treat pubic symphysis separation with reconstruction plate fixation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک روش ایده آل برای درمان جدایی بین عمومی با تثبیت بشقاب بازسازی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این روش ایده آل برای درمان جداسازی سمفیز دهلیزی با تثبیت صفحات بازسازی است

12. To observe biological characteristics including growth and phenotype of rat pubic symphysis chondrocytes cultured in vitro.
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده ویژگی های زیستی از جمله رشد و فنوتیپ رنگ موش، symphysis در آزمایشگاه کشت شد
[ترجمه گوگل]برای مشاهده ویژگی های بیولوژیکی از جمله رشد و فنوتیپ کانادایروس سمفیز چرک موش صحرایی کشت شده در محیط کشت

13. The rectus abdominus running from the chest down to the pubic bone creates a sheath around the torso to stabilize it.
[ترجمه ترگمان]استخوان جناغ سینه که از سینه به سمت استخوان عمومی کشیده می شود، غلاف دار اطراف نیم تنه را ایجاد می کند تا آن را تثبیت کند
[ترجمه گوگل]شکم رکتوس که از قفسه سینه تا استخوان ناحیه شکم برداشته می شود، یک غلاف در اطراف لگن ایجاد می کند تا آن را تثبیت کند

14. The that regiment outward outward iciness in fact baking hot flame finally had premier regiment regression pubic region.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این هنگ در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در قسمت اعظم این هنگ، در واقع در قسمت اعظم این هنگ، آتش گرمی داشت
[ترجمه گوگل]در حالی که سرازیری بیرونی در خارج از آن، در حقیقت پختن شعله داغ بود، در نهایت منطقه رگه ای قلمروی هنگ را داشت

pubic hair

موی شرمگاه، موی زهار


پیشنهاد کاربران

قسمت های جنسی و شرمگاهی بدن انسان و حیوانات

شرمگاهی , مربوط به نواحی جنسی

# the pubic area
# At puberty, pubic hair develops


کلمات دیگر: