کلمه جو
صفحه اصلی

reigning

انگلیسی به فارسی

حاکم، سلطنت یا حکمرانی کردن، حکمفرما بودن


انگلیسی به انگلیسی

• the reigning champion of a contest or competition is the most recent winner of it, or the winner of it at the specific time that you are talking about.

جملات نمونه

1. The reigning champion will defend her title tonight.
[ترجمه ترگمان]قهرمان حاکم امشب از عنوان او دفاع خواهد کرد
[ترجمه گوگل]قهرمان حاکم از امشب دفاع خواهد کرد

2. The reigning champion scraped home just 9 seconds ahead of his nearest rival.
[ترجمه ترگمان]قهرمان حکومت فقط ۹ ثانیه جلوتر از نزدیک ترین رقیبش به خانه باز شد
[ترجمه گوگل]قهرمان حاکم تنها 9 ثانیه پیش از نزدیک ترین رقیب خود به خانه رفته بود

3. She's the reigning champion at Wimbledon.
[ترجمه ترگمان]\"اون قهرمان reigning\" ویمبلدون
[ترجمه گوگل]او قهرمان قهرمانی در ویمبلدون است

4. The government is reigning in public expenditure.
[ترجمه ترگمان]دولت در هزینه های عمومی حکومت می کند
[ترجمه گوگل]دولت در هزینه های عمومی حکومت می کند

5. He was easily beaten by the reigning world champion.
[ترجمه ترگمان]او به آسانی از قهرم آن قهرمان جهان مغلوب شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط قهرمان قهرمان جهان قهرمان شد

6. You'll come up against the reigning champion in the next round.
[ترجمه ترگمان]شما در راند بعدی بر علیه قهرمان حکومت خواهید آمد
[ترجمه گوگل]شما در قبال مسابقه قهرمان قهرمانی در دور بعد خواهید بود

7. She's the reigning queen of crime writers.
[ترجمه ترگمان]او ملکه حاکم نویسندگان جنایی است
[ترجمه گوگل]او ملکه سلطنتی نویسندگان جرم است

8. Who are the reigning European football champions?
[ترجمه ترگمان]قهرمان فوتبال اروپا کی هستند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی قهرمان قهرمانی فوتبال اروپا است؟

9. Can he defeat the reigning Wimbledon champion?
[ترجمه ترگمان]می تونه قهرمان \"ویمبلدون\" رو شکست بده؟
[ترجمه گوگل]آیا او می تواند قهرمان ویمبلدین حاکم را شکست دهد؟

10. The child's father is the reigning monarch.
[ترجمه ترگمان]پدر این کودک پادشاه است
[ترجمه گوگل]پدر فرزند پادشاه حاکم است

11. Bjorn Borg was the reigning Wimbledon champion for five years.
[ترجمه ترگمان]بیورن فرمان روا پنج ساله که قهرمان reigning
[ترجمه گوگل]Bjorn Borg پنج سال پیش قهرمان ویمبلدون بود

12. Four former World finalists, and the reigning World Under-21 champion, will be in action against the Bears.
[ترجمه ترگمان]چهار فینالیست مقام اول جهان و قهرمان جهان زیر ۲۱ سال، علیه خرس ها اقدام خواهند کرد
[ترجمه گوگل]چهار فینالیست جهانی سابق و قهرمان جهان زیر 21 ساله، در برابر خرس ها اقدام خواهند کرد

13. Similar panic was reigning in the kitchens.
[ترجمه ترگمان]وحشتی مشابه در آشپزخانه حاکم بود
[ترجمه گوگل]وحشتی مشابه در آشپزخانه حاکم بود

14. Bobby Rahal, the reigning champion in the current Indy Car series, has tried to develop a domestic car-building programme.
[ترجمه ترگمان]بابی Rahal، قهرمان سابق سریال \"ایندی Car\"، تلاش کرده است تا یک برنامه ساخت ماشین داخلی را توسعه دهد
[ترجمه گوگل]بابی رائل، قهرمان حاکم در سری ماشین های فعلی Indy، تلاش کرده است تا یک برنامه ساخت خودرو داخلی را توسعه دهد

15. Cool Californian Wayne Rainey is the reigning champion.
[ترجمه ترگمان]کالیفرنیای شمالی جذاب، وین رینی قهرمان اصلی است
[ترجمه گوگل]کالیفرنیای جنوبی Wayne Rainey قهرمان حاکم است

پیشنهاد کاربران

سلطنت

نزدیکترین رقیب

پس قهرمان یا سلطان است به معنای "فعلی" "هم اکنون"


کلمات دیگر: