کلمه جو
صفحه اصلی

blockage


معنی : جلو گیری، مانع، انسداد، محاصره، بازداری، ایجاد مانع
معانی دیگر : گرفتگی، بندان، بازداری، ممانعت، جلوگیری، انسداد، محاصره

انگلیسی به فارسی

انسداد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of blocking, or the condition of being blocked.
مشابه: block, bottleneck, hindrance, obstruction

(2) تعریف: something that obstructs or blocks.
مشابه: block, jam, stop

- a blockage in the sewer pipe
[ترجمه ترگمان] انسداد در لوله فاضلاب
[ترجمه گوگل] یک انفجار در لوله فاضلاب

• obstruction; state of being obstructed
a blockage in a pipe, tube, or tunnel is the state of being blocked or the thing that is blocking it.

مترادف و متضاد

جلوگیری (اسم)
abatement, curb, prevention, snub, countercheck, suppression, restraint, interdict, obstruction, blockage, restriction, preservation, interdiction, debarment, forbiddance, interception, stoppage

مانع (اسم)
stay, bar, hitch, let, shackle, fetter, dyke, dike, balk, hindrance, obstacle, barrier, impediment, hurdle, embargo, barricade, bamboo curtain, hedge, handicap, curtain, blockage, setback, drawback, snag, massif, crimp, lock, encumbrance, hindering, holdback, stumbling block

انسداد (اسم)
let, choke, block, obstacle, blockade, obstruction, blockage, occlusion, blocking, stockade, impassability, padlock, tie-up

محاصره (اسم)
surround, blockade, blockage, leaguer

بازداری (اسم)
deterrence, inhibition, blockage, dissuasion

ایجاد مانع (اسم)
blockage, stockade

جملات نمونه

1. a blockage in the pipes
گرفتگی در لوله ها

2. His death was caused by a blockage in one of his arteries.
[ترجمه ترگمان]مرگ او براثر انسداد در یکی از شریان های او ایجاد شده بود
[ترجمه گوگل]مرگ او ناشی از انسداد در یکی از شریان های او بود

3. They used chemicals to clear the blockage.
[ترجمه ترگمان]آن ها از مواد شیمیایی برای تمیز کردن the استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای جلوگیری از انسداد، از مواد شیمیایی استفاده می کردند

4. There's a blockage in the pipe.
[ترجمه ترگمان]در لوله، انسداد وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک لوله مسدود شده وجود دارد

5. The blockage is usually caused by a blood clot forming in an artery already narrowed by fatty atheroma.
[ترجمه ترگمان]انسداد معمولا توسط یک لخته خونی ایجاد می شود که در شاهرگ که قبلا توسط atheroma چرب بسته شده بود، شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]انسداد معمولا توسط یک لخته خون ایجاد شده در یک شرط که در حال حاضر توسط آتروما چربی تنگ شده است، ایجاد می شود

6. A blockage in the movement upward and out of the underclass will not be accepted.
[ترجمه ترگمان]یک انسداد در حرکت رو به بالا و خارج از سطوح پایین پذیرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]انسداد در جنبش به سمت بالا و خارج از زیر کلاس پذیرفته نخواهد شد

7. What if there is a blockage in the process?
[ترجمه ترگمان]چه می شود اگر یک انسداد در فرآیند وجود داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]چه می شود اگر در این فرآیند انسداد وجود داشته باشد؟

8. The problem could also be caused by a blockage in the circulating pipes, caused again by sludge.
[ترجمه ترگمان]مشکل نیز می تواند ناشی از انسداد در لوله ها باشد که بار دیگر با رسوب ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]مشکل نیز ممکن است توسط یک انسداد در لوله های گردش خون ایجاد شود، که بوسیله لجن دوباره بوجود می آید

9. Blockage of these results in circulatory impediment which may lead eventually to congestive cardiac failure.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این نتایج در impediment گردش خون که ممکن است در نهایت منجر به نارسایی احتقانی قلبی شود
[ترجمه گوگل]انسداد این نتایج در مانع گردش خون است که ممکن است در نهایت منجر به نارسایی احتقانی قلب شود

10. If they are all full, the blockage is between the last inspection chamber and the main sewer.
[ترجمه ترگمان]اگر همه جا پر باشد، انسداد بین آخرین اتاق بازرسی و اگوی اصلی است
[ترجمه گوگل]اگر همه آنها پر است، انسداد بین اتاق بازرسی آخرین و فاضلاب اصلی است

11. They are often more of a blockage to communication than a channel.
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب از یک انسداد به ارتباط بیش از یک کانال استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب بیشتر از یک کانال به ارتباطات ارتباطی دارند

12. Nystagmus blockage syndrome ( Report of 3 cases ).
[ترجمه ترگمان]سندرم blockage Nystagmus (گزارش ۳ مورد)
[ترجمه گوگل]سندرم انسداد نیشنگم (گزارش 3 مورد)

13. An angiogram shows the amount of damage and blockage in blood vessels.
[ترجمه ترگمان]An نشان دهنده میزان آسیب و انسداد در رگ های خونی است
[ترجمه گوگل]Angiogram نشان دهنده میزان آسیب و انسداد در عروق خونی است

14. Hysteromyomectomy, hysteromyomectomy and uterine artery blockage, and hysteromyomectomy and temporary uterine artery blockage were performed on 2 70, and 30 patients, respectively.
[ترجمه ترگمان]Hysteromyomectomy، hysteromyomectomy و رحمی باز می شوند و hysteromyomectomy و روده موقت به ترتیب بر روی ۲ ۷۰ و ۳۰ بیمار انجام شدند
[ترجمه گوگل]Hysteromyomectomy، هیسترومیومکتومی و انسداد شریان رحم و هیسترومیومکتومی و انسداد شریان موقت مویرگی بر روی 70٪ و 30 بیمار انجام شد

a blockage in the pipes

گرفتگی در لوله‌ها


پیشنهاد کاربران

در علم طالع بینی یا آسترالوژی به معنای طلسم شدن یا محسور شدن هم هست.

مانع تراشی

گرفتگی

انسداد
گرفتگی
محاصره


کلمات دیگر: