اصالت تاریخی، تاریخمندی، صحت و درستی، تاری گرایی
historicity
اصالت تاریخی، تاریخمندی، صحت و درستی، تاری گرایی
انگلیسی به فارسی
تاریخ گرایی
تاریخی بودن، تاریخ گرایی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: of an event, the fact of having occurred in history; historical authenticity.
• quality of actually having occurred; quality of being factual
جملات نمونه
1. the historicity of some of those accounts is in doubt
تاریخمندی (تاریخی بودن) برخی از آن روایات مورد شک است.
2. The historicity of texts and the sexuality of history is the furthest basic characteristics of NewHistoricism.
[ترجمه ترگمان]The متون و تمایلات جنسی تاریخ، furthest ویژگی های اساسی of است
[ترجمه گوگل]تاریخیت متون و جنسیت تاریخ، مفهومی ترین ویژگی های جدید «تاریخ نگاری» است
[ترجمه گوگل]تاریخیت متون و جنسیت تاریخ، مفهومی ترین ویژگی های جدید «تاریخ نگاری» است
3. The ecology civilization construction realizes the historicity to be progressive.
[ترجمه ترگمان]ساخت تمدن بوم شناسی در حال پیشرفت است
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز تمدن بوم شناسی بر این عقیده است که تاریخیت به عنوان مترقی است
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز تمدن بوم شناسی بر این عقیده است که تاریخیت به عنوان مترقی است
4. It was pointed out that he pictograph comprehension, historicity and pattern are the reasons that caused the beauty of its adorning.
[ترجمه ترگمان]او اشاره کرد که درک، درک و الگو، دلایلی هستند که باعث زیبایی تزیین آن می شوند
[ترجمه گوگل]به این نکته اشاره شد که درک تصویر، تاریخی بودن و الگوی تصویر، دلایلی است که سبب زیبایی طنز آن شده است
[ترجمه گوگل]به این نکته اشاره شد که درک تصویر، تاریخی بودن و الگوی تصویر، دلایلی است که سبب زیبایی طنز آن شده است
5. GIS case has the character of diversity, particularity, historicity, dynamic, recurrence, complexity and visibility.
[ترجمه ترگمان]مورد GIS دارای ویژگی تنوع، تخصص، پویایی، پویایی، پیچیدگی، پیچیدگی و قابلیت دید است
[ترجمه گوگل]پرونده GIS دارای ویژگی تنوع، خاصیت، تاریخیت، پویا، عود، پیچیدگی و دید است
[ترجمه گوگل]پرونده GIS دارای ویژگی تنوع، خاصیت، تاریخیت، پویا، عود، پیچیدگی و دید است
6. Tea historicity : The tea culture's formation and develops its history to be glorious.
[ترجمه ترگمان]چای چای: شکل گیری فرهنگ چای و توسعه تاریخ آن با شکوه است
[ترجمه گوگل]تاریخنگاری چای: شکل گیری فرهنگ چای و توسعه تاریخ خود را به شکوه است
[ترجمه گوگل]تاریخنگاری چای: شکل گیری فرهنگ چای و توسعه تاریخ خود را به شکوه است
7. The regents were still unwilling to accept verdicts of such dubious historicity.
[ترجمه ترگمان]The هنوز مایل نبودند حکم چنین historicity مشکوکی را قبول کنند
[ترجمه گوگل]رجنت ها هنوز مایل نبودند حکم چنین تاریخنگاری مشکوک را قبول کنند
[ترجمه گوگل]رجنت ها هنوز مایل نبودند حکم چنین تاریخنگاری مشکوک را قبول کنند
8. The problem is that New Historicism refuses or only very reluctantly foregrounds its own historicity and position within an ideology.
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که Historicism جدید با اکراه مخالفت کرده و یا با بی میلی خود را در ایدئولوژی و جایگاه خود در یک ایدئولوژی درک می کند
[ترجمه گوگل]مشکل این است که تاریخ گرایی جدید، از تاریخی بودن و موضع خود در یک ایدئولوژی جلوگیری می کند یا فقط به شدت بی رحمانه پیش می آید
[ترجمه گوگل]مشکل این است که تاریخ گرایی جدید، از تاریخی بودن و موضع خود در یک ایدئولوژی جلوگیری می کند یا فقط به شدت بی رحمانه پیش می آید
9. He is afraid of the demand that does not make you, more be afraid of historicity.
[ترجمه ترگمان]او از تقاضایی که شما را وادار نمی کند، بیشتر می ترسید
[ترجمه گوگل]او از تقاضا که شما را نمی کند ترس می دهد، بیشتر از تاریخیت می ترسد
[ترجمه گوگل]او از تقاضا که شما را نمی کند ترس می دهد، بیشتر از تاریخیت می ترسد
10. It comes up with characteristics of the neutrality of science: historicity, contextuality, relativity, integrativity and duplicity.
[ترجمه ترگمان]این موضوع با خصوصیات بی طرفی علم در ارتباط است: historicity، contextuality، نسبیت، integrativity و دورویی
[ترجمه گوگل]این موضوع با ویژگی های بی طرفی علم مطابقت دارد: تاریخیت، قیاسی، نسبیت، یکپارچگی و دوگانگی
[ترجمه گوگل]این موضوع با ویژگی های بی طرفی علم مطابقت دارد: تاریخیت، قیاسی، نسبیت، یکپارچگی و دوگانگی
11. The mans need has practicality, consciousness, limitless enrichment and social historicity, etc.
[ترجمه ترگمان]نیاز مرد عملی، آگاهی، غنی سازی بی حد و حصر اجتماعی و غیره دارد
[ترجمه گوگل]نیاز انسان نیازهای عملی، آگاهی، غنی سازی بی حد و حصر و تاریخی بودن اجتماعی و غیره است
[ترجمه گوگل]نیاز انسان نیازهای عملی، آگاهی، غنی سازی بی حد و حصر و تاریخی بودن اجتماعی و غیره است
12. Besides, literature has such traits of non - literariness as philosophy, historicity, instrumentation and commodity.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ادبیات دارای چنین ویژگی هایی چون فلسفه، historicity، ابزار دقیق و کالا است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ادبیات دارای ویژگیهای غیر ادبی مانند فلسفه، تاریخی، ابزار دقیق و کالایی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ادبیات دارای ویژگیهای غیر ادبی مانند فلسفه، تاریخی، ابزار دقیق و کالایی است
13. The sustainable development theory has several basic characteristics such as comprehensiveness, social historicity and practicality.
[ترجمه ترگمان]نظریه توسعه پایدار دارای چندین ویژگی اساسی مانند جامعیت، historicity اجتماعی و کاربردی است
[ترجمه گوگل]تئوری توسعه پایدار دارای چندین ویژگی اساسی مانند جامع بودن، تاریخنگاری اجتماعی و عملی است
[ترجمه گوگل]تئوری توسعه پایدار دارای چندین ویژگی اساسی مانند جامع بودن، تاریخنگاری اجتماعی و عملی است
14. However, aesthetic evaluation must occur on the basis of aesthetic consumption, whose criteria are of historicity.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ارزیابی زیبایی شناسی باید براساس مصرف زیبایی شناختی رخ دهد، که معیارهای آن عبارتند از historicity
[ترجمه گوگل]با این حال، ارزیابی زیبایی شناختی باید بر اساس مصرف زیبایی شناختی صورت گیرد که معیارهای آن از تاریخیت است
[ترجمه گوگل]با این حال، ارزیابی زیبایی شناختی باید بر اساس مصرف زیبایی شناختی صورت گیرد که معیارهای آن از تاریخیت است
The historicity of some of those accounts is in doubt.
تاریخمندی (تاریخی بودن) برخی از آن روایات مورد شک است.
پیشنهاد کاربران
صحت و درستی
صحت تاریخی
اصالت تاریخی
حیث تاریخی
کلمات دیگر: