فسیل شدن، در اثر مرور زمان بصورت سنگواره درآمدن، سخت ومتحجرشدن، کهنه شدن
fossilized
فسیل شدن، در اثر مرور زمان بصورت سنگواره درآمدن، سخت ومتحجرشدن، کهنه شدن
انگلیسی به انگلیسی
• petrified; old; ancient; out-of-date
a fossilized animal or plant is one whose remains have become hard and formed a fossil in prehistoric times.
if ideas, attitudes, or ways of behaving are fossilized, they are fixed and unlikely to change; used showing disapproval.
see also fossilize.
a fossilized animal or plant is one whose remains have become hard and formed a fossil in prehistoric times.
if ideas, attitudes, or ways of behaving are fossilized, they are fixed and unlikely to change; used showing disapproval.
see also fossilize.
جملات نمونه
1. fossilized bones of dinosaurs
استخوان های سنگواره شده ی دایناسورها
2. their fossilized brains do not grasp today's problems
مغزهای متحجر آنها مسائل امروز را درک نمی کند.
3. Most couples, however fossilized their relationship, have some interests in common.
[ترجمه ترگمان]بیشتر زوج ها با این حال رابطه خود را در بین چیزهای مشترک دارند
[ترجمه گوگل]با این وجود بیشتر زوج ها، هر چند رابطه خود را فسیل می کنند، برخی از منافع مشترک دارند
[ترجمه گوگل]با این وجود بیشتر زوج ها، هر چند رابطه خود را فسیل می کنند، برخی از منافع مشترک دارند
4. Most couples, however fossilized their relationship, have some interest in common, if it's only cooking or travel or pets.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زوج ها با در نظر گرفتن رابطه خود، علاقه به چیزهای مشترک دارند، در صورتی که تنها آشپزی یا سفر یا حیوانات خانگی باشد
[ترجمه گوگل]اکثر زوجها، هرچند ارتباط خود را فسیل میکنند، در صورتی که فقط پخت و پز یا مسافرت و یا حیوانات خانگی هستند، علاقه مند به مشترک هستند
[ترجمه گوگل]اکثر زوجها، هرچند ارتباط خود را فسیل میکنند، در صورتی که فقط پخت و پز یا مسافرت و یا حیوانات خانگی هستند، علاقه مند به مشترک هستند
5. The remains gradually fossilized.
[ترجمه ترگمان]باد به تدریج تبدیل به فسیل می شود
[ترجمه گوگل]باقی مانده به تدریج فسیل شده است
[ترجمه گوگل]باقی مانده به تدریج فسیل شده است
6. The union movement in this country suffers from fossilized leadership trapped in a time warp.
[ترجمه ترگمان]جنبش اتحاد در این کشور از رهبری فسیل در یک پیچ وتاب زمانی رنج می برد
[ترجمه گوگل]جنبش اتحادیه در این کشور از رهبری فزاینده ای که در یک فرش پیچ خورده است، رنج می برد
[ترجمه گوگل]جنبش اتحادیه در این کشور از رهبری فزاینده ای که در یک فرش پیچ خورده است، رنج می برد
7. The Soviets were unwilling to support the fossilized East German regime.
[ترجمه ترگمان]شوروی تمایلی به حمایت از رژیم fossilized شرقی آلمان نداشت
[ترجمه گوگل]شوروی ها تمایلی به حمایت از رژیم فسیل شده شرق آلمان نداشتند
[ترجمه گوگل]شوروی ها تمایلی به حمایت از رژیم فسیل شده شرق آلمان نداشتند
8. A resinous copal or a fossilized resin of these trees, used in varnishes and enamels.
[ترجمه ترگمان]copal resinous یا صمغ fossilized از این درختان، در varnishes و enamels مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]Copal resinous یا یک رزین فسیلی از این درخت ها، استفاده می شود در رنگ ها و مینا
[ترجمه گوگل]Copal resinous یا یک رزین فسیلی از این درخت ها، استفاده می شود در رنگ ها و مینا
9. The little animals fossilized and are now embedded in the limestone.
[ترجمه ترگمان]این حیوانات کوچک تبدیل به فسیل می شوند و در حال حاضر در سنگ آهک قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]حیوانات کوچک فسیل شده و در حال حاضر در سنگ آهک تعبیه شده اند
[ترجمه گوگل]حیوانات کوچک فسیل شده و در حال حاضر در سنگ آهک تعبیه شده اند
10. Paleontologists discovered a giant fossilized claw that once belonged to an 5 meter (8 foot) long sea scorpion.
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان یک چنگال فسیل عظیم را کشف کردند که زمانی به یک عقرب بزرگ ۵ متر (۸ فوت)می رسید
[ترجمه گوگل]پالئونتولوژیست ها یک پنجه fossilized غول پیکر که یک بار به عقب 5 متر (8 فوت) دریاچه طولانی متعلق است کشف کردند
[ترجمه گوگل]پالئونتولوژیست ها یک پنجه fossilized غول پیکر که یک بار به عقب 5 متر (8 فوت) دریاچه طولانی متعلق است کشف کردند
11. A fossilized shark that swallowed a crocodile-like amphibian that, in turn, had gobbled up a fish has now been unearthed.
[ترجمه ترگمان]یک کوسه fossilized که یک تمساح را قورت می دهد، مثل amphibian که به نوبه خود یک ماهی را بلعیده بود، یک ماهی را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]یک کوسه فسیلی شده که یک دوزیستان مانند یک تمساح را فرو برد، که به نوبه خود ماهی را زده بود، اکنون کشف شده است
[ترجمه گوگل]یک کوسه فسیلی شده که یک دوزیستان مانند یک تمساح را فرو برد، که به نوبه خود ماهی را زده بود، اکنون کشف شده است
12. Learner's inter-language fossilized some way short of target language competence while the internalized rule system contained rules that are different from those of the target language system.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سیستم قانون درونی شامل قوانینی است که متفاوت از سیستم زبان هدف هستند، زبان درون زبان، کمی از صلاحیت زبان هدف استفاده می کند
[ترجمه گوگل]زبان بین المللی زبان آموز فسفری برخی از راه های صحیح زبان مقصد را در بر می گیرد در حالی که نظام حکومت درونی حاوی مقرراتی است که متفاوت از نظام زبان مقصد هستند
[ترجمه گوگل]زبان بین المللی زبان آموز فسفری برخی از راه های صحیح زبان مقصد را در بر می گیرد در حالی که نظام حکومت درونی حاوی مقرراتی است که متفاوت از نظام زبان مقصد هستند
13. The fossilized pinky bone was discovered in a cave called Denisova in the Altay Mountains of southern Siberia, Russia.
[ترجمه ترگمان]استخوان خراش دار در غاری به نام Denisova در کوه های Altay سیبری جنوبی کشف شد
[ترجمه گوگل]استخوان پینه دار فسیلی در غار Denisova در کوه های آلتای جنوبی سیبری، روسیه کشف شد
[ترجمه گوگل]استخوان پینه دار فسیلی در غار Denisova در کوه های آلتای جنوبی سیبری، روسیه کشف شد
14. The fossilized remains of the ostrich-like ornithomimids are rare evidence of social behavior, say scientists from Montana State University and elsewhere.
[ترجمه ترگمان]به گفته دانشمندان از دانشگاه ایالتی مونتانا و جاه ای دیگر، بقایای یک فسیل of مانند ornithomimids شواهد نادری از رفتار اجتماعی هستند
[ترجمه گوگل]دانشمندان دانشگاه دولتی مونتانا و دیگر نقاط بدن، بقایای فسیل شده از اورنیتومیمید های شترمرغ، نشانه های نادر از رفتار اجتماعی هستند
[ترجمه گوگل]دانشمندان دانشگاه دولتی مونتانا و دیگر نقاط بدن، بقایای فسیل شده از اورنیتومیمید های شترمرغ، نشانه های نادر از رفتار اجتماعی هستند
15. Not all sponges contain hard parts capable of being fossilized.
[ترجمه ترگمان]همه اسفنج ها قطعات سخت قادر به تبدیل شدن به فسیل نیستند
[ترجمه گوگل]نه همه اسفنج ها حاوی قطعات سختی هستند که بتوانند فسیل شده باشند
[ترجمه گوگل]نه همه اسفنج ها حاوی قطعات سختی هستند که بتوانند فسیل شده باشند
پیشنهاد کاربران
یکی از معانی اش درباره ی افکار یا شخص ( ماندگار ) است
کلمات دیگر: